به گزارش گروه آی تی «کمال مهر»:
آخرین روز اقامت مان در فهرج هم همه را به خط کرده بود تا به جستوجوی معبد برویم. با موتور جلوی خودروی پیکانی که از داخل پستی و بلندیهای رودخانه به سختی حرکت میکرد، می رفت تا راه را نشان مان دهد. تقریبا ۲ساعتی میشد که در بستر روخانه پیش میرفتیم و اثری از معبد نبود. آقای وحیدزاده هم با موتورش ناپدید شده بود. زیر سایه درخت زندگی، برای استراحت توقف کردیم. نور داشت از دست میرفت و ما ناامید از پیدا کردن معبد شده بودیم. مردم جنوب معتقدند، برای رفع تشنگی و خنک شدن به جای نوشیدن آب خنک بهتر است چای داغ نوشید. در ۲ طرفمان دیوارههایی به ارتفاع ۱۵متر ما را احاطه کرده بود. در حال نوشیدن چای بودیم که نوری در بالای یکی از دیوارها، چشمک می زد. آقای وحیدزاده با موتورش داشت علامت میداد سریع راه افتادیم. محمد هادیانفر، راهنمای محلی و کاشف معبد را پیدا کرده بود تا راه را نشان دهد. از شیارهای مریخی اطراف رودخانه پایین آمدند و کمی جلوتر همگی ایستادیم و پای پیاده از لبه خاکی دیوار بالا رفتیم. از دور حفرهای داخل دیوار دیده میشد که میگفتند معبد آنجاست.