در تمام مراحلی که صنعت نفت برای ملی شدن طی نمود، علما و از جمله آیت الله کاشانی نقش محوری و رهبری داشته اند. حضور علما و به ویژه آیت الله کاشانی در این جریان سبب شد، هم طرفداران مصدق و عامه مردم در ادامه این راه استقامت بورزند و هم مخالفان ملی شدن صنعت نفت (مخالفان داخلی و سفارت های بیگانه) ناخودآگاه به نهضت سمت و سو دهند.
بررسی و واکاوی این رویداد مهم تاریخ معاصر کشورمان می تواند نکات آموزنده و مثبتی در ادامه راه مبارزه با استبداد و استعمار خارجی برای ملت انقلابیمان در بر داشته باشد. این نوشتار میکوشد تا به بررسی این نهضت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب بپردازد.
×مقدمه:
در تاریخ معاصر ایران، وجود سلاطین مستبد و بىکفایت و نیز رقابتهاى استعمارى، همواره ملت ایران را به قیام و مبارزه کشانده است. جنبش تنباکو و نهضت مشروطه در همین راستا براى حل دو مشکل سازماندهى شد. اما با این که در این مبارزات، ملت ایران پیروز شد و استبداد و استعمار را تسلیم کرد، ولى نتایج و آثار آنها تداوم نیافت و مشکل همچنان پابرجا بود و به مصداق «روز از نو، روزى از نو» ملت ایران به دنبال مبارزه و قیامى دیگر براى رفع این مشکلات لحظه شمارى مى کرد.
بعد از انقلاب مشروطه، جدا از این که در عرصه داخلى و در چارچوب مشروطه پارلمانى، حکومت متمرکز و با ثباتى پدید نیامد و کشمکشهاى درونى، موجب هدر رفتن امکانات و منابع ملى و تداوم فقر و فلاکت مردم شد، در بُعد خارجى نیز روز به روز بر نفوذ و قدرت استعمارى انگلیس در ایران افزوده شد و با وقوع انقلاب کمونیستى در روسیه و خروج موقت شوروى از گردونه مسایل ایران، در عمل زمینه براى تفوق کامل انگلیس فراهم شد. در همین راستا، با توجه به تنفر شدید ملت ایران نسبت به افکار الحادى مارکسیسم و تحرکات کمونیستى در شمال کشور، انگلستان بهانه لازم را براى سازماندهى کودتاى ۱۲۹۹ و تسلط کامل بر ایران به دست آورد و بساط نیم بند مشروطیت را هم توسط رضاخان بر چید.
در دوره رضاخان، جداى از ظهور نوع شدیدترى از استبداد داخلى و ایجاد فشارها و محدودیتها براى روحانیت و حوزه ها و نیز ایجاد نهادها و مؤسسات مدنى غربى، استعمار انگلیس با کسب امتیازهاى مهم اقتصادى و نظامى، به طور مستقیم منابع ملى کشور را چپاول مى نمود. یکى از این امتیازهاى مهم که زمینه جنبش ملى شدن نفت را فراهم آورد وملت ایران را براى احقاق حق خود، به صحنه یک قیام و مبارزه سراسرى کشاند، موضوع نفت بود.
انگلستان پس از تلاشهاى فراوان براى کسب امتیاز نفت در ایران (بخصوص درمقابل رقیب روسى خود)، سرانجام در سال ۱۲۸۰ شمسى (۱۹۱۰ م) موفق شد امتیاز نفت دارسى را به مدت ۶۰ سال به دست آورد و در مقابل، سالانه ۱۶ درصد از منافع حاصل آن را به عنوان حق الامتیاز به ایران بدهد. اندکى بعد، شرکت نفت ایران و انگلیس تشکیل شد و دولت انگلیس با خرید قسمت بیشتر سهام آن، سهامدار عمده آن شد. پس از آمدن رضاخان، انگلیس یکى از برنامه هاى خود را تمدید و تجدید نظر در این امتیاز قرار داد.[۱] سرانجام در سال ۱۳۱۲، قرارداد جدیدى معروف به قرارداد ۱۹۳۳ به ایران تحمیل شد و امتیاز نفت را به مدت ۵۰ سال دیگر در اختیار انگلیس گذارد و شرایط بدترى علیه منافع ایران به وجود آورد.[۲]
در جریان جنگ جهانى دوم و اشغال ایران توسط قواى انگلیس، شوروى و آمریکا، از یک سو شاهد موج سنگین رقابت سه قدرت استعمارى با اهداف و منافع مختلف در ایران و از سوى دیگر رشد حرکتهاى مردمى واجتماعى هستیم که با توجه به فضاى ذهنى خاص جامعه در مورد نفت، در نهایت در تقاضاى عمومى ملى شدن نفت خود را نشان مى دهد. با توجه به تلاش هر سه قدرت براى کسب امتیازات نفتى و شکل گیرى کانونهاى مقاومت علیه این در خواستهاى استعمارى، فضاى دهه ۱۳۲۰ را عمده موضوع نفت پر کرد و ملت ایران براى خاتمه دادن به حس فزون خواهى و زیاده طلبى قدرتهاى بیگانه متوسل به ملى کردن نفت شد و بهاى بسیار سنگینى هم براى آن پرداخت؛ اما با کودتاى ۲۸ مرداد و تشکیل کنسرسیوم نفتى، یک بار دیگر همه دستاوردهاى مبارزه خود را از دست داد.
×درس ها و عبرت های نهضت ملی شدن صنعت نفت
نهضت ملی شدن نفت؛ نهضتی با ماهیت اسلامی و انگیزه دینی
رهبر فرزانه انقلاب، بر خلاف برخی افراد نهضت ملی شدن نفت را نهضتی با ماهیت ملی و ناسیونالیستی و با رویکرد اقتصادی و معیشتی می دانند، این حرکت را همانند جنبش تنباکو و نهضت مشروطه دارای ماهیتی اسلامی و با انگیزه های دینی و مبتنی بر رهبری علمای دینی دانسته و در تشریح این حقیقت مسکوت مانده می فرمایند:
«…ماجرای نهضت ملی ایران که تقریباً از سال ۱۳۲۹ و از ماجرای خلع ید شروع شد [را] باید تقریباً وابسته به آیتالله کاشانی دانست. این یک حقیقتی است در باب نهضت ملی در سال های سی و بیست و نه و سی و یک که نهضت ملی که منتهی به حکومت دکتر مصدق شد و دو یا سه سال یک فصل جدید بسیار مهمی را در کشور ما و در جامعه ما به وجود آورد. این نهضت یک نهضت ماهیتاً دینی و اسلامی بود. این یک نکته است که متأسفانه در همه تحلیل هایی که از نهضت ملی می شود مسکوت عنه [بوده] و نخواستد از او اسم به میان بیاورند…مردم که در ماجراهای مصدق قبل از روی کار آمدن مصدق اجتماعات بزرگی تشکیل دادند، مردم که در ماجرای خلع ید انگلیسی ها و شرکت انگلیسی از نفت جنوب آن همه تظاهرات کردند، شعر خواندند، سخنرانی کردند، تظاهرات در همه شهرهای بزرگ کشور راه انداختند، و مردم که در ماجرای سی تیر در مقابل حکومت تحمیلی قوام السلطنه ایستادند و قدرت شاه را به زانو در آوردند، این مردم که تا این لحظات در صحنه بودند، با یک انگیزه آمده بودند وآن انگیزه دینی بود.»[۳]
ملی شدن نفت حرکتی که به وسیله روحانیت به وجود آمد و به وسیله ملی گراها سقوط کرد
از دیدگاه رهبر انقلاب نهضت ملی شدن صنعت نفت حرکت عظیمی بود که به وسیله روحانیت بیدار، مبارز ودر صحنه به وجود آمد و به وسیله ملی گراها سقوط کرد و به لجن کشیده شد.[۴]ایشان در تبیین درسها و عبرتهای این نهضت برای انقلاب اسلامی می فرمایند:
«اینجا دو درس وجود دارد. یکی این درس تلخ که آن کسانی که با کمک دین، با کمک علما، با کمک احساسات دینی مردم سر کار آمدند تا اندک فرصتی پیدا کردند، در طول تاریخ، لگد زدند. این درسی است که در مشروطه هم ما گرفتیم، در نهضت ملی هم این درس تکرار شد، در انقلاب خودمان هم این درس پیش آمد و این برای ما یک حقیقت تلخی است.آن کسانی که کسی اینها را نمی شناخت، در یک گوشه ای بودند، در انزوا بودند و دلشان خوش بود که دو کلمه یک جا بنویسند-اکثر اگر دل و جرأت می کردند بنویسند- پیشوایی علمای دین، اشاره و تأیید آن کسانی که مورد تأیید مردم اند، نَفَس گرم آن کسانی که مردم به نَفَس آنها احترام می گذاشتند و اعتماد می کردند، آنها را وارد صحنه کرد و به مجرد اینکه وارد صحنه شدند و احساس کردند که زیر پایشان محکم است، پشت کردند، بی وفایی کردند، بی صفایی کردند و از آن ریشه ای که بر آن روییده بودند خودشان را قطع کردند؛ همان حالتی که در مشروطیت پیش آمد.در مشروطیت هم همین طور بود. اولین کاری که آن کسانی که در رأس کار قرار گرفته بودند انجام دادند این بود که مشروطه را از مادر او که از سینه او شیر نوشیده بود جدا کنند؛ یعنی از دامن علمای اسلام و فقهای دین، همین کاری هم که در نهضت ملی هم متأسفانه پیش آمد. مصدق بعد از سی تیر احساس کرد که دیگر به آیتالله کاشانی احتیاج ندارد. حالا من نمی خواهم از احساسات دکترمصدق که از او درست خبر هم ندارم صحبت کنم اما آن چیزی که در عمل نشان داده شد این بود که پشت کرد.مرحوم آیتالله کاشانی می خواست اسلام پیاده شود، لذا بود که بر روی احکام اسلامی پافشاری می کرد و این از نظر ملی گراهای آن روز یک نوع ارتجاع به حساب می آمد. تذکرات مرحوم کاشانی نسبت به افراد که این آدم آدم خطرناکیست، چرا این شخص را در رأس کار گذاشته اید یا این اقدام یک اقدام لازمی است چرا انجام نمی دهید، دخالت و فضولی به حساب آمد و گفتند اینها دخالت و فضولی می کنند.دلشان می خواست علمای اسلام بیایند مردم را حرکت بدهند، هدایت بکنند، در صحنه حاضر بکنند، خون بدهند، سینه هایشان را سپر کنند و بعد حکومت را در اختیار آنها بگذارند و بعد بگویند خداحافظ شما و بروند در مدرسه هایشان بنشینند همانطوری که بعضی ها بعد از پیروزی انقلاب بزرگ و شکوهمند خودمان اینقدر گستاخی و وقاحت به خرج دادند که بر زبان هم این حرف را آوردند و در مشروطیت این کار را با قلدری بیشتری انجام دادند. در نهضت ملی البته یک مقدار مردم آگاه تر بودند، علما یک مقدار روشن تر و باهوش تر بودند و این کار آنجا با شکل دیگری انجام گرفت و خوشبختانه در انقلاب شکوهمند ما به کلی نقشه هایشان خنثی شد و نتوانستند این کار را انجام بدهند.»[۵]
کناره گذاشتن عنصر روحانیت از مبارزه علت موفقیت کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد
رهبر معظم انقلاب در تبیین علت موفقیت کودتای آمریکای انگلیس ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به سقوط دولت مصدق و شکست نهضت ملی شدن نفت و حاکمیت مجدد استبداد داخلی و استعمار خارجی آنهم به شکل شدیدتر و پیچیده تردر کشور منجر شد آنرا ناشی از کناره گذاشتن عنصر روحانیت از مبارزه بواسطه سوء رفتارها، کجسلیقگیها و انحصارطلبیهای ملی گراها و در رأس آنها دکتر مصدق می دانند که نهایتاً به کنار کشیدن ملت از صحنه و از دست رفتن پشتوانه مردمی دولت مصدق شد. ایشان در این باره می فرمایند:
«در نهضت ملى شدن صنعت نفت… تا وقتى روحانیت وسط میدان بود – که مرحوم آیهاللَّه کاشانى یکى از اصلىترین محورهاى این مبارزه بود – ملت در میدان حضور داشت؛ اما وقتى با سوء رفتارها، کجسلیقگیها و انحصارطلبیها، دستِ روحانىِ روشنفکر و آگاه و شجاعى مثل مرحوم کاشانى کوتاه شد، ملت هم کنار کشید و رؤساى دولت نهضت ملى تنها ماندند. لذا دشمن آمد و با آنها هر کار مىخواست کرد.»[۶]
بنابراین باید گفت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اولا در نهضت ملی شدن صنعت اسلام و دین انگیزه اصلی حضور ومشارکت مردم بوده است.[۷] ثانیا در این نهضت علما و روحانیون پیشتاز حرکت بوده اند.[۸] و ثالثا مبارزه علما و مردم در این نهضت مبارزه ای توأمان با استبداد داخلی و نفوذ، سلطه و استعمار خارجی بوده است.[۹]
×منابع:
۱] مصطفى فاتح، پنجاه سال نفت ایران (تهران: شرکت سهامى چهر، ۱۳۵۵) ص ۲۵۸. پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان (تهران: نشر سیمرغ، چاپ ششم، ۱۳۷۷)، صص ۱۱۸ـ۱۱۶.
۲] همان، صص ۳۰۷ ـ ۳۰۵.
۳] خطبه های نماز جمعه ۲۹ تیر ۱۳۶۳
۴] خطبه های نماز جمعه ۲۹ تیر ۱۳۶۳
۵] خطبه های نماز جمعه ۲۹ تیر ۱۳۶۳
۶] بیانات در اجتماع بزرگ زایران حرم امام خمینى(ره) ۱۴/۰۳/۱۳۸۱
۷] خطبه های نماز جمعه ۲۹ تیر ۱۳۶۳
[۸ سخنرانى در دیدار با جمعى از روحانیون، ائمهى جماعات و وعاظ نقاط مختلف کشور، در آستانهى ماه مبارک رمضان ۲۲/۱۲/۱۳۶۹
۹] دیدار با دانشجویان