توطئه های گوناگون دشمنان انقلاب درچند دهه ی گذشته گواه آن است که دشمن قسم خورده ی این ملت از هیچ اقدامی درجهت به زانو درآوردن این نظام الهی فرو گذار نکرده و از این پس نیز نخواهد کرد.
اقداماتی از قبیل تجزیه کشور، کودتا ، جنگ تحمیلی و … گواه این مدعاست و این تنها گوشه ای از اقدامات خصمانه ی استکبار جهانی بر علیه ملت بزرگ ایران است. اما این توطئه ها نیز نتوانست ملت را از نظام ورهبری جدا کند، بلکه باعث شد مردم هوشیار تر و مقاوم تر از همیشه پای نظام و رهبری خود وفادار مانده و به ظرفیت های درونی خویش بیشتر تکیه نمایند.
پس از ناامیدی دشمن در مواجهه با انقلاب اسلامی در عرصه ی جنگ سخت که در جنگ تحمیلی به اوج خود رسید، دشمن با تغییر راهبرد، پا به عرصه ی جنگ نرم گذاشت.
نظام سلطه با اتکا به پیروزی خود در الگوی انقلاب های مخملین و رنگین بویژه در کشورهای آسیای میانه که از نظر فرهنگی نیز قرابت زیادی با محیط فرهنگی واجتماعی ایران داشتند، سعی در پیاده کردن الگوی این انقلاب در کشور ایران اسلامی داشت. که پس از اتفاقات سال ۷۸ در نهایت مرحله ی نهایی عملیات خود را درتابستان ۸۸ برای تغییر نظام اسلامی آغاز کرد. که با هوشیاری نیروهای مدافع نظام،هزینه های این بحران به حداقل رسید و نهایتا با قیام مردمی ۹دی این پروژه نیز محکوم به شکست گردید.
اما دشمن که از این عرصه یعنی جنگ نرم نیز نا امید شده بود در اقدامی ناجوانمردانه به عرصه ی جنگ اقتصادی روی آورد.
نظام سلطه با ایجاد تحریم های ظالمانه و این بار به بهانه ی مهار دانش بومی هسته ای، سعی در ایجاد نارضایتی عمومی و درنهایت فروپاشی نظام اسلامی را در دستور کارخود قرار داد. البته نباید نقش وچراغ سبز پیاده نظام دشمن در پیدایش و ایجاد این نگرش در اردوگاه دشمن را فراموش کرد، چراکه ائتلاف کشورهای غربی برسر تحریم، از سال ۸۸ و پس از فتنه ی ۸۸ بصورت جدی توسط استکبار پیگیری وبه مرحله ی اجرا درآمد.
از این رو است که اگر به جرائم سران فتنه، خیانت به ملت ونظام جمهوری اسلامی را اضافه کنیم، سخنی گزاف نگفته ایم. اما با تمام فراز و فرودهایی که طی عمر پر برکت نظام اسلامی داشته، درک این نکته از سوی مسئولان و ملت بزرگ ایران ضروری خواهد بود که باید از عرصه های رویارویی دشمن شناخت ودرک صحیح وبه موقع داشت.
چراکه عدم شناخت تاکتیک های دشمن و همچنین دیر باوری این تاکتیک ها، باعث خواهد شد نظام سلطه، جولان بیشتری در عرصه های گوناگون داشته باشد. نمونه ی این دیر باوری تاخیر سه ساله در تهیه و تقدیم سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام است. البته به نظر می رسد اهمیت نحوه ی اجرا ونیز فرهنگ سازی در اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی دست کمی از خود سیاست های اقتصاد مقاومتی نداشته باشد.
مؤید این مدعا توصیه های مقام معظم رهبری در دیدار با سران قوا است که ضمن توصیه های راهبردی به مسئولان نظام برای حل مشکلات قانونی واجرایی تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی، بر دو نکته اساسی تاکید فرمودند. اول اینکه دولتمردان، افرادی را مامور پیگیری و اجرای سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی کنند که انگیزه های انقلابی و مردمی و “اعتقاد” لازم و کافی برای اجرای آن داشته باشند و دوم ضرورت فرهنگ سازی وایجاد گفتمان رایج و فراگیر برای اجرای سیاست های کلی و اقتصاد مقاومتی است.
معظم له همچنین به گفتمان سازی درخصوص اقتصاد مقاومتی وتبدیل آن به یک گفتمان عمومی، که باعث رفع بسیاری ازمشکلات وتسهیل در کارها خواهد شد، تاکید فرمودند.
با اجرای بموقع و دقیق بندهای بیست وچهار گانه سیاست های اقتصاد مقاومتی توسط افراد باورمند و اجرای نقشه راه مناسب توسط دستگاه های تبلیغی وفرهنگی و نخبگان کشور وهمراهی و استفاده از تمامی ظرفیت های ملت بزرگ ایران، می توان این پیام را به نظام سلطه مخابره نمود که جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد مقاومتی را به اقتصاد مذاکره ای ترجیح می دهد.
ملت سرافراز ایران نیزطبق گفته های ولی امر خود، هیچگاه به این مذاکرات خوشبین نبوده و از عربده کشی های هر روزه ی آنان وگزینه های روی میز واهمه ای ندارند.
جمهوری اسلامی ایران عزم خود را جزم نموده تا ان شاءالله از این پیچ تاریخی نیز به سلامت وبا سربلندی عبور کند.
حسین زندیه کارشناس سیاسی و امور بین الملل
منبع:تیتر۱