ناوشکن رزمی سبلان و ناو لجستیک و بالگردبر خارک، ناوگروه ۲۹ ارتش را تشکیل میدهند.
مأموریت این ناوگروه با مأموریت ۲۸ ناوگروه قبلی متفاوت است چرا که این ناوگروه قرار است طبق اعلام نداجا، وارد اقیانوس اطلس شود، اقیانوسی که در آن حدود ۹۰ کشور از جمله آمریکا مرز آبی و خط ساحلی دارند.
فرمانده نیروی دریایی ارتش پیشتر اعلام کرده بود که ناوگروه ارتش از دو مسیر خلیج عدن، دریای سرخ، کانال سوئز، دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس و یا از طریق دور زدن قاره آفریقا وارد اقیانوس اطلس خواهد شد.
این ناوگروه ۲ماه پس از این اعلام دریادار سیاری در نشست خبری دوم آذرماه خود، راهی این مأموریت شد اما در ابتدای امر، اعلام نشده بود که این ناوگروه از کدام مسیر وارد اقیانوس اطلس میشود ولی با رفتن این ناوگروه به خلیج عدن و تغییر مسیر بهسمت جنوب قاره آفریقا، معلوم شد که قرار است این ناوگروه از جنوب اقیانوس اطلس وارد این اقیانوس شود.
**حضور در اقیانوس اطلس؛ با چه هدفی؟
حضور ناوگان نیروی دریایی ایران در این اقیانوس از سه منظر قابل بررسی است؛ ابتدا، صرف حضور و داشتن توان نظامی برای انجام مأموریت ۳ماهه و طی حدود ۲۵هزار کیلومتر مسیر آبی، از اهمیت بالایی برخوردار است و کمتر کشوری بهجز چندین قدرت بزرگ، در این حوزه دارای چنین توانی هستند.
نکته دیگر اینکه، در این ناوگروه تعدادی از دانشجویان سال آخر دانشگاه علوم دریایی حضرت امام خمینی(ره) نوشهر که یکی از مراکز اصلی تربیت افسران و متخصصان نداجاست، حضور داشته و قرار است که این دانشجویان در این مأموریت ۲۵هزار کیلومتری، دوره کارورزی بگذرانند.
اهمیت این حضور، آنجایی روشن میشود که روزنامه یواسای تودی درباره حضور ناوهای ایران در اقیانوس اطلس مینویسد، ایران با این کار پاسخ حضور ناوگان دریایی ارتش آمریکا در خلیج فارس را میدهد.
“کریس هارمر” تحلیلگر مؤسسه مطالعات جنگ آمریکا اما نظر دیگری دارد. او تحلیل جالبی درباره حضور ناوهای نداجا در این اقیانوس ارائه میدهد و میگوید: حضور این ناوها بهلحاظ شکل حضور، تهدید تاکتیکی برای آمریکا نیست و ایران قصد تهدید آمریکا را ندارد اما این مأموریت ناوهای ایرانی، کشور ونزوئلا را که سالهاست با آمریکا روابط تنشآمیزی داشته و با ایران روابط بسیار نزدیکی دارد، تقویت میکند.
او میگوید: حضور ناوهای ایرانی در اقیانوس اطلس باعث تقویت ونزوئلا بهعنوان رقیب جدی آمریکا در حوزه دریای کارائیب (Caribbean Sea) میشود. این نشان میدهد که ایرانیها بلندپروازیهای جهانی دارند و هم قابلیت تحقق این بلندپروازیها را دارند.
تقویت قدرت منطقهای ونزوئلا در حوزه دریای کارائیب، اهرم دیگری برای ایران، این بار نه در هزاران کیلومتری آمریکا و در خاورمیانه، بلکه نزدیک این کشور است که میتواند بهشدت در تغییر در توازن قوای نظامی و سیاسی در این منطقه تأثیر بگذارد.
البته اگر کوبا را که با جمهوری اسلامی ایران ارتباط بسیار خوبی دارد، به این حلقه اضافه کنیم، تغییر قابل ملاحظهای در اوضاع در حوزه دریای کارائیب ایجاد میشود.
آمریکای لاتین با حدود ۶۰۰ میلیون نفر جمعیت، منطقهای استراتژیک در جهان محسوب میشود. در این منطقه، ایران ارتباط تجاری و اقتصادی بسیار گستردهای با کوبا، ونزوئلا و برخی دیگر از کشورهای این حوزه دارد.
محمود احمدینژاد و هوگو چاوز رؤسای جمهوری وقت ایران و ونزوئلا، در جریان یک دیدار در سال ۲۰۰۷، جملهای هرچند کوتاه ولی پرمعنا درخصوص ارتباط تهران ــ کاراکاس بیان کردند که بیشتر از یک جمله ساده، به یک استراتژی بلندمدت برای دو کشور شبیه بود.
احمدینژاد و چاوز از ایجاد یک محور اتحاد جدید علیه امپریالیسم آمریکا در منطقه آمریکای لاتین خبر داده بودند، محوری که قرار بود مرکزیتش ونزوئلا باشد.
ورود ارتباط گسترده تجاری از فاز انتقال صنایع خودروسازی، ساختمان سازی و لوازم الکترونیکی و . . . به ارتباطات نظامی و رفت و آمد نظامیان دو کشور، تجربه جدیدی است. البته پیش از این رسانههای آمریکایی از ساخت یک کارخانه مهماتسازی توسط ایران برای ارتش ونزوئلا خبر داده بودند ولی این خبر هرگز تأیید نشد.
با این وجود، ایران دو ناو که یکی رزمی و دیگری پشتیبانی است، به اقیانوس اطلس اعزام کرده و احتمالاً این ناوها در سواحل ونزوئلا پهلو خواهند گرفت و اصولاً در معادلات نظامی، یک ناو رزمی و یک ناو لجستیکی برای تقریباً هیچ کشور تهدید محسوب نمیشود اما بار روانی و تبلیغی میتواند داشته باشد.
پهلوگیری ناوهای ایرانی در سواحل ونزوئلا، علاوه بر بالابردن وزن کشور میزبان، تقویت روابط دو کشور و افزایش قدرت منطقهای ونزوئلا را هم در پی دارد، کشوری که فاصله زیادی با مرزهای آمریکا نداشته و رئیسجمهورش روز گذشته درباره حضور ایرانیها در راهپیمایی سالروز پیروزی انقلاب اسلامی گفته است: “دولت ونزوئلا در ادامه راه چاوز بر این سخن آیتالله خمینی که مستضعفان باید بر ظالمان پیروز شوند، تأکید دارد”.