به گزارش کمال مهر ، مراسم به مناسبت هفته دفاع مقدس تدارک دیده شده بود. با توصیههای امنیتی مسؤولان برگزارکننده تصورم از فضای داخل سالن چیز دیگری بود. مثل همه این مراسمها، در محل ورودی نمایشگاه دفاع مقدس برپا بود؛ خاکریها و سنگرها، توپ و تانک جنگی اما به اندازههای خیلی کوچک و به صورت ماکت روی میز در دو طرف محل ورودی مراسم جاخوش کرده بود.
وارد سالن شدم مدتی از شروع مراسم گذشته بود. گویا زنی با لهجه جنوبی در جلوی جایگاه در حال اجرای نمایش بود. از حرف هایش سر در نیاوردم، اما از بی قراری هایش فهمیدم منتظر کسی بود. ناگهان مارش نظامی زده شد و تابوت یک شهید بر دوش چند جوان با احترام خاصی وارد سالن شد. همه حاضران ناخودآگاه و به احترام شهید ایستادند. کسی نوحه میخواند؛ زن جنوبی شیون می کرد؛ مارش نظامی زده می شد؛ گلبرگ های سرخ بر روی تابوت شهید گمنامِ پرپر شده برای میهن ریخته می شد و همه میگریستند، حتی مددجوهایی که با پوشش مشخص در سالن حضور داشتند؛ صدای گریه مددجوهای خانم که پشت سرم در چند ردیف انتهایی بودند هم بلند بود. پرچم قدسی امام رضا(ع)هم با خادمان حرم به استقبال شهید آمدند. محشری بود انگار. نوحه خوانی و سینه زنی و عرض ارادت به محضر امام رضا(ع).
روایتی از رشادت های شهید بهنام محمدی
سپس سیده زهرا حسینی نویسنده کتاب “دا ” چند روایت از آنچه در روزهای اول جنگ و ۳۴ روز حماسه مقاومت خرمشهر دیده بود، گفت. روایتی هم گفت از شهید دانش آموز، نوجوان ۱۳ ساله خرمشهری بهنام محمدی. گفت که بهنام محمدی قد کوتاهی داشت و ریزه پیزه، اما بسیار پر دل و جرات و غیرتی بود. به عنوان بچه ای که مادرش را گم کرده وارد محل استقرار دشمن می شد و به هر ترفندی بود بر میگشت و اطلاعات را به رزمندهها میداد تا راحت تر شبیخون بزنند به قلب دشمن. خیلی غیرتی بود و نتوانست سقوط خرمشهر را تحمل کند و بالاخره ترکشی به قلب این بزرگمرد کوچک نشست و شهید شد.
آزادی ۳۵ زندانی جرایم مالی
در بخشی از این مراسم اسماعیل جمیاری مدیر کل سازمان زندان های استان البرز از آزادی ۳۵ زندانی جرائم مالی زندان های استان خبر داد و گفت که میزان کل بدهی این افراد بالغ بر ۱۱میلیارد تومان بوده که کمیته های صلح و سازش زندان ها، شورای حل اختلاف، به ویژه مددکاران زندان ها توانستند مبلغ ۹ میلیارد تومان آن را از صاحبان حق تخفیف و رضایت بگیرند و با پرداخت ۲ میلیارد تومان زمینه آزادی این ۳۵ زندانی فراهم شد.
و شگفتانه مراسم؛ بخشش یک قاتل به حرمت خون شهید
هنوز تابوت شهید جلوی جایگاه بود. در زمان پایانی مراسم ۲۳ نفر از رزمندگان شاغل در زندان های استان تجلیل شدند. اسامی ۳۵ زندانی آزاد شده که با پیراهن سفید در مراسم حضور داشتند هم خوانده شد. عجله داشتم و آماده رفتن شده بودم که از مهمانان خواستند برای رفتن عجله و نکنند. مردی همراه پا پیرزنی که به سختی راه می رفت جلوی جایگاه حاضر شد و بلندگو را گرفت و اعلام کرد که مادرم به احترام ایام شهادت امام حسین(ع) و حضور پر برکت شهید پس از ده سال از قصاص قاتل گذشت. دوباره سالن منقلب شد و پیرزن در مقابل تابوت شهید از قصاص قاتل دخترش گذشت. پیرزن به لهجه شیرین آذری جملاتی گفت که نفهمیدم. فقط به فارسی گفت که سالهاست یک شب راحت نخوابیدم. قاتل هم آمد و به پای پیرزن افتاد.
وداعی به رنگ عطر خوش اذان
مراسم رو به پایان بود. مهمانان هم با شهید وداع می کردند. زمان اذان بود و یکی در جایگاه اذان می گفت. همان گروه ویژه با احترام خاص نظامی آمدند و تابوت شهید همراه با نوای دل انگیز اذان از سالن خارج شد. شهیدی ۲۰ ساله از منطقه عملیاتی فکه در میان عطر گل آمد و با عطر خوش اذان رفت.
عجب مراسم پربار و پربرکتی بود. طی دو ساعت هم از دفاع مقدس به شیوه روایی و شیرین یاد شد. هم از ایثار گران آن دوران تجلیل شد، هم ۳۵ زندانی آزاد شدند، هم یکی از طناب دار و کابوسی ۱۰ ساله رها شد، هم عطر امام رضا(ع) در سالن پیچید و کسی چه میداند؟! شاید در قلب همه حاضران در سالن خصوصا مددجوها از برکت وجود ائمه و شهید گمنام تحولی اتفاق افتاده باشد.
انتهای پیام/ج/س