موضوعی که در تاریکخانه های معاملههای بینالمللی به رهبری آمریکا در جریان است، ایجاد ارتباط بین دو پرونده بحران سوریه و حل و فصل آرمان فلسطین به نفع جریان صهیونیستی در منطقه است. عبارت کلیدی جان کری در سفری که به عربستان داشت، نقطه آغاز علنی شدن تلاشهای کاخ سفید در این راستا بود، وی در این سفر از اشتیاق بالای مقامات سعودی برای سازش بین طرف فلسطینی و اسرائیلی خبر داد.
به نظر می رسد واشنگتن با استفاده از باتلاق انزوای سعودیها سعی دارد امتیازهای بزرگی را به بهانه دور نگه داشتن ریاض از اتهام حمایت از تروریستها از این کشور بگیرد. کاخ سفید میخواهد با استفاده از وزنه سعودیها محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان را به عقبنشینی های بیشتر در روند سازش با صهیونیستها وادار کرده و وی در برابر وعده برپایی دولت فلسطینی به پایتختی قدس شرقی به یهودیت دولت اسرائیل و رد حق بازگشت آوارگان فلسطینی به اراضی اشغالی تن دهد.
این همان چیزی است که روزنامه معاریو نیز اخیرا به آن اشاره کرده و از تلاش دولت آمریکا برای قانع کردن اعضای اتحادیه عرب در اعلام پذیرش دولت یهودی خبر داده است، محمود عباس نیز با وادادگی رژیمهای عربی و صرف نظر کردن آنها از آرمان فلسطین فشارها بر خود را کمتر میبیند و آمادگی اعطای امتیازات بیسابقه به رژیم صهیونیستی را دارد.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در یکی از سخنرانیهای اخیرش با اشاره به این موضوع تاکید کرد که دولتهای عربی از آرمان فلسطین خسته شدهاند و آن را سرباری برای خود می دانند و به دنبال رهایی از آن هستند، چیزهایی که آنها به ملتهای خود میگویند، بسیار متفاوت از اظهارات آنها در پشت پرده دیدارهای رسمی است.
یک مقام اسرائیلی نیز دو روز پیش با تایید این مطلب تاکید کرد که عربستان سعودی و شاید هم کشورهای عربی نسبت به ادامه درگیری های فلسطین و سنگینی آن بر دوش خود ابراز ناراحتی می کنند. مالکولم هونلاین رئیس کنگره روسای سازمانهای یهودی آمریکا نیز در گفتگویی با هاآرتص این موضوع را تایید کرده است، وی می گوید که با تعداد زیادی از مقامات عربی دیدار کرده و آنها نسبت به رهبران فلسطینی سختگیر تر از اسرائیلیها هستند و آنها را فاسد میدانند.
در همین راستا جان کری قرار است اواخر ماه جاری میلادی عازم سرزمینهای اشغالی شود، گفته میشود وی چارچوب توافق میان تشکیلات خودگردان و اسرائیل را به صورت مکتوب به دو طرف تحویل خواهد داد.
با وجود اعلام جان کری مبنی بر تلاش برای خدمت رسانی به منافع صهیونیسم، اما نتانیاهو این روزها هجمه تبلیغاتی علیه وی را با القابی چون یهودی ستیز و … افزایش داده تا بتواند بیشترین عقب نشینی از وی را در روند مذاکرات بگیرد. از سوی دیگر کری نیز حتی تا تهدید محمود عباس به مرگ در صورت عدم امضای توافق سازش با اسرائیلیها پیش رفته و گفته در صورت عدم رسیدن به توافق سرنوشت یاسر عرفات در انتظار اوست. رسانههای اسرائیلی در این راستا سناریوی جایگزین محمود عباس را نیز برای ترساندن هر چه بیشتر وی تعریف کرده و از دیدارهای متعدد محمد دحلان از مقامات سابق تشکیلات خودگردان فلسطین با مقامات اسرائیلی در امارات خبر می دهند.
در مورد سابقه بیتوجهی رژیم صهیونیستی به تعهدات بین المللی نیازی به توضیح نیست و نگاهی اجمالی به تاریخ موجودیت این رژیم نشان میدهد که وعده های دروغین و فریبکاری در معاملههای سیاسی شاخص اصلی و فطری صهیونیست هاست، اما موضوعی که در این مقاله مورد توجه است، هشدار نسبت به خطرات عنوان جعلی “دولت یهودی اسرائیل” است.
تاریخچه تلاش صهیونیستها برای ایجاد دولت یهودی
با وجودی که تئوری ایجاد دولتی یهودی در نوشتههای تئودور هرتزل بنیانگذار رژیم صهیونیستی از سال ۱۸۹۵ وجود داشته است، اما قدمت تلاش رسمی این رژیم برای تشکیل دولت یهودی به تاریخ اعلام موجودیت این رژیم در سرزمینهای اشغالی باز می گردد، نگاهی به متن نامه مشهور به اعلامیه بالفور نشان می دهد که موضوع یهودیت دولت اسرائیل از ارکان مسایل مطرح در افکار افراط گرایانه موسسان رژیم صهیونیستی و توطئه های استعمار غرب برای جعل این رژیم در منطقه راهبردی خاورمیانه بوده است، این اعلامیه بدون در نظر گرفتن حق اکثریت ۸۵ درصدی فلسطینی در استفاده از سرزمین مادری خود، زمینه های تقسیم این کشور و اشغال بخشی از آن به دست یهودیان را فراهم کرد.
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر کنونی رژیم صهیونیستی بعد از رسیدن به قدرت در سال ۲۰۰۹ تلاش زیادی در راستای یهودی سازی اسرائیل از خود نشان داد، وی در ابتدای راه نخستوزیری خود شرط اساسی برای پایان دادن به درگیریها را اعتراف طرف فلسطینی به یهودیت دولت اسرائیل دانست، یک سال و نیم بعد کابینه اسرائیل قانونی را وضع کرد که بر اساس آن شهروندان برای دریافت تابعیت اسرائیل باید سوگند وفاداری به “دولت یهودی اسرائیل” یاد کنند. ناگفته پیداست که اعتراف به یهودیت دولت اسرائیل سرکوبگری و تبعیضهای صهیونیستها علیه اعراب و فلسطینیان را صد چندان می کند و حتی حق زندگی را از آنها در سرزمینهای اشغالی سلب خواهد کرد.
ریشههای نژاد پرستانه صهونیستی محور اساسی در اصل یهودی سازی است که به دنبال تقویت عنصر یهودی در جامعه صهیونیستی است و از این روست که تمام تلاش سران این رژیم در سالهای اخیر گرفتن اجباری حق شهروندی از طرف فلسطینی بوده است.
البته نباید از این نکته غافل شد که استفاده صهیونیستها از دین یهودیت یک رویکرد اعتقادی نیست، بلکه جنبهای ابزاری و پوششی برای جذب یهودیان و استثمار منطقه از طریق پتانسیل اتحاد این قشر در سرزمینی واحد است. از این روست که سردمداران جریان صهیونیسم در ابتدای تاسیس رژیم خود اقدام به سرکوب متدینان یهودی کردند که با ایده تشکیل دولت مرکزی برای یهودیان که بر خلاف آموزههای تورات بود، مخالف بودند. صهیونیست ها به علت اشمئزازی که از اصل تدین داشتند، مفهوم قومیت یهودی را جایگزین دین یهودی کردند.
پیامدهای تشکیل “دولت یهودی اسرائیل”
نگاهی به مختصات کنونی حاکمیت سیاسی رژیم صهیونیستی نشان میدهد که آرمان تمامیت خواهانه مورد نظر صهیونیستها در دستیابی به یک سرزمین با اختیارات و حقوق کامل هنوز برای این رژیم محقق نشده و ایجاد این دولت و تقویت زیر ساختهای اقتصادی و امنیتی آن است که زمینههای لازم را برای مهاجرت یهودیان از کشورهای مختلف به آن را فراهم میکند.
بسیاری از اقدامات سرکوب گرایانه رژیم صهیونیستی که با مخالفت جامعه جهانی و فشار افکار عمومی همراه شده، از جمله در روند غیرقانونی شهرک سازی و تلاش برای تبعیض نژادی و ناامن کردن جامعه عرب فلسطین در راستای مهاجرت اجباری آنها و پاکسازی نژادی است که این رژیم به عنوان مقدمهای برای تشکیل دولت یهودی اسرائیل به دنبال آن است.
نکته مهم دیگری که توجه به آن لازم است، این است که تشکیل دولتی اینچنینی که مورد نظر سران این رژیم است، نه تنها بر خلاف ادعاهای تبلیغاتی این رژیم باعث اتمام درگیریها در فلسطین اطراف آن نبوده، بلکه آغازی بر تجاوزات خارجی این رژیم است که با استحکام جبهه داخلی خود به دنبال فتح دروازههای خارجی و اشباع شهوت سیریناپذیر قدرت در خود خواهد بود.
گولدا مائیر نخستوزیر اسبق اسرائیل در تعبیری از اشتهای سیریناپذیر این رژیم در اشغال اراضی دیگران گفته بود: «اسرائیل مثل آهو است، هر اندازه که میخورد پوستش بیشتر کش میآید.»
از منظر حقوقی یکی از شکافهایی که کابینه اسرائیل با تلاش برای به رسمیت شناخته شدن دولت یهودی اسرائیل به دنبال رفع آن است، تناقض در تعریف این رژیم از اسرائیل است، بر اساس تعریفی که وزارت خارجه رژیم صهیونیستی ارائه کرده، ” اسرائیل یک دولت یهودی و دموکراتیک است”.
این در حالی است که با توجه به شاخصهای مردم شناختی فلسطین اشغالی این دو مفهوم با هم در تضاد هستند، چون با وجود اکثریت عرب و مسلمان در فلسطین اشغالی اگر به یهودیت اسرائیل اعتراف کنیم، دیگر آن را نمیتوان دولتی دموکراتیک نامید و اگر دموکراتیک بودن آن را به رسمیت بشناسیم، یهودیت آن مختل خواهد شد.
این در حالی است که یهودی بودن از آرمانهای دو هزار ساله اسرائیلیها برای تشکیل دولت است و دموکراتیک بودن نیز شرطی بود که بنا بر اعلامیه بالفور از سوی حامی اصلی موجودیت اسرائیل یعنی انگلیس برای آن تعیین شده بود که البته از همان ابتدا مشخص شد که این قید یک ژست سیاسی بوده که برای راضی نگه داشتن طرفهای غربی به آن اضافه شده است.
رژیم صهیونیستی در عین حال که اقدامات دیپلماتیک را برای ترویج یهودی سازی اسرائیل در دستور کار قرار داده، بدون توجه به غیر قانونی بودن این اقدام از منظر مصوبات سازمان ملل، شورای امنیت و سایر مجامع بینالمللی، از اقدامات میدانی در زمینه تسریع در روند تغییر وجهه سرزمینهای اشغالی نیز غافل نشده است.
تل آویو در این راستا با نقض حقوق شهروندان عرب ساکن سرزمین های اشغالی عرصه را بر آنها تنگ کرده تا آنها را مجبور به مهاجرت نماید.
به عنوان مثال در حالی که یک عرب برای دریافت مجوز احداث یک واحد مسکونی با شرایط غیر قابل تحقق باید سالها منتظر بماند، واحدهای صهیونیست نشین یکی پس از دیگری از دولت نژاد پرست اسرائیل مجوز ساخت می گیرند تا موازنه مردم شناختی در فلسطین اشغالی به نفع صهیونیستها تغییر کند. یا در حالی که یک یهودی به راحتی می تواند با هر زنی در هر کجای دنیا ازدواج کند و برای زندگی او را به سرزمینهای اشغالی بیاورد، اما یکی از عرب های ساکن این منطقه حتی نمیتواند با زنی از کرانه باختری ازدواج کند و او را برای زندگی به داخل اراضی اشغالی وارد کند، چرا که از دیدگاه صهیونیستها این اقدام یک نفر به تعداد عربهای این منطقه اضافه خواهد کرد!
در شرایطی که محور غربی – صهیونیستی اوضاع منطقه را برای پیشبرد هدفهای خود در زمینه یهودی سازی فلسطین اشغالی عالی ارزیابی می کند و معتقد است سرگرم بودن کشورهای منطقه و به حوادث سوریه و تمایل برخی رژیمهای عربی به اسرائیل میتواند سرپوشی برای معاملههای بزرگ و یک طرفه در سرزمینهای اشغالی باشد، ملت فلسطین باید بیدار باشند و اجازه این عقبنشینی ها را ندهند، شاخص های کنونی منطقه در مورد آینده امضای این توافق از موضع ضعف نگران کننده است و تنها عاملی که میتواند سرنوشت مذاکرات را به نفع طرف فلسطینی تغییر دهد اتحاد گروه های فلسطینی در سنگر مقاومت و آغاز انتفاضه سوم برای مقابله با جنایات صهیونیست هاست، در غیر این صورت در سایه خوی نژاد پرستانه صهیونیست ها، فلسطین اشغالی به جهنمی غیر قابل سکونت برای ساکنان اصلی آن تبدیل خواهد شد.