به گزارشگروه فرهنگی«کمال مهر» زمانی که نوبت نامگذاری ماه قمری بود، به سبب همزمانی با بهار، این ایام را ربیع نامگذاری کرده اند. حقیقتا بهار مومنان این ماه است چراکه سرشار از اتفاقاتی است که شیعه را در جهان سربلند میکند. در ادامه برخی از اتفاقات مهمی که در این ماه رخ داده است، را میخوانید.
وضع تاریخ قمری به دست رسول اکرم (ص)
نخستین کسی که دستور وضع تاریخ هجری قمری را صادر کرد، رسول خدا (ص) بود. در زمان خلیفه دوم، حضرت امیرالمؤمنین (ع) آن را به تفصیل بیان کردو تقویم هجری قمری اسلامی از هجرت رسول خدا (ص) قرار داده شد. طبق منابع شیعه نسبت وضع تاریخ هجری قمری به دیگران اشتباه است. (تاریخ طبری، ج. ۲ ص. ۱۱۲ – ۱۱۰.)
آغازی بر اثباتِ حقانیت امام علی (ع)
یکی از رویدادهای این ماه رشادت امیر المومنین (ع) است. زمانی که بزرگان کوفه متوجه کمرنگی نفوذشان در جامعه شدند و خود را بازنده مبارزه با اسلام محمدی دیدند، چارهای جز کشتن پیام آور اسلام برای خود متصور نبودند. زمانی که بزرگان مکه برنامه قتل رسول خدا (ص) را کشیدند، کمی آن طرفتر از مجلس شور آنها، مسلمانان در تدارک سفر پیامبر اکرم (ص) از مکه به مدینه بودند. رسول خدا (ص) از حیله دشمنان با خبر شده بود؛ ایشان در آن شب که لیله المبیت نام داشت، مکه را به مقصد مدینه ترک کردند و حضرت علی (ع) بدون ترس از دشمنان اسلام، در بستر پیامبر (ص) خوابیدند. اگر امام علی (ع) با شجاعتش، در بستر رسول اکرم (ص) نمیخوابید، شاید اسلام در همان ابتدای راه، با چالش و خطرات فراوانی رو برو میشد که به بدنه این دین مبین لطمه میزد.
این گونه بود که آیه ۲۰۷ سوره بقره، نازل شد. خداوند در این آیه شریفه میفرمایند:
«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ» بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
وصلتی که در آسمانها بسته شده بود
دهم ماه ربیع الاول، سالروز ازدواج رسول اکرم (ص) با نخستین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه کبری (س) است. آنچه کمتر از این وصلت آسمانی گفته شده است، ماجرای خواستگاری حضرت خدیجه (س) از حضرت محمد (ص) است. روزی خدیجه (س) در خانه خود مجلسی تشکیل داده بود و از عالمان یهودی دعوت کرده بود تا برایش صحبت کنند. در اواسط جلسه جوانی خوش سیما از مقابل خانه خدیجه (س) گذشت. دانشمند یهودی از خدیجه (س) خواست که او را به مجلس دعوت کند. پس از پایان مجلس و در هنگام خداحافظی در حالی که شعف از صورت آن عالم یهودی مشهود بود، رو به خدیجه کرد و گفت: «آن چه من در کتابهای آسمانی گذشته خواندهام، نشان میدهد که او پیامبر آخرالزمان است. خوشا به سعادت بانویی که چنین جوانی شوهرش باشد که در این صورت به شرافت، عزت و شکوه دنیا و آخرت نایل آمده است.». (مناقب ابن شهر آشوب، ج. ۱، ص. ۴۱؛ سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد ۲)، ص. ۱۷)
خدیجه(س) با پیامبر (ص) در جد چهارم از طرف پدر و در جد هشتم از طرف مادر متحد بودند، به همین دلیل گاهی یکدیگر را پسر عمو، دختر عمو میخواندند.تقدیر الهی به گونهای رقم خورد که اسباب همکاری میان خدیجه (س) و محمد (ص) در تجارت فراهم شد. مهربانی و ایمان الهی در رفتار محمد (ص) مشهود بود و حضرت خدیجه (س)پس از سالها هم کفو خود را پیدا کرده بود.
بانوی قریشی حصار غرورش را شکست و جایگاه و شوکت دنیایی را به خوشبختی ابدی فروخت. تصمیم گرفت که در نخستین مواجهه، دغدغه ازدواجش با پیامبر (ص) را مطرح کند. روز سرنوشت ساز زندگی خدیجه (س) فرا رسید. پس از سفر تجاری که پیامبر (ص) سرپرستی آن را به عهده داشتند و برای حضرت خدیجه (س) انجام دادند، فرصت ملاقات فراهم شد. حضرت خدیجه با حفظ حیا مقابل پیامبر (ص) آمد و گفت: «ای عموزاده من بر اثر خویشی که میان من و تو برقرار است و عظمت و عزتی که در میان قوم خود داری و امانت و حسن خلقت که شهره همه اهل مکه است، مایلم که با تو ازدواج کنم.» (سید هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام (جلد ۲)، ص. ۱۹-۲۴)
پیامبر (ص) در پاسخ گفت، این موضوع را با نزدیکان و بزرگانش در میان میگذارد. با موافقت عموی پیامبر (ص) مجلس خواستگاری برگزار شد. در مجلس خواستگاری، ابوطالب عموی پیامبر (ص) به بیان ویژگیهای پیامبر (ص) پرداخت. نقاط مشترک خدیجه (س) و پیامبر (ص) موجب ازدواج آنها شد.
مرگ داود بن علی حاکم ظالم مدینه
در کتاب زاد المعد صفحه ۳۴۴ آمده است: داود بن علی عموی سفاح در مدینه در دهم ربیع الاول سال ۱۳۳ هـ. ق. به دعای امام صادق (ع) هلاک شد، چه اینکه داود بن علی فرمان داد، معلی بن خنیس را که از اصحاب امام صادق (ع) بود، شهید کردند.
مرگ معتصم عباسی
در سیر اعلام انبلاء آمده است: «در پنجشنبه دوازدهم ربیع الاول سال ۲۲۷ هـ. ق. دو ساعت از شب گذشته، معتصم عباسی در سامرا به هلاکت رسید. سبب مرگش آن شد که حجامت کرد و سپس تب کرد و به همان تب در ۴۹ سالگی به جهنم شتافت. از بزرگترین جرائم او به شهادت رساندن امام جواد (ع) است. مدت خلافت او ۸ سال و ۸ ماه و ۸ روز بود، و هشتم از خلفای بنی عباس بود. او ۸ پسر و ۸ دختر داشت و ۸ قصر بنا کرد. معتصم مردی ظالم بود و از علم و ادب و نوشتن بهرهای نداشت. او به سادات خصوصاً بزرگان آنها اذیتهای بسیاری روا داشت، و در دوران حکومتش علاقه زیادی به ساخت بنا داشت.»
منبع: سیر اعلام النبلاء، ج. ۱۰ ص. ۳۰۶٫
هلاکت یزیدبن معاویه
در نیمه ماه ربیع الاول، یزید بن معاویه به هلاکت رسید. او که نتوانست عمر حکومتش را به چهار سال برساند، طبق گفته سید ابن طاووس در لهوف، به سبب افتادن از اسب و گیر کردن پای او به زین و تاختن اسب، به هلاکت رسید. در لهوف و برخی منابع آمده است: یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند. یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد، ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر مرا احترام میکنی! آن اعرابی گفت:ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی (علیهماالسلام) هستیای دشمن خدا و رسول خدا. اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت تا بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
البته شیخ صدوق معتقد بود که یزید، شبانگاه در بسترش به سبب کثرت در شرب خمر به هلاکت رسید. در “الکامل فی التاریخ” درباره علت مرگ وی آمده است: سبب مرگ یزید، اصابت پاره سنگی از منجنیق به یک طرف صورت او بود، که همین امر باعث شد مدّتی مریض شود و بعد مُرد. (محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ج. ۹، ص. ۹)
انقراض بنی امیه
در روز ۱۴ ربیع الاول با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد، و با انقراض دولت بنی مروان، دولت بنی امیه به کلی منقرض شد. البته مروان در ۲۷ ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تأسیس دولت بنی عباس رسماً نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.۱ اقوال دیگر ۱۳، ۲ و ۱۴ ربیع الاول۳، و ۱۲ ربیع الثانی۴ است.
منابع: مسار الشیعه، ص. ۵۰٫ – تاریخ یعقوبی، ج. ۲ ص. ۳۴۹٫ -توضیح المقاصد، ص. ۸٫ – تاریخ طبری، ج. ۶ ص. ۷۸٫
هفدهم ربیع الاول و ولادت دو معصوم
هفدهم ربیع الاول طبق نظر اکثر علمای اسلام، روز میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) است. بسیاری شادمانی در ماه ربیع الاول را مخصوص این روز عزیز میدانند.
اتفاقاتی که کام مسلمانان را در این ماه تلخ میکند
طبق آنچه در تاریخ اسلام آمده است، حمله به خانه حضرت زهرا (س) و دست بسته بردن امام علی (ع) در روز نخست ماه ربیع، شهادت حضرت سکینه (س) در پنجم ربیع، شهادت امام حسن عسگری (ع) به روایتی، خیانت هزاران سرباز سپاه امام حسن مجتبی (ع) به این امام مظلوم در جدال با معاویه که منجر به صلح طرفین شد، آغاز خلافت ظالمانه معاویه از جمله اتفاقات تلخ و نامیمونی است که در این ماه رخ داده است.
انتهای پیام/