گروه سیاسی «کمال مهر»رهبر معظم انقلاب در مراسم بیست و نهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) به «فشار روانی» به عنوان یکی از محورهای نقشه دشمن اشاره کرده و فرمودند: «دشمن در این بخش از طراحی خود درصدد است نقاط قوت نظام اسلامی و عناصر اقتدار ملی را به نقاط ضعف و چالش برانگیز تبدیل کند تا ملت ایران نسبت به این نقاط قوت بدبین و دلسرد شوند».
ایشان به عنوان نمونه، «پیشرفتهای هستهای» را یکی از نقاط قوت و افتخار فناوری و دانش کشور دانستند و گفتند: «توانایی دانشمندان و متخصصان جوان کشور در تولید اورانیوم غنیشدهٔ بیستدرصد، در شرایطی که طرف مقابل انواع شروط و مشکلات را برای تأمین اورانیوم بیستدرصد جهت مصارف پزشکی مطرح کرده بود، نماد قدرت علمی و فناوری و یک نقطه قوت بزرگ ملی است که برای کشور مایه آبرو شد».
حضرت آیت الله العظمی خامنهای افزودند: «اکنون دشمن تلاش دارد تا با کار روانی و ریشهای، این نقطه قوت ملی را به مسئلهای چالش برانگیز تبدیل و ملت را نسبت به آن بدبین کند».
گفتنی است «احمد شیرزاد» از نمایندگان مجلس ششم- آذر ۹۳- در میزگردی در دانشگاه تهران در اظهارنظری تأمل برانگیز با بیان اینکه نه منابع اولیه فعالیت هستهای را داریم! و نه به علوم آن احاطه داریم! گفت:
«هیچکس در ایران نمیداند که ما به چه دلیلی به مسیر هستهای شدن پا گذاشتهایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا میگذرد را بیان میکردند… از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور».
«صادق زیباکلام» از فعالین اصلاح طلب نیز در همین میزگرد گفت:
«فعالیتهای هستهای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است…من معتقدم آنقدر که هستهای به ما ضرر زده است جنگ نزده است».
«داوود هرمیداس باوند» از فعالین اصلاح طلب نیز در همایش مذکور گفته بود:
«هیچ گونه رابطه منطقی بین ملی کردن صنعت نفت و بحث هستهای وجود ندارد...اقدام به ملی کردن صنعت نفت در آن دوران یک اقدام تاریخی بود ولی امروز با توجه به مسئله هستهای مشکل بزرگ کشور ما برای جلب سرمایههای خارجی است.»
ایشان «توانایی موشکی» را یکی دیگر از نقاط قوت و زمینه ساز «امنیت» کشور دانستند و افزودند: «دشمن با یک عملیات روانی بر روی این نقطه قوت متمرکز شده است و متأسفانه عدهای هم در داخل، با او همصدا شدهاند».
بی توجهی به تجربه پرهزینه برجام
با آغاز به کار دولت یازدهم به ریاست روحانی در سال ۹۲، مسئولیت مذاکرات هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه منتقل شد. در همان مقطع جریان رسانهای حامی دولت، توانایی هستهای را یک هزینه و یک صنعت تزیینی معرفی کرده و مدعی بود که باید این هزینه را از دوش کشور برداشت. همین جریان رسانهای با ایجاد دوگانه دروغین «هسته ای-معیشت» مدعی بود که باید هستهای را کنار گذاشت تا معیشت مردم گشایش یابد!
دولت تاکید داشت که اروپاییها آقااجازه هستند و باید مستقیم با کدخدا! بست. بر همین اساس مذاکرات هستهای با طرف مقابل با محوریت مذاکرات ایران و آمریکا (دیدارهای مکرر ظریف و کری) انجام شد. پس از پایان مذاکرات، برجام امضا شد و دولت ایران در قلب راکتور اراک بتن ریخت. رسانههای حامی دولت تاکید کردند که «تحریمها دیگر به تاریخ پیوست». آقای روحانی نیز تاکید کرد که در دی ماه ۹۴ تمامی تحریمهای ضد ایرانی از جمله تحریمهای بانکی و نفتی به یکباره لغو خواهد شد و نه تعلیق.
اما در نهایت «هستهای رفت ولی تحریمها پابرجا ماند». بی دستاوردی برجام به جایی رسید که ظریف صراحتاً اعلام کرد که حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم. عراقچیتصریح کرد که ایران برجام را داستان موفقی نمیداند چون تحریمها لغو نشد. روحانی نیز صراحتاً اعلام کرد که ۴ سال است که با گونی دلار میآوریم! آلمان نیز در اقدامی توهین آمیز از سوخت رسانی به هواپیمای ظریف خودداری کرد.
صنعت هستهای تقریباً تعطیل شد؛ اما مشکل رکود، تورم، بیکاری، مسکن و…در جای خود باقی ماند. چرخ سانتریفیوژها از کار افتاد و متاسفانه به دلیل چیدن تمامی تخم مرغها در سبد برجام از سوی دولت و کم توجهی به ظرفیتهای عظیم داخلی و در نهایت به دلیل کارنامه ضعیف اقتصادی دولت، چرخ بسیاری از کارخانههای بزرگ و مجموعههای تولیدی نیز از کار افتاد. اوباما با خوشحالی اعلام کرد که بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم. پس از آن مقامات ارشد دولت اوباما اعلام کردند که ما صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم و حالا نوبت دولت بعدی آمریکاست تا همین رویکرد را در قبال صنعت موشکی ایران پیاده کند.
علیرغم تجربه پرهزینه برجام، متاسفانه یک جریان رسانهای همصدا با دشمن بر طبل مذاکرات موشکی کوبیده و ادعاهای مضحک دشمن را تکرار کردند.
این جریان مدعی است که باید برای رسیدن به گشایش اقتصادی، بهانه موشکی را از دست دشمن گرفت. این در حالی است که در سال ۹۲، دقیقاً همین ادعای مضحک درباره توان هستهای مطرح شد.
در ادامه مرور کوتاهی داریم بر مصادیق همصدایی با دشمن درخصوص توان موشکی:
کاهش برد موشکها!
یکی از پیشنهادهای تأمل برانگیز از سوی جریان رسانهای منتسب به اصلاحات این بود که باید برای اعتمادسازی، برد موشکهایمان را کاهش دهیم!
در همین رابطه «ناصر هادیان» از حامیان برجام-اسفند ۹۶- در مصاحبه با سالنامه نوروزی روزنامه ایران با اشاره به موضوع مذاکرات موشکی گفت:
«من مخالف ردکردن کلیت مذاکره هستم. چه دلیلی دارد بگوییم مذاکره نمیکنیم؟ حتی درباره موضوع موشکی. سوای مذاکرات، یک راه دیگر هم پیش پای ایران وجود دارد و آن اینکه به کشورهای خواهان مذاکره پیشنهاد دهد که برای مدت زمان محدودی برد موشکهای خود را مثلاً از ۲ هزار کیلومتر افزایش نمیدهد. نتیجه چنین پیشنهادی این است که ایران خودش داوطلبانه و بدون فشار هیچ کشوری این کار را کرده و هروقت اراده کرد، میتواند دست از این تعهد بردارد. ضرر آن نیز این است که این کار را بدون هیچ ما به ازایی انجام میدهد؛ اما آنچه از این اقدام یکجانبه حاصل میشود، ایجاد نوعی اعتمادسازی بین المللی است».
«احمد نقیب زاده» از فعالین اصلاح طلب نیز در سرمقاله روزنامه آرمان- آبان ۹۶- در مطلبی مشابه نوشت:
«مواضع اروپاییها (درخصوص توان موشکی ایران) تا حدی خردمندانه بهنظر میرسد. هم میخواهند که هیاهوی آمریکاییها را ساکت کنند و هم نمیخواهند موضوع موشکی ایران به یک بحران غیرقابل بازگشت تبدیل شود. البته ایران هم در موقعیت خوبی قرار دارد و به اهداف خودش رسیده و قادر است که این برنامهها را در همین نقطه کنونی متوقف کند. برد بیش از دوهزار کیلومتر در برنامههای ایران نیست. بهتر است که ما هم با آغاز مذاکره خطر جنگ و تحریم را از سر بگذرانیم».
«علی خرم» نیز –بهمن ۹۶- در مطلبی در روزنامه شرق نوشت:
«مسئلهای که اروپا را در کنار آمریکا قرار میدهد، توسعه صنعت موشکی ایران است. اروپا از توسعه موشکی پاکستان، هند، اسرائیل، عربستان، ترکیه، امارات و مصر احساس نگرانی نمیکند. چرا در مورد ایران که برد موشکیاش از همه کشورهای فوق کمتر است، اعلام احساس خطر میشود؟ راز این امر در دو دلیل نهفته است: اول، هیچکدام از کشورهای منطقه درباره برد موشکی خود تبلیغ نمیکنند، درحالیکه بیسروصدا به توسعه آن مشغولاند. دوم، هیچکدام از این کشورها اقدام به تهدید هیچ کشوری با موشکهای خود نمیکنند... موضوعی که اروپا انگیزه ورود به آن را دارد و تلاش خواهد کرد محدودیتهایی به وجود آورد، همین حوزه توسعه موشکی است. بدون هرگونه مجاملهای باید گفت اگر ایران دنبال راهحلی است که اروپا را به خود نزدیک کند، باید ابتدا در صدد رفع دو عامل فوق برآید تا درجه احساس ناامنی اروپا از توسعه موشکی ایران را به مقدار زیادی کاهش دهد. سپس ایران با اروپا گفتوگویی شروع کند که در آن علت منطقی توسعه موشکی ایران مطرح شود... اگر اروپا تقاضای محدودیت در توسعه صنعت موشکی ایران دارد، باید آستین بالا زده و نیروی هوایی ایران را به مجهزترین امکانات آراسته کند. سه کشور فرانسه، آلمان و بریتانیا حاضرند با احتیاط وارد این بحث با ایران شوند؛ به شرط آنکه اطمینان و اعتماد آنها جلب شود».
روزنامه اصلاح طلب «جامعه فردا» نیز –آذر ۹۶- در مطلبی نوشته بود:
«جانشین فرمانده سپاه گفت:”اروپا سر به سر تهران نگذارد. برد موشکهای ما تا جایی است که تهدید وجود دارد”. ایران میگوید حاضر به مذاکره برای موشکهایش نیست و برجام موشکی یا هر مذاکرهای ذیل برجام برای تغییر در برد موشکها را نمیپذیرد. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است مانند مذاکرات هستهای پرونده موشکها هم در اختیار دیپلماتهای وزارت خارجه قرار بگیرد تا ادبیات حقوقی و سیاسی جایگزین نگاه نظامی شود. میتوان با یک دید استراتژیک موشکهای بالستیک را که نقش تعیین کننده دفاعی برای ایران دارد از روی میز مذاکره برداشت. برای برداشتن موشکها از روی میز مذاکره باید تن به معامله بدهیم. در ایران دیپلماتها به خوبی میدانند که عراق متحد استراتژیک همیشگی ایران نخواهد بود و در دوران پس از داعش دردسرهای زیادی برای ایران ایجاد خواهند کرد.»
نکته قابل تأمل اینجاست که پیشنهاد تأمل برانگیز و مغایر با منافع ملی «کاهش برد موشکها» صدای برخی رسانههای اصلاح طلب را نیز درآورد. در همین رابطه روزنامه اصلاح طلب شرق که خودید طولایی در بزک برجام دارد، در اعترافی دیرهنگام به این رویکرد غلط واکنش نشان داد.
روزنامه شرق– اردیبهشت ۹۷- در مطلبی نوشت:
«حتی اگر اروپا موضعی مستقل از برادر بزرگتر (آمریکا) اتخاذ کند، باز هم برای ما شرایطی را قائل میشود که مانند شمشیر داموکلس بالای سر نوازشمان میکند. ایجاد محدودیت برای برنامههای موشکی ایران و وادارکردن کشور به عقبنشینی از عمق استراتژیک خود ممکن است از جمله این شرایط و تضییقات باشد. در این صورت تکلیف چیست؟ آیا برای نگهداشتن سه کشور امضاکننده برجام در این میثاق مصوب شورای امنیت سازمان ملل باید همچنان هزینه کرد و ملتمس دعا شد؟ تأمین امنیت کشوری که جمعیت آن طی فقط یک نسل گذشته دوبرابر شده و گفته میشود طی یک نسل دیگر باز هم دوبرابر خواهد شد، چیزی نیست که بتوان آن را در گرو گذاشت، حتی اگر گروگیر آن، حیات برجام باشد. کشوری که فاصله شمال و جنوبش بیشاز دو هزار کیلومتر است، اگر برد موشکهایش را کمتر از این کند، دست به انتحار زده است، چراکه حتی سرزمین اصلیاش را هم زیر پوشش نمیگیرد! کشوری که حداقل در دو سده گذشته به هیچ همسایه بلافصل و غیربلافصلی لشکر نکشیده، ولی همسایگان ضعیف و قوی به آن لشکرکشی کردهاند، کشوری که دستکم در این چهار دهه در هیچ پیمان نظامیای نبوده و قبل از آن هم با هیچ کشوری پیمان غیرنمایشی و استراتژیک نداشته، کشوری که بعضی از همسایگانش در آتش بدترین نوع تروریسم کور میسوزند و بعضی دیگر سر بزنگاه یا بفرموده قلدری میکنند، نمیتواند خود را خلع سلاح کند و حتی نمیتواند خود را از داشتن عمق استراتژیک محروم کند».
دوگانه دروغین «موشک- معیشت»!
متاسفانه جریان رسانهای منتسب به اصلاح طلبان با ایجاد دوگانه دروغین «موشک-معیشت» با بازی در پازل دشمن، اینگونه القاء میکند که با رفع مسئله موشکی، معیشت مردم حل میشود. دوگانه دروغینی که در پرونده هستهای و برجام آزمون خود را پس داد و نشان داد که هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.
«کوروش احمدی» از فعالین اصلاح طلب- اردیبهشت ۹۷- در روزنامه اعتماد نوشت:
«به رغم انتقادات غیرکارشناسانه و غیرمنصفانه جاری از برجام، هیچ شکی در مورد درستی مسیری که طی چهار، پنج سال گذشته در رابطه با برجام پیمودهایم، نباید داشت. برجام در دقیقه نود و با بهرهگیری شایسته از گشوده شدن پنجرهای بیسابقه در امریکا امکان توقف اجرای تحریمهای ظالمانه را داد. از آن پنجره هر چند با تأخیر و ناقص، اما سرانجام قبل از فوت کامل وقت استفاده شد. بر اثر این توافق تحریمهای ظالمانه که حلقه آنها بر گردن اقتصاد کشور در حال فشردهتر شدن بود، متوقف و گشایشی در روابط اقتصادی و سیاسی ایران با کشورهای جهان حاصل شد؛ اما این گشایش نتوانست جامع و فراگیر باشد، چرا که تنها به یک حوزه، یعنی حوزه هستهای، محدود ماند و گشایشی در روابط اقتصادی ایران و امریکا نیز حاصل نشد؛ لذا، تنش در دیگر حوزهها تداوم یافت».
«فریدون مجلسی» از حامیان برجام نیز – دی ۹۶- در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفت:
«در حوزه موشکی برخی اقدامات ناشیانه را انجام دادیم…انتظارات بیشتری از این توافق (برجام) وجود داشت که بخشهایی از آن به دلیل رویکردهای محافظه کاران در داخل و برخی اقدامات ناشیانه محقق نشد. باید گفت که برجام نیاز به مکمل داشت و آن حل برخی اختلافات و رفع تحریمهای دیگر بود. تحریمهایی که آمریکا به صورت یکجانبه وضع میکند و مستقیم و غیرمستقیم بر ایران تاثیرگذار است.»
روزنامه اصلاح طلب «ابتکار» نیز- اسفند ۹۶- در مطلبی تأمل برانگیز نوشت:
«به واقع به همان میزانی که برجام و حفظ آن عامل اصلی نزدیکی و همسویی اروپا با ایران است، برنامه موشکی و رفتاری ثبات زدا میتواند منجر به شکاف ایران و اروپا شود چراکه برنامه موشکی ایران در گذر زمان میتواند تهدیدی برای اروپا نیز باشد… با همه نادرستی و خطایی که در رفتارهای تروئیکای اروپایی بابت اعمال تحریم جدید علیه ایران وجود دارد، اما نباید نقش ایران را در ایجاد چنین وضعیتی نادیده گرفت؛ به عبارت دیگر نقش ایران به همان میزان نقش اروپا در اعمال این تحریمها یکسان است… حال در شرایطی که برخی از رفتارهای ایران موجب دور شدن تدریجی اروپا از ایران خواهد شد، لازم است که ایران رفتارهای خود را منطبق با روح برجام نماید. این مهم با توجه با نیاز اقتصاد برجامی ایران، میتواند موجب همراهی اروپا در حفظ برجام شود».
نتیجه بهانه زدایی: تعلیق اقتصاد و از بین رفتن مؤلفههای قدرت
«جاوید قربان اوغلی» از دیپلماتهای ارشد دولت اصلاحات نیز-اسفند ۹۶- در مطلبی با عنوان «از مذاکره نمیترسیم» در روزنامه شرق نوشت:
«در این نکته نباید تردید کرد که ایران و اروپا در موضوع برجام و حفظ آن، موضعی تقریباً یکسان دارند و مقامات ارشد سه کشور اروپایی بارها بر این نکته تاکید کرده و از اختلاف خود با آمریکا در توافق هستهای سخن گفتهاند. به همین دلیل است که ترامپ پس از ناکامی در استراتژی «مذاکره مجدد»، تهدید به خروج را مانند شمشیر داموکلس بر سر برجام قرار داده و با امنیتی کردن فضای بین المللی در رابطه با ایران، از پنجره تهدیدات موشکی و بی ثبات کردن منطقه، اروپا را برای وادار کردن ایران به مذاکره، تحت فشار قرار داده است. در چنین شرایطی، هدف از مذاکره با این کشورها باید متمرکز بر یافتن راهکارهایی با کمترین هزینه برای حفظ برجام باشد».
اصلاح طلبان در واکنش به رفتارهای زیاده خواهانه آمریکا و شرکای اروپاییاش تنها یک پیشنهاد دارند و آن اینکه یکطرفه امتیاز بدهیم و انتظار امتیازگیری هم نداشته باشیم. این جریان با همین شیوه و با دوگانه سازی دروغین «هسته ای-معیشت»، صنعت هستهای را به تعطیلی کشاند ولی در سوی مقابل، تحریمها پابرجا ماند و هیچ دستاوردی از برجام عاید ایران نشد.
در حال حاضر نیز این جریان همسو با عملیات روانی دشمن، مدعی است که باید درباره توان موشکی کشورمان، بهانه زدایی کنیم و روند خسارت بار برجام را در حوزه موشکی و منطقهای نیز پیاده سازی کنیم!
اروپا با آمریکا همصداست و قصد دارد تا اقتصاد ایران را معطل برجام نگه دارد و همزمان مؤلفههای قدرت ایران را نیز از کار بیندازد. دیروز به بهانه هستهای و امروز به بهانه موشکی؛ بنابراین تنها نتیجه بهانه زدایی، خالی شدن دست ایران از مؤلفههای قدرت و استمرار دستاورد تقریباً هیچ است.
گفتنی است آقای روحانی در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در دومین مناظره تلویزیونی گفته بود: «آنجایی که خواستیم – یعنی خواستند – برجام را بههم بزنیم دیدیم چکار کردند؟! آمدند چگونه شهرهای زیرزمینی را نشان دادند تا برجام را به هم بزنند. روی موشکها شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نوشتند تا برجام را بهم بزنند. برای اینکه نتوانیم از برجام صد درصد استفاده کنیم!».
از نظر آمریکا، جمهوری اسلامی با تحریم دچار مشکلات بزرگ و عدیده شده و چاره دیگری جز مذاکره و امتیاز دادن در موضوع هستهای نداشت، پس چرا نباید همین ساز و کار را در سایر حوزهها اعمال و تکرار کرد؟! عدهای در داخل کشور نیز شیپور این قضیه هستند و اگر برخی دولتمردان در خفا و گاهی با ایما و اشاره میگویند، آنان بیشرمانه و با بانگ بلند جار میزنند که برجام هستهای کافی نیست و برای حل مشکلات باید برجام موشکی و منطقهای و حقوق بشری و… نیز خلق کرد. وقتی هم که گفته میشود مگر از برجام یک چه خیری دیدهایم که از دو و سه آن ببینیم، میگویند بله امتیاز میدهیم و امتیازات زیادی هم هست اما چاره دیگری نیست!
امیرالمؤمنان در حکمت ۳۱۴ از کلمات قصار نهجالبلاغه و درباره بازدارندگی فرمود «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ. سنگ را به همان جایی که از آنجا پرتاب شده، بازگردانید؛ که همانا شرارت را جز شرّ باز نمیدارد». متقارن و نامتقارن، باید پاسخ پشیمانکننده به دشمن داد وگرنه خباثتها بیشتر خواهد شد. تنها چاره، قدرتمند شدن و صیانت از منابع قدرت موجود است. در مقابل، دشمن به واسطه عوامل جنگ روانی نیابتی خود در داخل کوشیده تا منابع قدرت ملی (فناوریهای روز از جمله هستهای، نفوذ تعیینکننده منطقهای، قدرت موشکی) را به عنوان اسباب هزینه و دردسر جا بیندازد تا خود را خلع قدرت کنیم.
لازم به ذکر است که یکی از اندیشکده های معروف آمریکا، در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما»– رئیس جمهور سابق آمریکا- پروژه «نرمال سازی ایران» را پیشنهاد کرد. براساس این پروژه آمریکا میبایست سلسله اقداماتی را درخصوص ایران اجرا کند. اولین مورد آن بحث هستهای و از بین بردن دستاوردها و پیشرفت هستهای ما بود به طوری که مقامات آمریکایی با اجرای برجام تاکید کردند که واشنگتن توانست بدون شلیک حتی یک گلوله برنامه هستهای ایران را از بین ببرد. محدودکردن و توقف فعالیتهای موشکی، قطع حمایت ایران از محور مقاومت، پذیرفتن اینکه ایران نباید قدرت منطقهای باشد، پذیرفتن شروط غرب در مسئله حقوق بشر و در نهایت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی. در حقیقت برجام نه به عنوان عاملی برای لغو تحریمها، بلکه نقشه راهی برای نرمال سازی ایران است. به همین دلیل است که تاکنون تقریباً و تحقیقاً هیچ دستاوردی برای ایران نداشته است.