بنا به گزارش رسانه های برزیل، رونالدینیو ، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال برزیل و بارسلونای اسپانیا قصد دارد با هردو نامزد خود ازدواج کند.
قرار است مراسم ازدواج رونالدینیوی ۳۸ ساله با پریسیلا کوئلهو و بیتروز سوئوزا در ماه آگوست ودر عمارت شخصی او انجام شود.
ازدواج همزمان رونالدینیو با دو دختر در یک شب
رونالدینهو که اکنون در عمارت ۵ میلیون یورویی خود در شهر ریودوژانیرو برزیل زندگی میکند قصد دارد بهصورت هم زمان با هردو نامزد خود ازدواج کند.در حالیکه ازدواج با دو زن در برزیل غیرقانونی است و طبق قوانین برزیل ۶ سال مجازات دارد اما بنا به گزارش رسانه های برزیل، رونالدینهو قصد ندارد ازدواج با دو نامزد خودرا به صورت رسمی ثبت کند.
ستاره سابق تیم بارسلونای اسپانیا در حالی جشن نامزدی خودرا با بیتریز درسال ۲۰۱۶ جشن گرفت که سالها قبل از این تاریخ با پرسیلا نامزد کرده بود. گفته می شود رونالدینهو برای راضی نگه داشتن دو نامزد خود اقدام به خرید هدایایی مشابه از جمله ادکلن برای آنها میکند. هردو نامزد رونالدینهو اهل شهر بلو هوریزونته ، سومین شهر بزرگ برزیل هستند که زمانی رونالدینهو در تیم فوتبال مشهور این شهر اتلتیکو مینیرو بازی می کرد.
گفتنی است؛ رونالدینهو در سفر خود به ژاپن که در ماه مارس انجام شده بود برای اولین بار عکسی از هردو نامزد خود در صفحه اینستاگرام ۳۲ میلیونی خود منتشر کرده بود.
تکذیب خبر ازدواج همزمان رونالدینیو با ۲ دختر
روز گذشته خبری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر این که رونالدینیو ستاره سابق تیم بارسلونا و تیم ملی فوتبال برزیل قرار است به صورت هم زمان با دو دختر ازدواج کند. کاری که بر خلاف قوانین برزیل بود.حال رونالدینیو در تازه ترین اظهار نظر خود دراین خصوص، این موضوع را اساسا تکذیب کرده و گفته:« این بزرگ ترین دروغی است که در عمرم شنیده ام.»
رونالدینهو بازیکن سابق فوتبال برزیلی است که بیشتر با نام رونالدینیو گائوچو یا تنها «رونالدینیو» شناخته می شود. رونالدینیو در زبان پرتغالی به معنی «رونالدوی کوچک» است و جهت تمیز دادن او از رونالدو استفاده میشود. او بدلیل حرکات و دریبلهای زیبا صاحب سبک است و بهمین دلیل لقب شاعر فوتبال را گزارشگران فوتبال و تماشاگران به او دادند.
رونالدینیو با تیم بارسلونای اسپانیا به قهرمانی لیگ اسپانیا «۲ بار» و جام قهرمانان اروپا رسیده، و تا بحال دو بار از سوی فیفا بعنوان بهترین بازیکن سال جهان برگزیده شدهاست. او از موفقترین بازیکنان تیم ملی برزیل است و با این تیم به قهرمانی جام جهانی ۲۰۰۲ رسیدهاست. وی بعد از جدایی از فلومیننزه در سپتامبر ۲۰۱۵، دیگر به عضویت هیچ باشگاهی درنیامد و سرانجام در ژانویه ۲۰۱۸ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد.
رونالدینیو در تیم زیر ۱۷ سال برزیل شرکت داشت ودر جام جهانی زیر ۱۷ سال مصر ۱۹۹۷ برای برزیل به میدان آمد و درخشید.[نیازمند منبع] رونالدینیو اولین بار در ۱۹ سالگی ودر ۱۹۹۹ به تیم ملی بزرگسالان برزیل دعوت شد ودر ۲۶ ژوئن آن سال برای اولین بار مقابل لاتویا به میدان آمد. اولین تورنمنتی که او در آن شرکت داشت کوپا کشور آمریکا ۱۹۹۹ بود که او در اولین بازی خود دراین مسابقات «در مقابل ونزوئلا» گلی رابه ثمر رساند ودر پیروزی برزیل نقش داشت.
رونالدینیو در فتح جام جهانی ۲۰۰۲ توسط برزیل نیز نقش داشت و مشخصا در مرحلهٔ یک چهارم نهایی از روی ضربهٔ آزاد و از فاصله۳۱ متری دروازهٔ انگلستان را گشود. او در همان بازی بعلت خطا روی دنی میلز اخراج شد و نیمه نهایی را از دست داد اما مجدداً در فینال به میدان آمد ودر پیروزی دو بر صفر مقابل کشور آلمان و فتح جام شرکت داشت.
در ۹ ژوئن ۲۰۰۵ او بعنوان کاپیتان تیم ملی برزیل در مسابقات جام کنفدراسیونها شرکت کرد و به همراه برزیل فاتح آن مسابقات شد. فینال آن بازیها بین آرژانتین و برزیل بود که به پیروزی ۴–۱ برزیلیها انجامید و رونالدینیو بهترین بازیکن این دیدار شناخته شد.رونالدینیو در تیم برزیل برای جام جهانی ۲۰۰۶ حضور داشت ولی به سبب نمایشی ضعیف مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
رونالدینیو فوتبال حرفهای را از تیم جوانان گرمیو «در شهر پورتو آلگره» شروع کرد. اولین مربی او لوئیس فیلیپ اسکولاری بود که بعد ها در فتح جام جهانی ۲۰۰۲ نیز مربی او شد. او برای اولین بار در جام باشگاههای آمریکای جنوبی در تیم بزرگسالان بدنیا آمد و سبک بازکونی بود ی، شم گلزنی، و قدرت بازرسی توپ توسط او به شهرتش انجامید و نهایتاً در ۱۹۹۹ در سن ۱۹ سالگی به تیم ملی برزیل دعوت شد.
او درسال ۲۰۰۱ درصدد جدایی از گرمیو بودو از تعداد زیادی از باشگاهها بخصوص باشگاههای انگلیسی پیشنهاد داشت. علیرغم تمام این پیشنهادها «و برای مثال پیشنهاد باشگاه لیدز با رقمی نجومی» او به لیگ فرانسه رفت و با پاری سن ژرمن قراردادی پنج ساله بست.
درتابستان ۲۰۰۱ رونالدینیو از گرمیو جدا شد و به پاری سن ژرمن پیوست. او در پاری سن ژرمن با مربی، لوئیس فرناندز، مشکلاتی داشت و مربی مدعی بود که او بیش از حد درگیر ذرق و برق پاریس و مسائل حاشیهای است.پس از جام جهانی ۲۰۰۲ و درخشندگی ویژهٔ او رونالدینیو مورد پیشنهادها بسیار قرار گرفت و بالاخره در تابستان۲۰۰۳ قصد جدایی خودرا اعلام کرد. نتیجتاً باشگاههای بزرگ جهان همگی شروع به ارائهٔ پیشنهادهای خود کردند. منچستر یونایتد و رئال مادرید و بارسلونا مهم ترین پیشنهاددهندهها بودند.
در ۱۹ ژوئیه ۲۰۰۳ رونالدینیو با مبلغ ۱۸ میلیون پوند به بارسلونا پیوست. خوان لاپورتا، رئیس وقت بارسلونا، ابتدا قول آوردن دیوید بکهام رابه هواداران داده بود اما پیوستن بکهام به رئال مادرید وی را بر آن داشت که به دنبال رونالدینیو برود و نهایتاً از سد رقبایی چون منچستر یونایتد گذاشت و رونالدینیو را جذب کرد. بدین ترتیب رونالدینیو در بین بازار شایعات به باشگاهی پیوست که قبلاً برزیلیهای بسیاری را در خود پرورش داده بود: اواریستو، روماریو، رونالدو و ریوالدو.
رونالدینیو از همان ابتدا هنر خودرا در بارسلونا نیز نشان داد. او در بازی تدارکاتی مقابل آث میلان گلی به ثمر رساند و از پایههای پیروزی ۲ بر صفر تیمش بود. این اولین گل او برای بارسلونا بود.او در اولین فصل حضورش در لالیگا به همراه بارسلونا به نایب قهرمانی آن رسید. در ۲۰ دسامبر ۲۰۰۴ رونالدینیو از سوی فیفا بعنوان بازیکن برگزیدهٔ سال انتخاب شد ودر این راه تیری آنری و آندری شوچنکو را مغلوب کرد.
در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۵ هنرنمایی رونالدینیو و به ثمر رساندن دو گل از سمت او بود که باعث پیروزی سه بر صفر بارسلونا مقابل رئالمادرید شد. رونالدینیو درسال ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ به خوبی برای تیمش به میدان رفت و بعنوان بهترین بازیکن اروپا و بهترین مهاجم لیگ قهرمانان اروپا انتخاب شد. رونالدینیو سومین بازیکن فوتبال برزیلی تاریخ است
که عنوان بهترین بازیکن سال اروپا رابه دست میآورد. او در ۱۹ دسامبر ۲۰۰۵ دوباره بعنوان بهترین بازیکن سال انتخاب شد و این عنوان را از فرانک لمپارد و ساموئل اتوو ربود. رونالدینیو درسال ۲۰۰۶ نیز در جام قهرمانان اروپا برای بارسلونا به میدان آمد. در ۷ مارس ۲۰۰۶ او در بازی برگشت مقابل چلسی در نیوکمپ، انتقام سال گذشته رابا به ثمر رساندن یک گل در تساوی یک بر یک مقابل چلسی گرفت. این تساوی باعث صعود بارسلونا به یک چهارم نهایی بازیها شد.
جلوهٔ دیگر رونالدینیو در ۱۸ آوریل ۲۰۰۶ و بازی رفت نیمهنهایی مقابل آث میلان بود که رونالدینیو با پاس خود، پایهگذار تک گل بازی توسط لودویک ژولی شد. بازی برگشت نیز بدون گل به پایان رسید تا رونالدینیو به همراه بارسلونا به فینال بازیها راه پیدا کند. دراین میان در ۳ مه ۲۰۰۶ بارسلونا با شکست دادن یک بر صفر سلتاویگو قهرمان لیگ اسپانیا شد
و رونالدینیو نیز این افتخار رابه کارنامهاش افزود. تنها چند هفته بعد، در ۱۷ می۲۰۰۶، بارسلونا به فینال جام باشگاههای اروپا رفت و آنجا آرسنال را ۲ بر یک مغلوب کرد. رونالدینیو این فصل رابا مجموع ۲۵ گل تمام کرد که تابحال بهترین رکورد او است.در ژوئیه ۲۰۰۸ رونالدینیو پیشنهاد ۲۵٫۵ میلیون پوندی منچستر سیتی را رد کردتا به باشگاه ایتالیایی آ.ث. میلان با مبلغ ۲۲٫۰۵ میلیون یورو و دست مزد ۶٫۵ میلیون یورو بپیوندد. با توجه به این که عدد ۱۰ توسط کلارنس سیدورف پوشیده میشد، رونالدینیو عدد ۸۰ که سال تولد او بود انتخاب کرد.
رونالدینیو اولین گل خودش را برای میلان در تاریخ ۲۸ سپتامبر در شهرآورد دلا مادونینا مقابل اینتر میلان به ثمر رساند که با برد ۱–۰ میلان همراه بود. در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۰۸ او دو گل مقابل سمپدوریا به ثمر رساند. در مرحله گروهی لیگ اروپا رونالدینیو یک گل در دقیقه ۹۳ مقابل براگا به ثمر رساند تا میلان برنده به رختکن برود.
رونالدینیو فصل ۰۸–۲۰۰۷ رابا ۱۰ گل در ۳۲ بازی در مجموع تمام مسابقات به اتمام رساند. بعد از عملکرد خوبش در ابتدای فصل، رونالدینیو مشکل تناسب اندام پیدا کرد و بیشتر بازیها را از روی نیمکت شروع میکرد تا پایانی ناامید کننده در آخر فصل با میلان داشته باشد. نداشتن از خودگذشتگی، مهمانیهای دیر وقت شبانه و نبود روش زندگی حرفهای ورزشکارانه باعث اتقاداتی شد، مانند کارلو آنچلوتی مربی اش در میلان که گفت: افت رونالدینیو مرا متعجب نکرد. وضعیت فیزیکی او بیثبات است اما دربارهٔ استعداد او شکی نیست.
مادر رونالدینیو، میگوئلینا، سابقا فروشندهٔ خانهبهخانه بودهاست و اکنون پرستار است. پدر او، ژائو، کارگر کشتی بودو درضمن بازیکن فوتبال آماتوری برای تیم کروزیرو. ژائو هنگام هشت سالگی رونالدینیو هنگام شنا در استخر خانوادگی دچار حملهٔ قلبی شد و درگذشت. برادر بزرگ رونالدینیو، روبرتو، در سطح حرفهای و برای باشگاه گرمیو بازی میکرد اما مصدومیت باعث شد فوتبال را کنار بگذارد. او در حال حاضر مدیر برنامههای رونالدینیو است.
رونالدینیو با خاناینا ناتیل ویانا مندس، رقاصهای که سابقهٔ شرکت در برنامهٔ تلویزیونی «دومینگائو ده فائوستائو» را داشت، ازدواج کرد ودر ۲۵ فوریه ۲۰۰۵ صاحب اولین فرزند خود از خاناینا شد و وی را به یاد پدرش ژائو نامگذاری کرد.مشهور است که او از کودکی به فوتسال و فوتبال ساحلی علاقه داشت و استعدادش به همانجا برمیگردد.رونالدینیو از طرفداران پر و پا قرص موسیقی برزیلی است و با دوستانش طبل مینوازد و آواز می خواند.
رونالدینیو، ستاره پیشین باشگاه های بارسلونا و میلان در نامه ای احساسی و خواندنی که برای خودش در سن هشت سالگی نوشته درباره مرگ پدرش، دوران کودکی دشوار، تماشای قهرمانی برزیل در جام جهانی ۱۹۹۴، بازی برای تیم گرمیو، رفتن به اروپا و نقشی که در تاریخ بارسلونا ایفا کرده صحبت کرده است.
رونالدینیو هشت ساله عزیز
فردا، زمانی که پس از فوتبال بازی کردن به خانه بازگردی، افراد زیادی در خانه ات خواهند بود. عموهایت، دوستان خانواده ات و افراد دیگری که نمی شناسی در آشپزخانه خواهند بود. در ابتدا تصور میکنی به جشن دیر رسیدی. همه ی جمع شدن تا تولد ۱۸ سالگی برادرت را جشن بگیرند. طبق معمول هر زمان که پس از فوتبال به خانه باز می گشتی، مادر مشغول خندیدن و شوخی کردن بود. اما اینبار او در حال گریه کردن است. سپس روبرتو را خواهی دید.
او دست هایش را دور تو میگذارد و باهم به گوشه ای میروید تا تنها باشید. سپس چیزی به تو خواهد گفت که آنرا درک نمی کنی. «تصادفی رخ داد. پدر رفته است. او مرد.»این حرف برای تو منطقی به نظر نمیرسد. این به چه معنی است؟ پدر چه زمانی به خانه باز میگردد؟ چطور ممکن است او رفته باشد؟
پدر کسی بود که به تو گفت در زمین فوتبال خلاق باش و با توپ کار کن. او بیشتر از هر کس دیگری به تو باور داشت. زمانی که روبرتو سال گذشته مشغول بازی برای تیم گرمیو شد، پدر به همه ی گفت«روبرتو بازیکن خوبی است اما منتظر برادرش باشید.» پدر یک ابرقهرمان بود. آن قدر عاشق فوتبال بود که حتی با این که در طول هفته در کارخانه کشتی سازی کار می کرد در آخر هفته ها بعنوان نگهبان ورزشگاه گرمیو کار می کرد. چطور میتوانی وی را دیگر نبینی؟ تو حرف روبرتو را درک نمیکنی.
غمگینی را بلافاصله احساس نمی کنی. بعداً آنرا احساس خواهی کرد. چند سال پس از این ماجرا قبول خواهی کرد که پدر دیگر باز نخواهد گشت. اما میخواهم درک کنی هر بار که توپ فوتبال جلوی پاهایت وجوددارد، پدر در کنارت خواهد بود. زمانی که فوتبال بازی میکنی،
خوشحال خواهی بودو احساس آزادی خواهی کرد. این احساس کاری میکند که باعث لذت بردن دیگران شوی. خوش شانسی که روبرتو را داری. باوجود این که ۱۰ سال از تو بزرگ تر است و برای گریمو بازی میکند اما همیشه در کنارت خواهد بود. او تنها یک برادر برای تو نخواهد بود بلکه برای تو مثل یک پدر خواهد شد. بیشتر از هر چیزی، او قهرمان تو خواهد شد.
تو میخواهی مثل او بازی کنی. هرروز صبح به باشگاه گریمو می روی تا در تیم جوانان انها بازی کنی در حالیکه روبرتو برای تیم بزرگسالان بازی میکند. به تو اجازه خواهند داد تا وارد رختکن تیم بزرگسالان شوی ودر کنار برادرت که یک ستاره فوتبال است باشی.
هر شب که به خواب می روی به این فکر می کنی که با قهرمان زندگی ات دریک اتاق زندگی میکنی. در اتاق شما پوستری وجود ندارد و تنها یک تلویزیون کوچک وجوددارد که اهمیتی هم ندارد چون فرصتی برای تماشای بازی ها درکنار هم ندارید. زمانی که روبرتو با گریمو به سفر نرود، تو رابه بیرون میبرد تا باهم فوتبال بازی کنید.
جاییکه در پورتو آلگره زندگی می کنی، مواد مخدر و قاچاقچی ها حضور دارند. شرایط سختی خواهد بود اما تا زمانی که در خیابان و یا پارک با سگت فوتبال بازی کنی احساس آزادی خواهی کرد. بله، من گفتم سگ. او یک مدافع خستگی ناپذیر است. تو با روبرتو و دیگر بچه ها و بزرگ ترها در پارک فوتبال بازی خواهی کرد اما در نهایت همه ی خسته میشوند اما تو باز میخواهی بازی کنی.
پس همیشه سگت، بوم بوم، رابا خودت خواهی برد. بوم بوم یک سگ برزیلی واقعی است و حتی سگ های برزیلی هم عاشق فوتبال هستند. تو با این سگ میتوانی تمرین دریبل زنی و حرکات تکنیکی بکنی و یا برای اولین بار حرکت «الاستیکو» را روی او امتحان کنی. سالها بعد زمانی که در اروپا بازی میکنی، تعدادی از مدافعان تو رابه یاد بوم بوم خواهند انداخت.
دوران کودکی برای تو بسیار دشوار خواهد بود. زمانی که ۱۳ ساله شوی، مردم کم کم راجع به تو صحبت خواهند کرد. انها راجع به توانایی ات و کارهایی که می توانی با توپ بکنی صحبت خواهند کرد. دراین زمان، فوتبال هنوز برای تو یک بازی خواهد بود. اما جام جهانی سال ۱۹۹۴ زمانی که ۱۴ سال داری متوجه خواهی شد
فوتبال برای تو بیشتر از یک بازی است. همه ی برزیلی ها روز ۱۷ جولای ۱۹۹۴ رابه یاد دارند. در آن روز تو با تیم جوانان گریمو در حال رفتن به بلو هوریزنته هستی در حالیکه تلویزیون فینال جام جهانی بین برزیل و ایتالیا را پخش میکند. برزیل پس از ۲۴ سال به فینال جام جهانی رسیده و تمام کشور برای این بازی متوقف شده است.
پرچم های برزیل در تمام شهر بلوهوریزنته دیده می شود. رنگی بجز زرد و سبز در آن روز دیده نخواهد شد. مردم در تمامی نقاط شهر مشغول تماشای بازی خواهند بود. تو بازی رابا همبازیانت خواهی دید. بازی در پایان ۹۰ دقیقه با نتیجه تساوی بدون گل به اتمام میرسد و ضربات پنالتی همه ی چیز را مشخص خواهد کرد.
ایتالیا ضربه اول را از دست میدهد و برزیل هم نمیتواند پنالتی اولش را گل کند. ایتالیا ضربه بعدی را گل میکند و سپس نوبت روماریو می شود. ضربه او به تیر میخورد و وارد دروازه می شود. همبازیانت غرق در شادی میشوند. ایتالیا گل میزند و همه ی ساکت میشوند. برانکو برای برزیل گل میزند، تافارل ضربه ایتالیا را میگیرد و دونگا پنالتی اش را گل میکند.
سپس نوبت لحظه ای که زندگی تو و میلیونها برزیلی ها را تغییر میدهد فرا میرسد. باجو ضربه اش را از دست میدهد و برزیل قهرمان جهان می شود. در حین جشن قهرمانی متوجه میشوی برای ادامه زندگی ات می خواهی چه کاری انجام دهی. سرانجام متوجه می شوی فوتبال چه معنایی برای برزیلی ها دارد. قدرت ورزش را درک خواهی کرد. مهمتر از همه ی خوشحالی که فوتبال میتواند
به زندگی مردم عادی بیاورد را خواهی دید. «من برای برزیل بازی خواهم کرد» این را آن روز به خودت خواهی گفت. کمتر کسی حرف تو رابه خصوص به خاطر نحوه بازی ات در آن روزها باور خواهد کرد.تعدادی از مربیان به خصوص یک نفر به تو خواهند گفت که باید سبک بازی ات را تغییر دهی. آن مربی به تو خواهد گفت کمتر
دریبل بزنی و جدیتر بازی کنی چون در غیر این صورت به یک فوتبالیست حرفه ای تبدیل نخواهی شد. ازآن حرف بعنوان منبع انگیزه استفاده کن. ازآن برای تمرکز کردن استفاده کن. به بازیکنانی چون دنر، مارادونا و رونالدو که فوتبال زیبایی ارائه دادند فکر کن. به حرف پدرت
در مورد ارائه فوتبال زیبا و آزادانه فکر کن. با لذت بازی کن. این چیزی است که اکثر مربی ها درک نمیکنند اما زمانی که در زمین هستی هیچوقت ارزیابی نخواهی کرد. همه ی چیز روند طبیعی خودش را طی خواهد کرد. پیش از آنکه فکر کنی، پایت تصمیم خودش را گرفته است. خلاقیت تو را جلوتر از محاسبات خواهد برد.
چند ماه پس از این که روماریو جام جهانی ۹۴ را بالای سر برد، مربی ات در گرمیو تو رابه دفترش خواهد برد. او به تو خواهد گفت که به تیم ملی زیر ۱۷ ساله های برزیل دعوت شدی. زمانی که به محل اردوی تیم ملی خواهی رفت چیزی را خواهی دید که هیچوقت فراموش نخواهی کرد. عکس قاب شده پله،
زیکو و ببتو را در دیوار محل اردو خواهی دید. در همان راهروهایی که آن اسطوره ها حضور داشتند راه خواهی رفت. به همان کافه ای که رونالدو، روماریو و ریوالدو رفتند خواهی رفت. زمانی که میخواهی بخوابی به این که کدام یک از اسطوره هایت سرشان را روی این بالش گذاشتند فکر خواهی کرد. در طی ۴ سال بعد هیچ کاری بجز فوتبال بازی کردن انجام نخواهی داد. زندگی ات را در اتوبوس ها و زمین های تمرین خواهی گذراند. در واقع، بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۳ هیچوقت به تعطیلات نخواهی رفت.
اما زمانی که ۱۸ ساله شدی به چیزی که پدرت خیلی افتخار می کرد دست خواهی یافت. اولین بازی خودت برای تیم بزرگسالات گرمیو را انجام خواهی داد. تنها نکته غم انگیز این خواهد بود که روبرتو آنجا نخواهد بود. مصدومیت باعث می شود او گرمیو را ترک کند به سوئیس برود. نمیتوانی با قهرمان ات دریک زمین بازی کنی اما انقدر بازی های وی را دیدی که میدانی چه کاری انجام دهی و چگونه رفتار کنی.
در روزهای بازی، از همان پارکینگی که پدرت در آخر هفته ها مسئول آن بود عبور خواهی کرد. به همان رختکنی خواهی رفت که برادرت تو رابه آنجا میبرد. پیراهن آبی و مشکی رنگ گرمیو را بر تن خواهی کرد. با خودت فکر خواهی کرد که زندگی دیگر بهتر از این نخواهد شد. فکر خواهی کرد که سرانجام موفق شدی و برای باشگاه محل زندگی ات بازی خواهی کرد. اما داستان تو این جا تمام نخواهد شد.
سال بعد اولین بازی خودت برای تیم ملی بزرگسالان برزیل را انجام خواهی داد. یک اتفاق جالب رخ خواهد داد. یک روز دیرتر از بقیه به اردوی تیم ملی ملحق خواهی شد چون باید با گرمیو در فینال لیگ ایالت ریو گرانده جنوبی بازی کنی. دونگا، کاپیتان تیم ملی برزیل در جام جهانی ۱۹۹۴ در تیم رقیب بازی خواهد کرد. دراین بازی خیلی خوب کار خواهی کرد تا زمانی که به اردوی تیم ملی میروی، آن بازیکنانی که در جام جهانی ۹۴ بازی شان را تماشا کردی درباره یک بازیکن صحبت خواهند کرد: بازیکن کوچک اندامی که عدد ۱۰ را میپوشد.
انها درباره دریبلی که به دونگا زدی صحبت خواهند کرد. انها راجع به گل پیروزی بخش تو در فینال صحبت خواهند کرد اما خیلی مغرور نشو چون قرار نیست کار تو را راحت کنند. این مهمترین لحظه دوران زندگی تو خواهد شد. زمانی که به این سطح می رسی، مردم انتظارات زیادی از تو دارند. آیا به بازی کردن با سبک خودت ادامه خواهی داد یا این که مشغول ارزیابی کردن خواهی شد؟ آیا دیگر آزادانه بازی نخواهی کرد؟ تنها توصیه ای که میتوانم بکنم این است: با روش خودت بازی کن. آزاد باش. آهنگ را بشنو. تنها با این روش می توانی زندگی کنی.
بازی برای برزیل رندگی تو را عوض خواهد کرد. ناگهان درهایی که هیچوقت فکر نمیکردی برای تو در معرض باشند باز خواهند شد. به بازی در اروپا فکر خواهی کرد. جاییکه خیلی از اسطوره هایت برای اثبات خودشان رفتند. رونالدو درباره زندگی در بارسلونا به تو خواهد گرفت. تو جوایز، توپ طلا و جام باشگاهی وی را خواهی دید. ناگهان میخواهی که تاریخ ساز شوی. شروع به رویابافی فراتر از گرمیو خواهی کرد. درسال ۲۰۰۱ به پاریسن ژرمن خواهی رفت.
چطور میتوانم به بچه ای که دریک خانه در محل فقیر نشین زندگی میکند درباره زندگی در اروپا بگویم؟ غیرممکن است. حتی اگر به تو بگویم باز درک نخواهی کرد. زمانی که به پاریس سپس به بارسلونا و سپس به میلان خواهی رفت همه ی چیز به سرعت خواهد گذشت. بعضی از رسانه های اروپا روش بازی تو را درک نخواهند کرد. آنها درک نمیکنند که چرا همیشه با لبخند بازی میکنی.
تو لبخند میزنی چون فوتبال لذت بخش است. چراباید جدی باشی؟ هدف تو این است که همه ی از تماشای فوتبال لذت ببرند. بار دیگر میگویم، خلاقیت رابه جای ارزیابی کردن انتخاب کن. آزاد باش تا جام جهانی را برای برزیل ببری. آزاد باش تا لیگ قهرمانان، لالیگا و سری آ را ببری. آزاد باش تا توپ طلا را ببری. چیزی که به آن افتخار خواهی کرد، نقشی است که در تغییر فوتبال در بارسلونا با روش بازی ات ایفا خواهی کرد. زمانی که به بارسلونا وارد میشوی، رئال مادرید قدرت اول فوتبال اسپانیا است.
زمانی که بارسلونا را ترک می کنی، بچه ها رویای بازی با روش بارسلونا را دارند. به من گوش کن. نقش تو دراین موضوع خیلی بیشتر از چیزی که در زمین انجام خواهی داد است.در بارسلونا درباره بچه ای در تیم جوانان خواهی شنید. او مثل تو پیراهن عدد ۱۰ را میپوشد. او هم مثل تو کوچک اندام است.
او هم با توپ بازی میکند. تو و همبازیانت به تماشای بازی او در تیم جوانان خواهید رفت ودر همان زمان متوجه خواهی شد که آن پسر به چیزی بیشتر از یک بازیکن بزرگ تبدیل خواهد شد. این بچه متفاوت است. نام او لئو مسی است. به مربی ها خواهی گفت که وی را به تمرین تیم بزرگسالان بیاورند. زمانی که وارد شود، همبازیانت همان چیزهایی را خواهند گفت که بازیکنان برزیل درباره تو میگفتند. میخواهم به او توصیه ای بکنی. به او بگو «با خوشحالی بازی کن. آزادانه بازی کن. فقط با توپ بازی کن»
حتی پس از تو هم روش بازی آزادانه توسط مسی در بارسلونا ادامه خواهد یافت. اتفاقات خوب و بد زیادی در زندگی ات رخ خواهد داد. اما به یاد داشته باش که هر اتفاقی رخ دهد، تو به فوتبال بدهکار هستی. زمانی که مردم روش بازی ات را زیر سوال میبرند و یا پس از شکست لبخند میزنی میخواهم به یک خاطره مشخص فکر کنی. زمانی که پدرت از این دنیا برود، تو هیچ ویدیویی از او نخواهی داشت.
خانواده ات پول چندانی نداشتند پس نمی توانستند دوربین بخرند. نمیتوانی صدای پدرت را دوباره بشنوی یا خندیدنش را بشنوی. اما در بین دارایی های او یک چیز است که باید همیشه تو رابه یاد او بیندازد. آن عکسی است که در آن تو و پدرت مشغول فوتبال بازی کردن هستید. توپ در اختیار تو است و خوشحال و خندان هستی و او هم از تماشای تو خوشحال است.
زمانی که پول، فشار و انتقادها از راه رسیدند، آزاد باش. همانطوری که پدرت گفت فوتبال بازی کن. با توپ بازی کن.