پدرم وضع مالی خوبی نداشت، مشروب غذای هر روز او شده بود. وقتی مشروب میخورد دیگر حال خودش را نمی فهمید.من و دو خواهر کوچکترم سعی میکردیم جلوی چشمش نباشیم، دیگر این وضع برای مان عادی شده بود، محبت پدر و مادر برایمان معنایی نداشت، چون آنرا لمس نکرده بودیم ولی در بیرون از منزل اگر کسی کوچکترین نگاه محبت آمیزی به ما میکرد با تمام وجود آنرا می پذیرفتیم.
مدتی بود متوجه شدم خواهر کوچکترم دلبسته پسری شده و تمام دنیای خواهرم با آن پسر شکل گرفته بود، وقتی از او و محبت هایش صحبت میکرد به او غبطه می خوردم.
یک روز خواهرم رابا آن پسر در خیابان دیدم ، از همان لحظه جرقه حسادت نسبت به خواهرم درمن شعله ور شد انگار مهر آن پسر بدجوری به دل من نشسته بودو هر روز سعی میکردم وقتی خواهرم با امیر بیرون می رود من هم با آن ها باشم اینقدر به خواهرم حسادت میکردم که گاهی جلوی امیر با هم دعوای شدید میکردیم.
عاقبت جدایی داماد از خواهر
مدتی گذشت و امیر از زهره خواستگاری کرد و قرار شد که با هم ازدواج کنند ولی از آنجاییکه من امیر را دوست داشتم اینقدر به خواهرم حسادت میکردم که خواهرم از او جدا شد.من هم که منتظر چنین فرصتی بودم به صورت پنهانی با امیر رابطه دوستی خودرا ادامه دادمو این را هم میدانستم که زهره چقدر امیر را دوست دارد و به خاطر جداییشانو اینکه بلایی که امیر سر او آورده بودو به خاطر نداشتن یک پشتیبان محکم مثل پدر ومادرنتوانسته بود از او شکایت کند ، دچار افسردگی شدید شده بود.
این دوستی من با امیر چند ماهی ادامه داشت بدون اینکه خواهرم اطلاع داشته باشد،تااینکه یک روز متوجه این قضیه شد از ازآنجایی که خودش قربانی امیر بود درگیری سختی بینما بوجود آمد خواهرم قضیه رابه مادرم گفت ولی مادرم دیگر کاری از دستش برنمی آمد.
عامل جدایی داماد از خواهر ، دیگر خواهر زن بود
صبح روزبعد که از خواب بیدار شدم خیلی کلافه بودم ، انگار تازه متوجه اشتباهم شده بودمبه خودم گفتم وقتی خواهرم به خانه آمد از او معذرت خواهی میکنم ، که یکدفعه زنگ تلفن خانه رشته افکارم را پاره کرد و به سمت تلفن دویدم .یکی پشت تلفن داد می زد خودتون رو سریع برسونید کارگاه، خواهرتون در یکی از اتاق های کارگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است.
پدرم که توی این دنیا نبود با مادرم شتابان به سمت کارگاه رفتیم و جسم بی جان زهره که به نوعی نان آور خانه بود را روی زمین دیدم انگار دنیا روی سرم خراب شده بود دیگر حال خودم را نفهیمدم ….دختر که از کرده خود پشیمان بود مدام در اتاق مشاوره یکی از کلانتری های اصفهان می گفت:من میخواستم از زهره معذرت خواهی کنم !ولی حسادت های من زندگی وی را پرپر کرد ….
رابطه مخفیانه بین داماد و خواهر زن
چهار سال است که از زندگی مشترک ما میگذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از بدنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم.رابطه مردی با خواهر زنش، به چهار سال زندگی مشترک پایان داد. به گزارش ایسنا؛ زنی با حضور در شعبه ۲۴۰ دادگاه خانواده با بیان اینکه «شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت»، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما میگذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از بدنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم.
وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب به همراه برادرم برای برداشتن وسایل به خانه رفتم و آنجا بود که متوجه شدم شوهرم با خواهرم رابطه دارد. ابتدا اصلا نمیتوانستم باور کنم که خواهرم در حق من خیانت کرده است ولی بعد از مدتی که توانستم بر خودم مسلط شوم به واقعیت پی بردم.
این زن جوان با بیان اینکه «شوهرم از همکاران خواهرم است و به واسطه او به خانوادهمان معرفی شده بود»، اظهار کرد: بارها از خواهرم پرسیدم که اگر تو به این مرد علاقه داشتی چرا وی را برای زندگی کردن به من معرفی کردی؟ ولی او هر بار در پاسخ می گفت اصلا به شوهرت علاقه نداشتم و اگر رابطهای بوده به اصرار او بوده است.
شوهر ۲۴ساله این زن نیز به رییس دادگاه گفت: من چهار سال از همسرم کوچک تر هستم. به او علاقه زیادی دارم ولی با او بودن مرا شاد نمیکند و زمانی که کنارش هستم احساس خاصی ندارم.وی ادامه داد: همسرم موقعیت شغلی خوبی داشت و بهمین خاطر با او ازدواج کردم.
زن جوان عنوان کرد من از تمام حق و حقوق خودم میگذرم ولی حضانت بچهام را برای همیشه میخواهم زیرا شوهرم لیاقت پدر بودن را ندارد و نمی تواند بچه من رابه خوبی تربیت کند. تحت هیچ شرایطی از خواستهام کوتاه نمی آیم و خواهان طلاق هستم.رییس دادگاه پس از شنیدن اظهارات طرفین حکم طلاق را صادر کرد.
خیانت و مکافات
از لحظه ای که خطبه عقد جاری شد فکر می کردم آزاد شده ام و می توانم هر طور که دلم خواست خودم را آرایش کنم و از خانه بیرون بروم. نامزدم نیز نسبت به این موضوع حساسیتی نشان نمی داد ولی از همان روزهای اول با مادرم دچار اختلاف شدم. او با نگرانی می گفت: آرایش خیلی غلیظ و لباس های جلف و ناجور زیبنده تو نیست و سعی کن همیشه اعتدال را در حرکات و رفتارت رعایت کنی. حیف که بدون توجه به حرف های مادرم فقط می گفتم من ازدواج کرده ام،
اختیارم دست خودم است و شوهرم دوست دارد این طوری باشم. حدود ۲ ماه گذشت ودر این مدت متوجه پسر جوانی شدم که هر موقع با نامزدم از خانه بیرون می رفتیم ما را تعقیب می کرد.این پسر غریبه بالاخره یک روز که برای خرید بیرون رفته بودم مرا در خیابان تنها دید و با تعریف و تمجید از تیپ و قیافه ام سرصحبت را باز کرد.
متاسفانه من که خیلی به خودم مغرور شده بودم و به باوری نادرست دوست داشتم با ظاهر زننده ام خودی نشان بدهم فریب حرف های این پسر جوان را خوردم و به تعهداتی که نسبت به نامزدم داشتم پشت پا زدم. مدت زیادی طول نکشید تا همسرم از این ارتباط مخفیانه مطلع شد و او بدون هیچ گونه معطلی طلاقم داد. با به وجود آمدن این مشکل من ارتباطم
رابا آن پسر جوان ادامه دادم تا هر چه زودتر به خواستگاری ام بیاید و از بلاتکلیفی دربیایم ولی او پس ازآن که مدتی از من سوء استفاده کرد خودش را کنار کشید و گفت: زنی که به شوهرش خیانت کند نمی تواند شریک خوبی برای زندگی باشد و …!عروس پشیمان در دایره اجتماعی کلانتری کاظم آباد مشهد افزود: آن جوان بدون توجه به موقعیت نابسامانی که در زندگی برایم به وجود آورده با دختر دیگری ازدواج کرده است، اما هم اکنون اصرار دارد که با یکی از دوستانش ارتباط برقرار کنم.
این آدم حیوان صفت تهدیدم می کند که اگر به خواسته هایش تن ندهم فیلم ها و تصاویری که از من در اختیار دارد را منتشر خواهد کرد تا آبرو و حیثیتم برود. تمنا می کنم کمکم کنید و مرا از این بدبختی نجات بدهید. ای کاش به نصیحت های والدینم گوش می دادم و نامزدم نیز کمی در مورد حجاب و نوع پوشش و حرکات و رفتارم غیرت به خرج می داد تا به این بدبختی نمی افتادم؛ گرچه مقصر اصلی خودم هستم!
رابطه نامشروع با خواهر زن ۵ ساله توسط داماد ۲۲ ساله
جنایتکاری که پس از اذیت و اذیت خواهرزن پنج سالهاش وی را به قتل رسانده بود دستگیر شد. عصر روز ۲۰ مهر ماه مردی به پاسگاه روستای مهرغان از توابع بخش میناب استان هرمزگان مراجعه کرد و گفت؛ دختر بزرگم باردار است وچون شوهرش روزها سر کار میرود برای اینکه او تنها نماند دختر پنج سالهام زینب رابه خانه او میفرستادم. صبح امروز داماد ۲۲ ساله ام قنبر با موتور به دنبال زینب آمد و وی را با خودش برد اما پس ازآن دیگر هیچ کس دخترم را ندیده است.
در پی اظهارات این مرد داماد وی احضار شد و تحت بازجویی قرار گرفت. قنبر به کارآگاهان گفت؛ از وقتی که زنم باردار شد هر روز زینب رابه خانه مان میبردم تا همسرم تنها نباشد و شبها وقتی از سر کار برمیگشتم دوباره وی را به خانه شان برمیگرداندم. دیشب هم مثل همیشه زینب رابه خانه پدرش بردم و او در خیابان به سمت در خانه شان رفت
و ازآن به بعد وی را ندیدم. به دنبال اظهارات قنبر کارآگاهان به تحقیق از همسایههای خانه دختر مفقود شده پرداختند. اما هیچ فردی زینب را شب قبل از ناپدید شدنش ندیده بود.از آنجا که هیچ کس اظهارات قنبر را تایید نکرده و از سویی او در حرفهایش دچار ضدونقیض گویی شده بود وی بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. قنبر دراین مرحله از تحقیقات حرفهای متفاوتی زد اما سرانجام از کشته شدن کودک پنج ساله خبر داد و گفت؛
شب حادثه در حالی که زینب پشت موتورسیکلتم نشسته بود بطرف پمپ بنزین در حال حرکت بودیم که در میان راه ناگهان او از موتورسیکلت بر زمین افتاد. وقتی سراغ او رفتم متوجه شدم مرده است. من که وحشت کرده بودم تصمیم گرفتم جنازه زینب را دفن کنم. در ادامه پیکر وی را به یک باغ لیمو درروستای تخت بردم و خاک کردم.
در پی اظهارات این مرد و با دستور بازپرس جاوید امانی – بازپرس کشیک جنایی – اکیپی ویژه به محلی که قنبر اعلام کرده بود رفتند و با کمک او توانستند پیکر زینب را از یک گودال بیرون بکشند. در ادامه پیکر مقتول پنج ساله در اختیار کارشناسان پزشکی قانونی قرار گرفت. از سویی قنبر که تا این مرحله از تحقیقات اظهارات متناقضی را بیان کرده بود اینبار ادعای دیگری مطرح کرد.
او گفت؛ آن روز به منزل پدرزنم رفتم تا زینب رابه خانه ام ببرم. اما در میان راه مسیرم را تغییر دادم و خواهرزنم رابه بهانه آبیاری به باغی درروستای تخت بردم. قرار بود پس از آبیاری باغ زینب را نزد همسرم ببرم اما یک لحظه فکری به سرم زد و وی را مورد اذیت قرار دادم. نمیدانم چطور شد اما وقتی به خودم آمدم دختر پنج ساله بیهوش شده بود. بلافاصله وی را داخل حوض آبی که آنجا بود انداختم
تا به هوش بیاید اما سرش به یک سنگ برخورد کرد. خواستم وی را از حوض بیرون بیاورم اما زینب مرده بود. از شدت ترس دست و پایم را گم کرده بودم. با کاری که کرده بودم آبرویم در خطر بود. بهمین دلیل تصمیم گرفتم خواهرزنم را همانجا سر به نیست کنم. پیکر را داخل یک گونی گذاشتم و کنار چند درخت دفن کردم.
اعترافات این مرد جنایتکار در حالی بود که گزارش پزشکی قانونی نیز تعرض به دختر پنج ساله را تایید میکرد. به دنبال اعترافات تکان دهنده این مرد وی با صدور قرار قانونی روانه زندان شد و بزودی پس از صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری مورد محاکمه قرار خواهد گرفت.
بعضی از افراد هستند که بعد از ازدواج سؤالهای بزرگی برایشان پیش می آید. اینکه آیا خواهر زن هم جزو محارم به حساب می آید؟ آیا می توان برای صمیمیت بیشتر با خانواده همسر روی حجاب خواهر زن حساسیت نداشت؟ آیا رابطه با خواهر زن اشکالی دارد؟ ستاره پاسخگوی شما خواهد بود
رابطه با خواهر زن چه حکمی دارد؟
خواهر زن از جمله نامحرمهای فامیل است و باید تمام احکام مربوط به رابطه با نامحرم در مورد آن رعایت شود. از جمله این احکام عبارتاند از: نگاه به نامحرم، واجب بودن حجاب، حرام بودن لمس و تماس بدنی حتی اگر به قصد لذت نباشد.
اگر کسی با خواهر زن خودش رابطه نامشروع داشت، عقد او با همسر اصلیاش باطل نمیشود. البته طرفین برای اینکار منافی عفت مستحق حدود شرعی هستند.
رابطه با خواهر زن و حرام شدن همسر
مرد تا زمانی که زنی رابه عقد دائم یا عقد موقت خود در آورده نمیتواند با خواهر او ازدواج کند و اگر با علم به این موضوع با خواهر زن خودش رابطه زناشویی داشت مرتکب زنا شده است. با این حال همسرش بر او حرام نمی شود ولی چون رابطه او با خواهر زنش حکم زنا را داشته آن دو برای همیشه نسبت به هم حرام میشوند و نمی توانند با هم ازدواج کنند و اجازه همسر هم دلیلی بر جواز ازدواج با خواهرش نیست.
رابطه با خواهر زن بدون دخول
اگر معاشقه و ملاعبه با خواهر زن بدون دخول باشد ولی یکی از طرفین ارضا بشود با اینکه فعل حرام انجام شده است اما زنا به حساب نمی آید و موجب حرام شدن همسر بر شوهر یا حرام شدن ابدی خواهر زن بر مرد نمی شود. این عمل موجب تعزیر است و اگر از طریق شرعی برای حاکم شرع ثابت شود قاضی می تواند حکم شلاق «به تعداد کمتر از حد زنا» را برای آنها اجرا کند اما حد زنا برای آنها ثابت نمیشود.
ازدواج با خواهر زن
اگر کسی زنی رابه عقد دائم یا موقت خود در آورد تا زمانی که آن زن در عقد اوست نمی تواند با خواهر آن زن ازدواج کند اما درصورت طلاق اگر همسرش را طلاق رجعی بدهد در زمان عده نمیتواند با خواهر او ازدواج کند.در عده طلاق بائن احتیاط مستحب آن است که مرد از ازدواج با خواهر زن خودداری کند.در عده عقد موقت ازدواج با خواهر زن بنابر احتیاط جایز نیست.
فتوای آیت الله مکارم شیرازی درباره رابطه با خواهر زن
اگر نشستن خواهر زن در صندلی جلوی اتومبیل زمانی که کس دیگری سوار اتومبیل نیست مصداق مفهوم خلوت با زن نامحرم باشد اینکار جایز نیست اما در فضای پرجمعیت شهرها که مفهوم شرعی خلوت صدق نمیکند جایز است؛ البته به شرط آن که تماس جسمی نباشد و مایه هیجان شهوت جنسی نشود.