به گزارش گروه وبگردی «کمال مهر»؛ واقعاً چه بلایی بر سر رؤیاهای ظاهراً بلندپروازانه کودکی ما میآید؟ و کدام یک از این دو حقیقیتراست؟ رؤیاهای جذاب کودکی یا واقعیتهای نه چندان دوست داشتنی بزرگسالی.
بچهها خود را منحصر به فرد میدانند و باور دارند که آمدهاند کاری بکنند کارستان.هنرمندی مشهور که تا دنیا باقی است شهرت او هم باقی است، پلیسی قهرمان که خلافکاران از دستش فراریاند، پزشکی دلسوز و مهربان که به دردمندان و محتاجان خدمت میکند، یک قاضی که حق را به حقدار میرساند و یا مخترعی که زندگی آدمها را زیرو رو میکند و یا ….
درکودکی بدون اینکه بدانیم رؤیاهایی را در سر میپرورانیم که به بنیادیترین و غنیترین نیازهای فطری ما پاسخ میدهد؛ میل به جاودانگی، خدمت به همنوع، گسترش صلح و دوستی و حق و عدالت و صفاتی از این دست، اما این خاصیت به مرور به رشد کودک کم رنگ و کمرنگتر میشود.
بچهها انگار در دنیایی موازی با جهان واقعیتها زندگی میکنند. به مرور و با درک تدریجی واقعیتهای دنیای اطراف خود روزی میرسد که پر و بال پرنده خیالشان ریخته و از آن بالا بالاها با سر به زمین میخورد.
واقعیتهایی نظیر ارزش گذاریهای باطل اجتماعی، شرطی شدگیهای سنتی، معضلات اقتصادی، محدودیت امکانات اجتماعی و محیطی و شرایط ویژه خانوادگی.
آیا به راستی این واقعیتها صرفاً مانع هستند یا اینکه میتوانند تابلوهای راهنمای ما به سمت هدف مطلوب و مناسبمان باشند.
برای ایجاد تعادل بین این دو دنیا چه باید بکنیم؟ در تعطیلات نوروز که بیشتر در کنار فرزندان هستید سعی کنیم استعدادهای آنها را هر چه بیشتر بشناسیم. با این مؤلفهها در فرزندتان کمی دقت کنید:
گرایش و تمایل کودک
در کودکی ارتباط ما با جهان بیشتر حسی و شهودی و کمتر ذهنی است، برای همین است که گفته میشود برای کشف توانمندی و استعدادهایتان به خاطرات کودکی مراجعه کنید.
شما هم به عنوان مادر یا پدر دقت کنید و ببینید کودک یا نوجوانی که در منزل دارید نسبت به چه کاری کشش و علاقهی بیشتری دارد. بازیهای فکری، کارهای خانه، طبیعت یا …؟
اما دقت کنیم که کودکان هم گاه از القائات بیرونی در امان نیستند و گاهی بزرگترها با بزرگنمایی و ارزشگذاری ناهنجار روی بعضی مشاغل، برای آینده آنها نقشه میکشند و آنها را ناخودآگاه به ورطه آرزوهای تحقق نیافته خود میکشانند.
ویژگیهای منحصر به فرد
هر یک از ما ویژگیها و توانمندیهایی داریم که کاملاً فردی و اختصاصی است و تمایز ما را از کل آدمهای دیگر تضمین میکند.
این ویژگیها آنچنان منحصر به فردند که حتی در بین اعضای یک خانواده مشابه نیستند. علم از انتقال ژنتیک این ویژگیها میگوید، روانشناسی اغلب آنها را به شرایط محیطی و تربیتی مربوط میداند.
دیدگاههای باطنیتر نظرات جالبی در این باره دارند و حتی زمان تولد را در تشکیل برخی ویژگیهای خلقی و استعدادهای فطری دخیل میدانند.
در هر صورت همه این دیدگاهها در باره منحصر به فرد بودن هر یک ازما اتفاق نظر دارند. دقت کنید که کودک یا نوجوانتان چه ویژگیها یا توانمندیهای منحصر به فردی دارد؟
مختصات زمانی و مکانی
هر یک از ما با مختصات تاریخی، جغرافیایی منحصر به فردی متولد میشویم. کشور، شهر، مکان و مقطع تولد، و شرایط خانوادگی که خود تعیین کننده جایگاه و ویژگیهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ماست.
این مختصات تاریخی، جغرافیایی از یک طرف امکانات و از طرف دیگر محدودیتهایی را برای ما به وجود میآورند. بررسی دقیق و جزئی این مختصات پیامها و نشانههای بارزی را درخود دارد.این مختصات را هم در باره فرزند خود یادداشت کنید.
سرگرمیهای انتخابی
اینک دقت کنید که کودک یا نوجوانتان چه بازیهایی را بیشتر دوست داشته و انجام میدهد؟ از چه برنامههای تلویزیونی و بخصوص چه فیلمهایی بیشتر خوشش میآید؟
با چه کسانی بیشتر دوست میشود؟ چه شخصیتهایی مورد توجه و الگوی او هستند؟ و چه شغلهایی برای آینده خود در نظر دارد؟
پاسخگویی به این سؤالات و سؤالات مشابه، ارتباط ما را با روحیه و تمایل فرزندمان برقرار میکند.
در مرحله بعدی کلیه توانمندیهای او را از زمانی که به یاد داریم یادداشت میکنیم. ویژگیهایی نظیر صبر و حوصله، دقت، قدرت بدنی، قدرت و علاقه به تمرکز و تفکر، میل به تحرک یا سکون، تمایل به انزوا یا حمع، تمایل به کارهای گروهی یا انفرادی و صفاتی از این دست.
حالا فهرست اول را با این فهرست محک میزنیم تا ببینیم با توجه به توانمندیها و استعدادهای فرزندمان، کدام یک از آنها قابل تحقق هستند و به چه شکل؟
یک مثال ساده این است اگر کسی روحیه عدالتخواهیاش بالاست، ولی به کارهای پرهیحان و پرتحرک علاقه ندارد میتواند شغل قضاوت را به جای پلیس شدن انتخاب کند، یا چنانچه کسی به شغل معلمیعلاقه دارد، ولی جزو شخصیتهای انزواطلب است بهتر است کار آموزش را با کارهایی نظیر نویسندگی و آموزش مکتوب دنبال کند.
گام آخر وارد کردن مختصات تاریخی و جغرافیایی فرزندمان به گزینههای موجود است. گاهی اوقات ما به دنبال کاری هستیم که امکان دسترسی به آن یا نیست، یا اگر هست مستلزم عبور از موانع بسیار است.
گاهی پس از مبارزات و تلاشهای زیاد و عبور از این سدها و رسیدن به مقصد، تازه متوجه میشویم که در آن کار فرد شاخصی نمیشویم و راهی جز تأسف خوردن بر زمان و انرژی هرز رفته و جبران آن نداریم.
این مختصات، حرفهای شنیدنی زیادی دارند. اکثر نوابغ دنیا در محیطی متولد شدهاند که امکان رشد و پرورش استعدادهایشان در آنجا فراهم بوده و یا حداقل با مانع جدی روبرو نبوده، ولی برخی از ما به غلط تصور میکنیم صرف داشتن علاقه یا سرآمد بودن یک شغل نسبت به کارهای دیگر باید باعث شود که به هر قیمتی شده به دنبال آن باشیم.
دوستی داشتم که به موسیقی علاقه زیادی داشت و سالهای طولانی تلاش کرد به یک نوازنده حرفهای تبدیل شود.
او با مشکلاتی نظیر عدم همراهی خانواده، نبود جای مناسب برای تمرین، هزینههای سنگین کلاسهای موسیقی، وقت ناکافی به دلیل شاغل بودن و بسیاری مسائل دیگر درگیر شد و سرانجام هم به رغم استعداد آشکارش در این زمینه ناچار شد آن را رها کند.
به نظر من اگر از اول واقع بینانهتر به مختصاتش نگاه میکرد، قطعاً زمان و انرژی خود را صرف کار مناسبتری میکرد و علاقهاش به موسیقی را هم از طریق گوش کردن به آن ارضا میکرد.
تمام این موارد برای فرزندتان خواه کودک باشد و خواه نوجوان یادداشت کنید و مدتی او را رصد کنید یعنی زیر نظر بگیرید تا مطمئن شوید که تشخیصتان درست است.
تعطیلات نوروز فرصت خوبی برای این کار است و مادر و پدر هر دو میتوانند در این کار همکاری داشته باشند.
وقتی به تشخیص رسیدید میتوانید فرزندتان را در کلاسهای مرتبط ثبت نام کنید و زیر نظر متخصص به تشخیص نهایی برسید تا بتوانید فرزندتان را در جایگاهی قرار بدهید که بتواند بدرخشد و شکوفا شود.
منبع : زندگی آنلاین
انتهای پیام/