به گزارش گروه استانی «کمال مهر»”،حاشیه نشینی یا زاغه نشینی در کشورهای در حال توسعه به محلات فقیر نشینی گفته میشود که در اطراف شهرهای بزرگ به وجود آمده و ساکنین این مناطق به علل گوناگون نتوانستهاند وارد شهرها شده تا از امکانات و خدمات شهری استفاده کنند.
البته حاشیه نشینان فقط درحاشیه شهر زندگی نمی کنند گاهی این اسکان غیر رسمی در درون بافت شهری نیز ایجاد می شود. این مراکز مسکونی مرکز بروز انواع مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی همچون فقر، بیکاری، سطح پایین آموزش، فقدان آسایش و امنیت، نارسایی خدمات، تراکم بالای جمعیت در واحد مسکونی و نامشخص بودن مالکیت زمین هستند.
به دلیل کمبود همه نوع امکانات و نظارت مسئولین بر این مناطق و معیشت اقتصادی این طبقه موجب یک نوع انحرافات نهادینه شده در رفتار آنها شده و جرائم در آن بیشتر دیده می شود و وقتی این جرائم از آن محدوده فراتر رفته و به درون ساختار شهر کشیده می شود تازه مسئولین متوجه حضور این افراد شده و به عنوان حل مشکل در صدد تخریب، پاکسازی و در واقع حل صورت مسئله می افتند.
استان البرز به دلیل مهاجر پذیر بودن و جمعیت بالا در این مقوله در کشور پیشتاز بوده واین معضل نه تنها دورتادور استان بلکه برخی از مناطق داخلی را احاطه کرده است.
دلیل اقدام مسئولین برای تخریب این سکونتگاه ها، گاهی تصرف اراضی ملی و گاهی اعتیاد، کارتن خوابی و جرائم مربوط به مواد مخدر و از این قبیل موارد است.
مسئولین به عنوان راهکار هرازگاهی یکی از این مناطق را تخریب و متلاشی یا پاکسازی می کنند. اما غافل از اینکه با این کار بطور موقت گوشه ای از شهر را از این معضل رهانیده و با این کار این افراد را در نقاط دیگر پخش می کنند و در واقع این معضل اجتماعی را گسترش می دهند.
تا وقتی بطور اساسی و ریشه ای این مشکل حل نشود، بیرون راندن آنها از محله ها، درمان این درد نیست.
باید قبول کرد که این افراد به عنوان اعضا جامعه ما«حال عضو بیمار» نیاز به چاره جویی و درمان دارند و باید به فکر راه کاری اساسی بود.
حاشیه نشینی معضل ملی
یک دکترای برنامه ریزی شهری در این باره می گوید: حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیر رسمی ریشه در مهاجرت ، و مهاجرت در اقتصاد ریشه دارد و عوارض این پدیده در شهر دیده می شود که هم به عنوان معضل ملی و هم شهری عنوان می شود.
فتانه دانشمند با بیان اینکه مهاجرت، فقر و اقتصاد هر سه با هم کاملا در ارتباط هستند، تصریح می کند: مهاجرت به دلیل فقر، نوع شغل و تعارضات فرهنگی انجام می شود و هر کسی برای بدست آوردن شغل بهتر و شرایط بهتر مهاجرت می کند. فقر باعث ایجاد مشاغل کاذب و در نتیجه محیط آماده جرائم و تخلفات می شود و به دنبال آن بیماری های جسمی روحی و بزهکاری افزایش پیدا می کند.
وی اظهار می کند: این اتفاقات بد حاصل اقتصاد بدون کنترل و اقتصاد آزادی است که در بسیاری از جوامع وجود دارد و باعث ایجاد دوقطبی بودن در شهر می شود. و زمانیکه این معضل را منتقل به مکان دیگری می کنیم در حقیقت فقر، جرم، ناامنی و ناآرامی محیط را باز تولید می کنیم.
این استاد دانشگاه در ادامه می گوید: در مباحث جغرافیای شهری عنوانی با نام دوگانگی شهری داریم. مثل شهر روشنایی و شهر تاریکی و این معضل در همه جوامع گسترش پیدا می کند.فرد به دنبال شغلی که فکر می کند زندگی و شرایطش تغییر خواهد کرد مهاجرت کرده و حاشیه نشینی را برمی گزیند و در نهایت گورخوابی و امثال آن نتیجه عدم یافتن این خواسته ها ست.
وی می افزاید: این پدیده مانند یک توده بیمار در بدن انسان است که به جای برداشتن آن با چاقو آن را در کل بدن پخش می کنیم .در این مقوله نیز به جای اینکه جای این افراد را عوض کنیم این زخم را به کل بدن شهر گسترش می دهیم.
فقر پدیده طبیعی نیست
دانشمند با بیان اینکه فقر پدیده طبیعی نیست و حاصل نظام سیاسی و اجتماعی ما است، تصریح می کند: راه حل آن ایجاد شغل و توجه به عاملی است که مهاجرت اتفاق افتاده است. به عنوان مثال ژاپن به لحاظ طبیعی خیلی فقیر اما از نظر اقتصادی یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست. چرا که نظام سیاسی و اقتصادی طوری برنامه ریزی کرده که از تمام فرصتها استفاده می کند.
خود حاشیه نشینی یک فرهنگ و اقتصاد دارد چرا که یک پدیده است و عوامل فرهنگی روی این قضیه موثر هستند و اگر ما به درستی راه حلی برای این موضوع پیدا نکنیم درواقع به نوعی بازتولید فقر و فرهنگ حاشیه نشینی را رواج می دهیم.
وی می گوید: در جامعه برچسب هایی تحت عنوان معتاد یا متخلف یا اراذل و اوباش به آنها می زنیم و این ها در واقع در جامعه دو قطبی ما هستند و باید دنبال راه حل مناسب بود نه اینکه آن ها را در کل شهر پخش کرد.
نظام اقتصادی بیمار
وی با تاکید بر اینکه امکانات و منابع مالی کشور ما کم نبوده و مسکن و ظرفیت های کارآفرینی ما بالا است می افزاید: نظام سیاسی و اراده جامعه باید برای ساماندهی و به نتیجه درست رساندن این معضل اتفاق نظر داشته باشد. و با ایجاد شغل و مسکن می تواند این معضل را برچیند.
چرا که این افراد هم جزو شهروندان هستند و دولت و مدیریت شهری موظف است در برابر آنها پاسخگو باشد.
دانشمند در پایان با بیان اینکه نظام اقتصادی ما بیمار است، تصریح می کند: این رویه باید اصلاح شود و برای اصلاح نیز در عرصه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی وفاق باید وجود داشته باشد.
خدیجه ستارزاده
انتهای پیام/