انگار هر سال مردم عادت کرده اند تا برنامه های تلویزیونی خود را با نام کارگردانان بزرگ در جعبه جادویی ببینند و همانند همیشه باید در این زمینه برنامه ریزی های متعددی توسط مدیران شبکه های ملی صورت گیرد تا خدایی نکرده یکی از این بزرگان عرصه هنر هشتم ناز نکرده و شادی آفرین مردم باشند.
امسال شب های نوروز خود را در ساعت ۲۲ با سریال زیبای علی البدل آغاز کردیم و باز هم با یک فیلمانه خوب ،آهنگسازی خوب، بازیگران خوب، و البته یک کارگردان حرفه ای روبرو شدیم .
قصه زیبای علی البدل که از نگاه مردم به یکی از بهترین سریالهای عیدانه تبدیل گردید دارای یک طنز سیاسی و اجتماعی ریزبینانه می باشد که توسط نویسنده به خوبی چکش کاری شده است و تجربه بازیگران باعث شد تا این سریال باز هم مثل همیشه برگ موفقی در کارنامه تولید کنندگان خود به عنوان یک محصول فرهنگی قرار گیرد.
نگاه ویژه کارگردان در خصوص استفاده سه نسل از بازیگران کار کشته در کنار بازیگران جدید و استفاده از لکیشن ویژه روستا به عنوان لکیشن اصلی فیلم که همگی ما را با خود از شهرهای پر حاشیه و پر هیاهو به سمت دیار نسلهای خودمان کشاند کاری بود که باعث شد تا نویسنده بتواند قلم خود را در سادگی و بی آلایشی هر چه بیشتر با سیاست زدگی افکار عمومی آمیخته کند و بتواند چهره خشن رفتارهای ناهنجار سیاسی و منفعت طلبانه برخی بزرگان را در این فیلم نامه به نمایش در بیاورد.
یکی از ویژگیهای این سریال نزدیکی پخش آن با ایام انتخابات می باشد که به دلیل آماده بودن اذهان عمومی جامعه برای فرا رسیدن زمان انتخابات توانست مخاطب خود را شدیدا در پیگیری داستان تشویق کند .
وقتی به عنوان یک بیننده به سریال نگاه می کنیم با جامعه ای روبروی هستیم که دارای خط دسته بندی سیاسی و اقتصادی می باشد که همیشه در تمامی جوامع با آن روبرو هستیم. وجود آبداری ها و آبیاری ها همانند وجود نگاه طیف چپ و راست در جامعه می باشد که هر یک به دنبال منافع قومی و قبیله ای خود هستند و حتی در بسیاری از صحنه های لوله های آبرسانی بسیار ضخیم با رنگهای آبی و قرمز که بر روی دیوارهای شهر و خانه ها قرار داد یاد آور نگرش رنگ بندی در جامعه می باشد که وجود تقسیم بندی عقاید را برای ما بیشتر یادآوری می کنند. وجود دو خان که در یک اقلیم برای منافع شخصی خود از هیچ کاری چشم پوشی نکرده و بر سر منافع شخصی با یکدیگر جنگ دارند ولی بر سر منافع مشترک در کنار هم قرار گرفته و یار و یاور یکدیگر میشوند ما را به یاد رجال سیاسی می اندازد که این روزها با چرخشهای نرم خود همانند یک مار خوش رنگ از طیف راست به چپ یا معکوس آن عمل میکنند و هیچ توجهی و احترامی برای طرفداران خود قائل نیستند و متاسفانه با زیاد شدن این افراد نگاه جامعه نسبت به کلیات رفتارهای مدیریتی در حال نا امیدی می رود.
آنچه در این روستا بسیار جذاب است حس میهمان نوازی این مردم با داشتن نگاهی مشکوک و پر از جستجو در خصوص میهمان می باشد، تا آنجا که یک دانشجوی رشته هنر و عکاسی در این فیلم تبدیل به نماینده محرمانه یکی از شخصیتهای مهم کشوری شده و تمامی رفتارهای او به عنوان یک کار حرفه ای گزارش گیری و اطلاعاتی تلقی می گردد که این تفکر نشات گرفته ای از رفتارهای دوگانه مردم روستا است.
آن چه در این روستا بسیار خوب نادیده گرفته می شود جوانان هستند که با مسئله ازدواج آنان دقیقا همانگونه که در جامعه حقیقی ما برخورد می شود رفتار شد و سن ازدواج که در روستاهای واقعی ما بسیار پایین می باشد در این فیلم نامه بسیار بالا بوده و هیچ یک از بزرگان به فکر مسئله مهم ازدواج در جوانان روستا نبودند، چرا که مشکلات پیش روی خود را واجب تر و مهمتر می دانستند.
از نکات جالب مدیریت در روستا احساس مسئولیت افراد با سن بالا در روستا بود که متاسفانه در جامعه ما شدیدا به چشم می خورد و نمی خواهند به جوانان اعتماد کنند و شاید هم ترس از تغییر در ریش سفیدان هنوز وجود دارد ولی با حضور ناخواسته و اجباری فردی به اسم علی البدل که به صورت ناخواسته بر اساس وجود فساد گسترده در سیستم مدیریت روستا اتفاق افتاد شاهد به وجود آمدن حرکتهای خوب اجتماعی بودیم که فواید آن نسیب مردم شده و دست سوء استفاده گران از بیت المال را قطع می کند حتی در استفاده از یک الاغ .
یکی از نکات ریز فیلمنامه حضور شخصی با چهره خاکستری (آقا سی) در روستا و نفوذ او در بین صاحبان قدرت می باشد که همیشه منافع خود را در ایجاد تفرقه در بین دو خان بزرگ روستا می بیند و نتیجه آن کنترل ذهنی این دو خان به دست او می باشد، دو خانی که با سوء استفاده از روابط خود در شورای روستا و مجبور کردن رئیس شورا در شرکت کردن در فسادهای آنها با خوردن حق رعیت خود همیشه مردم را کنترل و از آنها سوء استفاده کردند.
هر چند که حضور چهره خاکستری در روستا نتوانست باعث نجات این دو خان خیانت کار شود بلکه در نهایت باعث از بین رفتن حیثیت خانها شد و موجبات فرار مفتضحانه آنان را فراهم کرد و در نهایت خود نیز به سزای اعمال پلید خود رسید.
کارگردان در این فیلم با ظرافت خاصی بدبختی های موجود در جامعه را با زبان طنز بیان می کند و ما در طول سریال شاهد استفاده بسیار کمی از فضا سازی تاریک و نا امید کننده هستیم و همیشه جامعه در حال زندگی روز مرده خود نشان داده شد و بدبختی های عذاب آور برای رجال سیاسی بود که خود را ولی نعمت مردم می دانستند.
حضور عشق در تمامی قسمتهای سریال قابل رویت بود و آنچه در پایان برای مرد بدنام جامعه روستا باقی ماند یک مراسم تدفین که توسط مردم عادی جامعه صورت گرفت بود و تمامی سوء استفاده گران از این جنازه به کس که در طول مسئولیت خود در خدمت آنها بود او را به فراموشی سپردند.
نویسنده: هادی فتحی اقدم