کمال مهر – حیوان آزاری در ایران، این روزها با شکنجه پلنگ ایرانی و کشتن گوزن زرد ابعاد جدی تری به خود گرفته است… در حالیکه در ۹ ماه گذشته کشته شدن حداقل ماهی یک پلنگ گزارش شده این سوال پیش میآید که چرا ایرانیها هم زیستی مسالمت آمیز با حیوانات را از یاد بردهاند؟
پلنگی را میسوزانیم و دست و پا و دندان دیگری را میشکنیم. خرسی را جلوی تولههایش سلاخی میکنیم و پرندههای مهاجر را پایشان نرسیده به شهرمان میکشیم. الاغی را تا حد مرگ کتک میزنیم و حالا هم کار به جایی رسیده که یک حیوان بیچاره را قربانی تلافی جویی و اختلافات بین خودمان کردهایم. گوزن زرد رو به انقراض را میکشند فقط برای اینکه قدرت نمایی کنند و بگویند اعتراضات فعالان محیط زیست به هیچ جا نمیرسد. اما واقعا چه اتفاقی افتاده که رفتارمان با حیوانات این قدر بیرحمانه شده است؟ همه اینها تاثیر زندگی در عصری است که آدمها هم زیستی مسالمت آمیز با حیوانات را فراموش کردهاند؟ یا نه قبل از این هم مردمانی حیوان آزار بودهایم و دوربینی نبوده که این تصاویر را ضبط کند و رسانهای که منتشر کننده آن باشد؟
لاشه حیوانات، افتخاراتِ زیر پای برخی ایرانیها
هنوز دوهفته از مرگ دلخراش و همراه با شکنجه البرز، پلنگ ایرانی نگذشته که خبر میرسد چند نفر ناشناس از اتوبان همت گوزن زرد ایرانی را که رو به انقراض است با شلیک گلوله از پا در آوردهاند. با مسئولان محیط زیست هم که حرف میزنیم میگویند این افراد شکارچیانی بودهاند که میخواهند بگویند: «اعتراضات حامیان محیط زیست به نتیجه نمیرسد و بغل گوشتان هم میتوانیم حیوانات را بکشیم.»
میگویند ظل السلطان حاکم اصفهان و فرزند ناصرالدین شاه قاجار برای درست کردن تالار شاخ آنقدر آهو و کل و بز شکار کرد که همان زمان نسل این چهارپایان بیآزار را تا مرز انقراض پیش برد. ظل السلطان فرزند ارشد ناصرالدین شاه که یکی از بزرگترین فاجعه های محیط زیستی در ایران را رقم زده است، در کتاب تاریخ مسعودی شکار میانکاله را این چنین شرح می دهد: “در تمام عمرم که این کثرت شکار چرنده و پرنده در هیچ جای عالم ندیدم… آنچه میرزا محمد خان منشی من یادداشت کرده بود به حکم من از این قرار است: شش هزار قرقاول، سی و پنج ببر، هجده پلنگ، یکصدو پنجاه مرال و شوکای زیاد.”
فکرش را بکنید حاکمی در آرزوی ساختن تالاری بزرگ که دیوارهایش با شاخ حیوانات وحشی مفروش شده باشد باید چند نفر را به شکارگاههای اطراف اصفهان گسیل کند و چقدر حیوان شکار کند تا به رویایش برسد؟
خوی شکارچیگری شاهان قاجار اما به همین جا خاتمه نیافت تاریخ مظفرالدین شاه را شاهی علیل و بیمار روایت کرده است که از پس امور شخصیاش هم بر نمیآمد اما شکار پلنگش ترک نمیشد! میخواست از نیاکان پرافتخارش عقب نماند و ناچار لاشه پلنگ ایرانی بود که باید زار و نزار زیر پای شاه علیل درازکش میافتاد تا عکاس باشی تصویر شاه قدر قدرت را بر پهنه تاریخ پرافتخار ایران ثبت کند و لابد کار عکاس باشی که تمام میشد خواجه باشیها و فراشهای درباره زیر بازوی شاه علیل را میگرفتند و توی کالسکهاش مینشاندند تا هرچه زودتر پای بساط همایونی برسد.
اینها مجموع نخستین عکسهایی است که ببر و پلنگ و شیر کشته شده ایرانی را نشان میداد متعلق به سالها قبل زیر پای شاهان قاجار.
حالا ما ماندهایم و ته مانده چند راس کل و بز و آهو که گاهاً یا شکارچیهای محلی با موتورسیلکت توی بیابانها دنبالشان میگذارند تا قلب حیوان بیچاره بایستد و طهالش پاره شود و یا زیستگاههایشان با خشکسالی و ویلاسازی مواجه شود و از این سو هم مجری تلویزیونی مشهوری که سالها در تلویزیون درباره حفاظت از محیط زیست داد سخن میداد را در صحنه جرم با چند لاشه آهو دستگیر کنند و بعد هم به رسانهها بگویند آقای مجری مشهور خودش آنجا نبوده و یکی از بستگانش به شکار رفته است!
مسئولان سازمان محیط زیست از جمله دکتر حیدرزاده مدیرکل این سازمان مخالف شکار نیستند. حیدرزاده در این باره میگوید: «شکارچیگری از زمان قدیم وجود داشته و یکی از مشاغل قدیمی انسان است. ما مخالف شکار نیستیم. به شرطی که در زمان و مکانی که تعیین شده انجام شود.» اما فیلمهای ویدیویی که سالهای اخیر در شبکههای اجتماعی منتشر شده نشان میدهد در کشورمان بیشتر از شکارچی، شکارکُش داریم.
یک سال پیش وقتی مردم شهرستان سمیرم بخاطر کتک زدن یک الاغ تا حد مرگ و درآوردن دل و روده خرس مادر جلوی تولههایش سر زبانها افتادند، فیلمهای ویدیویی حیوان آزاری قبلی هم یکی یکی در شبکههای اجتماعی رو شدند. این فیلمها نشان میدادند که حیوان آزاری در ایران سال هاست که تبدیل به یک نوع تفریح شده است. کندن سر کبوتر، دار زدن گربه و جوجه، ریختن بنزین روی سر و بدن سگ و الاغ و آتش زدنشان، سنگ باران کردن یک سگ خیابانی تبدیل به حیوان آزاریهای رایج در ایران شدهاند و کافی است در اینترنت چند دقیقهای سرچ کنید تا دهها فیلم ویدیویی از این دست روبرویتان ظاهر شود. در بین اینها آن الاغ بیچاره را هم نمیشود فراموش کرد که زنده، در باغ وحش مشهد و جلوی مردم در قفس شیرها انداخته شد!
از طرفی عدهای از فعالان محیط زیست معتقدند چرخه تولید مرغ خودش مصداق حیوان آزاری است. یکی از فعالان محیط زیست در این باره به افکار نیوز میگوید: «جوجهها در محیطی نگهداری میشوند که همیشه روشن و پرنور است. به این ترتیب جوجهها هیچ وقت نمیتوانند بخوابند و همیشه در حال خوردن هستند تا زود رشد کنند. همینطور نحوه غذا دادن به این جوجهها عذاب آور است. غذای له شده به همراه هورمون که با لوله و بافشار وارد گلوشان میشود.» این فعال محیط زیست در ادامه به انواع دیگر آزار حیوانات که در ایران متداوال شده اشاره میکند و میگوید: «در شهرهای شمالی، قسمتی از کمر گوساله را در سن کم میشکنند تا آن قسمت باد کند و گوشت اضافه تولید شود. مردم این شهرها میگویند این قسمت از گوشت گوساله بسیار لذیذ است. اما به دردی که گوساله باید مدت زیادی تحمل کند کسی اهمیت نمیدهد.»
منقرض شدههای ایرانی
کشور ایران گونههای متنوعی از حیوانات را در خود جا داده است. اما شکار بیرویه و خارج از قانون باعث شده، بسیاری از این حیوانات به سمت انقراض بروند. میدانید کدام حیوانها در ایران رو به انقراض هستند یا منقرض شدهاند؟
۱-شیر ایرانی شیر از نیرومندترین پستانداران دنیاست که مدتی است که نسلش در سرزمین ایران از بین رفته است.
۲-ببر ایرانی (ببر مازندران). نژادی از ببر ٬ که به نام ببر ایرانی شهرت دارد و در جنگلهای مازندران میزیسته و امروزه نابود شده است. آخرین ببر که در مازندران به آن شیر سرخ میگفتند در سال۱۳۳۸ در جنگل گلستان ٬ در منطقه گرگان ٬ به دست یک شکارچی محلی شکار شد. از ببر مازندران تنها یک نقاشی رنگی و چند عکس و چند پوست به جا مانده است.
۳- یوزپلنگ ایران (در حال انقراض) و پلنگ. طبق گفته کارشناسان، یوز ایرانی که جزو تیرهای خاص از یوزپلنگ در غرب آسیاست رو به انقراض میباشد به طوری که طبق نظریه کارشناسان محیط زیست تخمین زده میشود کمتر از ۶۰ قلاده یوز ایرانی در تمام ایران زیست میکند. برای کسب آمار دقیقی از تعداد این نوع جانور نایاب دوربینهایی در محلهایی که احتمال حضور اینجانور وحشی میرود کار گذاشته شده تا آمارگیری دقیقتری صورت گیرد. این درحالی است که به تازگی معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کرده که به دلیل تلف شدن ۱۲ قلاده پلنگ در سال جاری و ۵۸ قلاده در شش سال گذشته، کمیته بحران برای حفاظت از پلنگها در سازمان محیط زیست تشکیل شده است. درباره اینکه دقیقا آمار پلنگهای کشته شده چند قلاده است و یا چند پلنگ کشی گزارش شده و این گزارشهابه رسانهها راه یافته، نمیتوان دقیق سخن گفت اما بر اساس آنچه پیشتر در اخبار آمده، با کشته شدن پلنگ البرز؛ در دو ماه اخیر این هفتمین پلنگی است که با سرزمینمان بدرود میگوید!
۴- سیاه گوش ایران (در حال انقراض). تنها نمونه سیاه گوش موجود در اسارت و در شرایطی غیراستاندارد در پارک ملی پردیسان تهران رها شده است. سیاه گوش یا لینکس با نام علمی Euracian lynx از راسته گوشتخواران و در زمره چهار گربه سان کوچک ایرانی است و دست و پایی بلند و دمی بسیار کوتاه با توک پهن و سیاه رنگ و یک دسته مو به طول چهار سانتی متر روی گوشها دارد که به دلیل داشتن جثهای بزرگ و خالهای روی بدنش، معمولا با پلنگ اشتباه گرفته میشود.
۵- گربه پالاس نام این گربه نیز در لیست قرمز انقراض قرار گرفته است. به نسبت جثهاش از تمام گربه هاى دیگر موهاى بلندتر و پرپشت ترى دارد. به اندازه یک گربه اهلى اما از آن پرتر و دست و پاهایش کوتاهتر است. در ایران تاکنون وجود این گونه در مشهد و سرخس و خوش ییلاق شاهرود و نیز سواحل رود ارس در آذربایجان غربى گزارش شده است.
۶- گوزن زرد ایرانی (در حال انقراض). خطر انقراض نسل گوزن زرد ایرانی، دوستداران محیط زیست و حیات وحش را به شدت نگران کرده است. شوری آب جزیره اشک دریاچه ارومیه، پساب سمی شرکتهای نفتی در چغازنبیل، تخریب زیستگاهها در دشت ارژن و زبالههای شهری و بیمارستانی بابل، از مهمترین دلایل در خطر انقراض قرار گرفتن نسل گوزن زرد ایرانی به شمار میرود. گوزن زرد ایرانی شاخهای بلند و پهن، ۱۵۰ تا ۲۴۰ سانتیمتر بدن و ۱۶ تا ۲۰ سانتیمتر دم دارد.
۷- روباه بلانفوردیا شاه روباه (درآستانه انقراض): نام علمیش Vulpes cana. است. کمی از روباه قرمز (معمولی) کوچکتردر صورت دو نوار سیاه وبسیار مشخص دارد که از چشمها به طرف بینی امتداد یافتهاند دمی بسیار بلند وپرمو که رنگ موهای انتهای آن به سفیدی دم روباه معمولی نیست. پراکنش جهانی آن در بلوچستان پاکستان، افغانستان و ترکمنستان و کمیابترین روباه ایران است. آمار سال۲۰۰۰ میلادی از طرفIUCN این گونه را در لیست قرمز دراستانه انقراض قرار داده است.
۸- روباه کرساک یا روباه ترکمنی (درحال انقراض): جثه آن کوچکتر ولی دست وپا بلندتر از روباه قرمز است. مشخصه اصلی این روباه دم نسبتا کوتاهی است که برخلاف سایر گونهها به زمین نمیرسد. بخاطر با ارزش بودن پوستش، شکارچیان بااستفاده از وسیله نقلیه موتوری انرا تعقیب وشکار میکنند. در سال ۲۰۰۰توسط IUCN در لیست قرمز انقراض قرار گرفته. ولی در مغولستان با کمک انجمنهای جهانی حیات وحش برنامههای احیای نسل ان در حال انجام است.
۹- روباه شنی یا روباه روپل (آسیب پذیر). نام علمیش Vulpes rueppellii. است. کوچکتر از روباه قرمزولی گوشها بزرگتر است. در مناطق حاشیه کویر مرکزی، سیستانو بلوچستان، فارس، خوزستان، بندر عباس وجزیره قشم زندگی میکند. در شمال افریقا، عربستان، افغانستان نیز پراکندگی دارد. به دلیل زندگی در مناطق بیابانی ودور از دسترس به نظر میرسد خطر چندانی نسل این حیوان را تهدید نمیکند در سالهای ۱۳۵۹ و۶۰ اکثر روباههای شنی پارک ملی کویر بعلت نامشخصی که احتمالا طعمههای مسموم کار گذاشته شده توسط دامداران برای کشتن گرگها بوده نابود شدهاند. آمار سال ۲۰۰۰ IUCN این گونه را جزو گونههای آسیب پذیر قرار داده است.