به گزارش کمال مهر به نقل از مهرخانه : زنی که از سال ۱۳۱۵ تا ۱۳۷۱ عشق و عرفان و تعهد را توأمان با هم زندگی کرد و قلمش بیگانه با درد مردم زمانه نبود. او «سرور اعظم باکوچی» بود که به سپیده کاشانی ملقب شد. یکی از اهالی شهرکاشان و سرای عطر و گلاب و ادب که به زادگاه خویش عجیب عشق میورزید و این عشق را به زبان شعر اینچنین بازگو کرده است:
“آه ! ای خفته به دامان کویر
ای نگین تاریخ
من شکفتم در تو
در تو من روییدم
سبز شدم
و به انداره یک قرن بهار
در تو شادی کردم”
این شاعر اهل کاشان تقریباً یازده ساله بود که اولین شعر خود را سرود. در شانزده سالگی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند بود و بعد از آن با هدف تحصیل علم در دانشگاه به همراه همسر و فرزندانش به تهران مهاجرت کرد و تا پایان عمر در این شهر زندگی خود را ادامه داد.
آغاز دوران شعر و شاعری سپیده کاشانی به طور جدی از سال ۱۳۴۸ بود که در نهایت در سال ۱۳۵۲دفتر شعری به نام پروانههای شب از او به چاپ رسید که با وجود آنکه کلمات و واژههای آن از تیغ تیز سانسور در امان نماندند اما اشعارش نشانهشناسی خوبی از اوضاع و احوال دوران پهلوی بهشمار میآید. در واقع، شاعر، واژههای این دفتر را به پروانههای عاشقی تشبیه کرده است که در دل شب پر میکشند و «ترانه بیداری» را در گوش شبزدگان زمزمه میکنند:
“پروانههای شب
نیمی است از ادامه یک انسان
که نیم دیگرش
دنیای عابری است که تنها
بر دستهای خالی خود
خیره مانده است”
شاعری به وقت انقلاب
در نهایت موسم انقلاب فرا رسید و او نام اولین شاعرانی را با خود به همراه داشت که بازگشت امام خمینی (ره) را با زبان شعر به واژه نشاند و این نقطه گلوگاهی تاریخ ایران زمین را به زیبایی به تصویر کشید و بعد از آن به صورت جدی به عنوان یکی از فعالان فرهنگی کشور به ایفای نقش پرداخت.
نقطه آغازین فعالیتهای فرهنگی سپیده کاشانی با عرصه مطبوعات گره خورد. او برای مدتی مسؤولیت صفحات ادبی مجله «زن روز» را عهدهدار شد و در سال ۱۳۵۸ نیز به دعوت شهید «مجید حدادعادل» همکاری خود را با صدای جمهوری اسلامی ایران به عنوان نویسنده برنامههای رادیویی آغاز کرد و به عضویت شورای شعر و سرود صدا و سیما درآمد که این عضویت تا ۱۰ سال ادامه یافت. سپیده کاشانی در شورای شعر و سرود صدا و سیما حدود ۴۰ قطعه شعر با موضوع انقلاب و دفاع مقدس سرود که برخی از آنها برای همیشه به عنوان بخشی از حافظه تاریخی آن سالها بهشمار میآید که از معروفترین آنها سرود “من ایرانیام، آرمانم شهادت”، “سپاه محمد میآید” است.
“برادر! شکفته گل آشنایی
فروریخت دیوارهای جدایی
به یاران اسلام بادا مبارک
طلوع دگر بار این روشنایی
قیامی ست قائم به آیات قرآن
عبادی ست ملهم ز عشق خدایی
به میدان در آییم ، بازو به بازو
بتازیم تا فجر صبح رهایی”
حضور در جبههها
«احساس میکنم هرگز مادری مانند من این همه فرزند نداشته است و هرگز خواهری این همه برادر به خویش ندیده است. چراکه من در تمامی لحظات دور از جبهههای جنگ با تمام وجود خویش را سنگر به سنگر در کنار آنها حس میکنم؛ در هیأت مادری که دلش برای فرزندانش میتپد، و به عنوان خواهری که همواره شوری اشک در آرزوی پیروزی برادرانش، دیدگانش را میسوزاند».
زن بودن هیچگاه برای او مانعی برای حضور در جبهههای جنگ و همراهی با رزمندگان نبود. سپیده کاشانی برخلاف ملاحظات برخی همواره در کنار رزمندگان بود و با سرودن اشعار حماسی آنان را همراهی میکرد و بعد از هر پیروزی در سنگرها حاضر میشد تا از نزدیک پیروزی را به آنان تبریک گوید. به همین خاطر در دورانهای حساس جنگ مانند شکست حصر آبادان و بازپسگیری تپههای اللهاکبر او حضور داشت و از نزدیک شاهد رشادتهای رزمندگان و شادیهای پیروزی آنان بود. از جمله اشعاری که در آن دوران سرود شعر «شکسته سرو آشنایی» بود که با صدای حسامالدین سراج جاودانه شد:
“شکسته سرو باغ آشنایی
چه سنگین است بار این جدایی
همه کوچه به کوچه، حجله حجله
وطن از خون پاکان گشته دجله
پرت در خون کشیدند ای چکاوک
تو را ای نازنین منزل مبارک
مبارک بادت ای جان حجله خاک
دلاورگرد ما ای خوب ای پاک”
و روزهایی که او را به پایان رساند…
دومین دفتر شعر سپیده کاشانی در سال ۱۳۷۰ به چاپ رسید که در همین سال متوجه بیماری سرطان چشم خود شد و بعد از مدتی او را برای تکمیل دوران درمان به انگلستان اعزام کردند اما درست قبل از عمل جراحی برای همیشه بار زندگی را بر زمین گذاشت و در سال ۱۳۷۱ دعوت حق را لبیک گفت.
در فرازی از وصیتنامه او چنین آمده است:
«در مجلسی که ترتیب خواهید داد، از تمام دوستان و آشنایان بخواهید که مرا ببخشند و حلال کنند. اگر در مدت زندگی جسارت کردهام، از آنها صمیمانه امید بخشش دارم. دعا کنید من با اجر شهادت از دنیا رفته باشم….»
پیکر پاک بانوی پارسای فرهنگ و ادب انقلاب را همچنان که خود وصیت کرده بود در بهشت زهرا ( مقبره ۹۵۳، جنب قطعه ۲۶) و در کنار شهدای انقلاب به خاک سپردند.
نگاهی به آثار سپیده کاشانی
دوران شاعری سپیده کاشانی به دو مرحله پیش از انقلاب و پس از انقلاب تقسیم میشود که حوادث سیاسی، اجتماعی هر دو دوره، به ویژه دوره دوم، تأثیر فراوانی بر اشعار او گذاشته است. پیش از انقلاب، اولین مجموعه او با نام «پروانههای شب» منتشر شد که به دو قالب غزل و آزاد تقسیم میشد و شعرهای نوی کاشانی بیشتر به مقولات اجتماعی و خفقان دوره طاغوت اختصاص داشت. اما کاشانی پس از انقلاب، فعالیت ادبی خود را وسعت بخشید و در قالبهای مختلف سنتی طبعآزمایی کرد. مثنوی، چهارپاره، رباعی و قطعه، قالبهایی است که کاشانی در آنها شعر سروده است؛ البته مثنوی و غزل، در میان آنها غلبه دارد. مفاهیم اخلاقی، تعلیم و تربیت، شعر مقاومت، شهادت و ایثار، انتظار موعود، آموزههای دینی و مدح و منقبت پیامبر و ائمه، ستایش شخصیتهای انقلابی و ادبی، نیز مضامین اشعار او را شامل میشود.
آثاری که سپیده کاشانی از خود به یادگار نهاده است، بدین شرح است:
۱. پروانه های شب، ناشر: پدیده، تهران، چاپ اول ۱۳۵۲؛
۲. هزار دامن گل سرخ، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران ۱۳۷۳؛
۳. سخن آشنا، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول ۱۳۷۳؛
۴. آنان که بقا را در بلا دیدند (مجموعه یادداشت های دفاع مقدس)، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران ۱۳۷۵؛
۵. گزیده ادبیات معاصر، شماره ۳۱، انتشارات نیستان، تهران ۱۳۷۸؛
۶. مجموعه آثار، انتشارات انجمن قلم ایران، تهران، چاپ اول ۱۳۸۹.
علاوه بر این آثار، از این بانوی شاعر چهل قطعه سرود نیز در آرشیو صدا و سیما به یادگار مانده است. او همچنین در ساخت سرود جمهوری اسلامی ایران با گروهی از شاعران انقلاب مشارکت و همکاری داشته است.
انتهای پیام/ص
نگاهی به زندگی و آثار کسی که او را سپیده شعر انقلاب نامیدند
شاعری که با اشعار زمانه خود دوران را تحتتأثیر خود قرار داد و بیگانه با احوالات مردمش نبود؛ چه آنجا که از پروانههای شب میگوید که تلفیقی است از مردمان آزادهاندیش وو آزادیخواهی که در دوران سخت و سرد پهلوی ادامهدهنده راه انسان هستند و چه آنجا که حماسهسرای رشادت میشود و شعر “مسلسل با مسلسل شد برابر/ به خون شویم خونت ای برادر…” را میسراید و در قامت شاعر انقلاب و جنگ در عرصه هنر و فرهنگ حضور جدی دارد.
- ارسال توسط : کمال مهر
- 132 بازدید
- بدون دیدگاه