به گزارش کمال مهر؛ دبیر جشنواره تئاتر فجر با توجه به شرایط تئاتر کشور به رشد سطح کیفی نمایش نامه های کشور اشاره داشت و اذعان داشت ما برای دنیا پیشنهادهای خوبی داریم. نمایش نامه نویسی در نسلهای مختلف نمایش نامه نویسان کشور دستخوش تغییرات مطلوبی شده است. در کارگاه نمایشنامه نویسی در البرز گفتگویی با دکتر سعید اسدی در خصوص وضعیت نمایشنامه نویسی امروز ایران انجام دادیم که به شرح ذیل می باشد:
جنابعالی به عنوان یک استاد تئاتر، و دبیر جشنواره تئاتر فجر در حال حاضر وضعیت نمایشنامه نویسی کشور را از لحاظ انتخاب موضوع، نگرشها، کاربردی بودن و میزان تأثیرگذاری بر مخاطب چگونه ارزیابی میکنید؟
چیزی که در حال حاضر قابل مشاهده است وجود چند نسل نمایشنامه نویس در کشور میباشد. در واقع ما با یک صورت یکسان و یک ساختار یک دست روبرو نیستیم. تفاوت نسلی در نمایش نویس ها و حتی علایق متفاوت را در نمایش نامه نویسان مشاهده می کنیم. ولی من به نمایش نامه نویسی ایران خوشبین هستم. چرا که در این سالها هم اوج ها و هم افولهایی در این زمینه داشتهایم. میدانید که جهان هنر، جهانی است که در آن انسانها برحسب آنچه میاندیشند و آنچه انجام میدهند در یک سلسه مراتبی قرار میگیرند و یک درجه بندی مشخصی هم به وجود میآید. در بین هنرمندان، ما نویسندگان درجه یک، درجه دو و درجه سه داریم که این رتبه بندیها در همه نسلها وجود دارند ولی به نظر میآید در نمایش نامه نویسی هر چقدر که نسل جوانتر میشود اهمیت موضوع کمرنگتر از اهمیت فرم شده است. که البته یک بخشی از آن به دلیل خصلت جوانی میباشد.
به گفته شما جوانها بیشتر به فرم اهمیت می دهند تا موضوع؟ لطفاً بیشتر شرح دهید.
بله. تئاتر در دورهای تأثیر اجتماعی زیادی گذاشته شده بود. اگر از قبل از انقلاب هم بخواهیم نگاه کنیم در واقع همینگونه بوده است. ولی هر قدر که از ادوار گذشته تا حالا دسترسی به شکلهای جدیدتر هنر ازطریق آموزش یا رسانهها بیشتر شده تأثیراتی که هنرمندان از این شکلها گرفتهاند بیشتر بوده است. قبل از انقلاب هم این منازعه بین هنرمندان شکل گرا و هنرمندانی که به مضامین و کارکردهای اجتماعی توجه بیشتری دارند وجود داشته است. این منازعه در حال حاضر هم وجود دارد. یعنی به نظر من این طبیعت جامعه هنری می باشد. ولی حالا میزانش متفاوت میشود. امروز مولد نمایشنامه خیلی زیاد شده است. خیلی زیادتر از آن چیزی که قبلاً وجود داشته است. دست کم در فضاهای دانشگاهی از دانشجویان و تحصیل کردگان این رشته تا علاقمندانی که حتی تحصیل نکردهاند. بنابراین شمار تولید نمایش نامه خیلی زیاد است. ولی آن چیزهایی که منتشر میشود و در دسترس قرار میگیرد باید ملاک برای این ارزیابی باشد. آنچه که من در این چند سال گذشته در نمایشنامه نویسی دیدهام این است که جریان تلاش برای ایجاد شکلهای نو یا تجربههای غیر متعارف بیشتر بوده است.
به نظر شما آیا این مسأله یک مزیت است یا یک ایراد؟
نقص بزرگ نمایش نامه نویسی است، در برخی نمایشنامه نویسان فقر یک نوع جهان نگری و تفکر است. نمایشنامه باید از یک منشاء فکری سرچشمه بگیرد. یعنی پشتوانه فکری داشته باشد. این مثل این است که آدم درباره چیزی حرف بزند که نمیداند چیست؟ این فقط مسأله شکل هنری در نمایشنامهنویسی نیست بلکه مسأله جهان نگری است. یعنی میخواهم بگویم بخشی از آن ایراد در آموزش نمایش نامه نویسی بوده است. ما در فضاهای علمی و آموزشی هر وقت خواستیم آموزش بدهیم در مورد تکنیکها سخن گفتیم. درباره شکلها و شیوهها سخن گفتیم یا حتی پیشنهادهای ما این بوده که نمایشنامههای خارجی را بخوانید تا ببینید که آنها چگونه نمایش نامه نوشته اندو این چگونگی را بیشتر در ویژگی تکنیکی آن دیدهایم.
منظور شما یادگیری و بکارگیری ساختارهای نمایش نامه نویسی است؟
فقط ساختار نیست. بحث پیچیده است اگر بخواهیم وارد این بحث شویم باید مدتها در موردش حرف بزنیم. باید ببینیم وقتی ما میگوییم ساختار یعنی چه؟ وقتی میگوییم فرم یعنی چه؟….
همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم در واقع آدمها فکر میکنند که نمایشنامه به مثابه ظرفی است که می شود هر چیزی درآن ریخت درصورتیکه یک تناسبی بین شکل اندیشه و مضمونش وجود دارد. این نیست که این ظرف میتواند حامل هر چیزی باشد. نمایشنامه یک نظام استدلالی است نه بر اساس بحث کردن فکری، بلکه جریانی از زندگی را نمایش میدهد که در نهایت منطقی در ما ایجاد میکند که پیشنهاد نمایش نویسان از لحاظ شکل دادن به نمایش نامه متفاوت است. ما در ایران گاهی اوقات تأثیرات سینما و تلویزیون را در نمایشنامه نویسانمان خیلی زیاد دیدهایم. یکی از مشکلات ما در نمایش نامه نویسی این است که خیلی نمایش نامه نوشته میشود که شبیه فیلم تلویزیونی هستند. چه از لحاظ موضوع، گرایش موضوعی، نوع شخصیت پردازی و… چه از لحاظ ساختار نمایشی که خیلی از این تأثیرات دیده شده است مخصوصاً در یکی دو سال گذشته ولی من احساس میکنم در این مورد هم دارد یک تغییری درونش ایجاد میشود یعنی فهمیدن تئاترکالیته یا به عبارتی فهمیدن تئاتری بودن و آن چیزی است که این فضای تئاتر در اختیار ما قرار می دهد. در واقع امکاناتی که تئاتر به ما می دهد مسأله است.
یکی دیگر از مشکلاتی که نمایش نامه نویسی امروز ما دارد این است که در حین نوشتن به مخاطبش فکر نمیکند بنابراین هر نمایشنامه که نوشته می شود برای مخاطب پنهانی نوشته میشود که در اثر حضور دارد یعنی به نوعی اثر دارد با او سخن میگوید. بنابراین باید تکلیف را روشن کرد.
یعنی نمایش نامه نویس ما مشکل مخاطب شناسی دارد؟ یا نمایش نامه ها قبل از خلق مخاطب شناسی نمیشود؟
نمی شود گفت مخاطب شناسی ندارد. میخواهم بگویم در این کمی نقص وجود دارد. یعنی من وقتی می خواهم بنویسم فرض کنید بخش قابل توجهی از مخاطبانم می توانند یک طبقه متوسط فرهنگی نسبتاً تحصیل کرده باشند که الزاماً فقط علوم انسانی و هنر نخوانده باشند. کلاً مخاطبانی که امروزه خواهان کالاهای فرهنگی هستند برحسب همین ویژگی شان میباشد ولی اگر دقت کنید ما برای آنها خوراک فرهنگی مناسب فراهم نکردیم یا اینکه وقتی خواستیم با آنها سخن بگوییم شکل مناسب را برای آنها انتخاب نکردهایم. این را به عنوان نمونه میگویم که نقص در شناخت مخاطب و مسائل او و ویژگیهای آن باعث می شود که نمایشنامه نویسی در مواقعی معطل بماند و توفیقی نداشته باشد. بنابر این صحبت فقط بر سر ارزشهای هنری نیست بلکه بیشتر بر سر کارکردهای اجتماعی و جامعه شناختی است.
در جشنوارههای مختلف مثل جشنواره فجر نمایش نامه نویسان شاخصی را مشاهده میکنیم که به عنوان نفرات برتر جشنواره شناخته میشوند. بعد از پایان جشنوارهها اینها در چه مسیری قرار میگیرند یعنی فراموش می شوند یا متمرکز میشوند. در واقع آیا دبیرخانه فجر به نوعی اینها را در مسیر تولید قرار میدهد؟
سؤال شما ناشی از همان تصوری بر میآید که سالها بر جشنواره حاکم بوده است. مخصوصا برای جشنواره فجر یعنی از این جشنواره توقعاتی برمیآید که اساساً اندازه فستیوال نیست. هیچ جای دنیا برای این استعدادهایی که پیدا میشوند جشنواره کار ویژهای انجام نمیدهد.
این موضوع بر میگردد به ساختار اُرگانیک تولید هنر در یک جامعه بنابراین متولیان تولید هنر متولیان حامی هنر و متولیان ارزیاب هنر که اینها همه در یک ساختار وجود دارد. به نظر بنده سیستم تولید هنر در کشور ما مشکل دارد یا اساساً سیستم حمایتی مشکل دارد چرا که همه چیز را به ارزیابی فستیوال موکول میکنیم. فستیوال یک موسمی است که در آن گزیدهها و برگزیدهها کنار هم جمع میشوند و اتفاقاً در ابتدا همین مفهوم fest در کلمه فستیوال به این اشاره میکند. که ما هم آن را به جشن ترجمه کردهایم یعنی دورهم جمع میشوند گردهمایی پیدا میکنند و آنجا همدیگر را روشنتر میبینند. با همدیگر مبادله تجربه و اندیشه میکنند و در آن ممکن است که وارد حوزه رقابت نیز شوند کما اینکه در دنیا جشنوارههای بزرگ جنبههای غیر رقابتی دارند. اساساً دیگر مساله رقابت و اعتبار از راه داوری کردن نیست .بنابر این اعتبار شما حضور در این جمع است و آوردهای که دارید و چگونگی ارائه دادن آن مورد بحث است. فستیوال فجر هم همینطور است. فستیوال فجر گردهم آمدن سالیانه هنرمندان ایران و بخشی دیگر از هنرمندانی که ازجاهایی دیگر به ایران میآیند. اینها اندیشههایشان را با هم تبادل میکنند و متمرکز میشوند مخاطبان هم سفر میکنند که بیایند کار آنها را ببینند و در نهایت کنارش باید اتفاقاتی بیافتد. بنابر این فستیوال وظیفهاش این نیست که این (ساماندهی هنرمندان) را پیگیری کند. اما فستیوال وظیفه دارد آن اعتباری را که هنرمند در خود دارد فراموش نکند یعنی ایده این است که برگزیدگان سال پیش دوباره نروند انتهای صف یعنی اینها یک اعتباری اینجا داشته باشند چرا که شما می بینید در فستیوالاهای بزرگ این گونه است که کسی دو یا سه بار در فستیوال شرکت میکند موفق هم هست ممکن است بعدها حتی سفارش کار به او داده شود. یعنی از طرف نظام تولید و فستیوال او را به طور خاصی دعوت کنند یا حتی او را جزء کمیتههای ارزیابی خودش قرار دهند و یا اینکه به عنوان داور از او استفاده کنند.
در واقع اینها چیزهایی است که ما باید زمینه سازی فرهنگش را انجام دهیم.
پس می توان گفت جشنواره به نوعی ماهیتش در این مقوله اعتبار بخشی است؟
بله بنا بر این فستیوال وجه اعتبار بخشیاش اهمیت دارد تا تمرکز بخشی. حالا نظام تولید باید به این نگاه کند کسی که (اینجا) اهمیت و اعتبار پیدا کرده را در نظام تولید خودش استفاده کند و نظام حامی در جامعه از هر جهت چه خصوصی چه دولتی وجود داشته باشد. باید حمایتش را نسبت به اعتبارهای ایجاد شده جهتدهی کند. مشکل ما این است که فکر میکنیم که فستیوال باید هنرمند را در جریان تولید قرار دهد.
حضرتعالی که دبیر جشنواره تاتر فجر و داور این جشنواره بودهاید، و سالها بازخوان نیز بودهاید، تئاتر البرز و یا نمایش نامه نویسی البرز را چگونه میبینید؟
من آخرین نمایشهایی که سال گذشته از البرز دیدم دو کار در جشنواره فجر بود این کارها حتماً در بین تقریبا ۶۰ کاری که در استانها بودند، بهتر بودند که انتخاب شدند. در سال گذشته فقط دو استان بودند که دو نمایش از آنها به بخش رقابتی آمد یکی استان البرز و دیگری خراسان رضوی که من حقیقتاً اشرافی بر روی جزییات تئاتر البرز ندارم فقط برایند کلیاش را در این شکل میبینم. ولی چیزی که در این دوره (کارگاه) متوجه شدم اینکه اشتیاق در بچههای البرز به چشم میخورد و جدیت در آنها دیده میشود. ضمناً استان البرز دچار یک مسأله است یعنی با وجود اینکه از تهران جدا شده ولی جدای تهران نیست چون خیلی از نیروهای البرز در تهران فعالیت می کنند. بنابراین آنها جزء تئاتر تهران به حساب میآیند و یا خیلی از کسانی که مرتبط با حوزه هنری البرز هستند و در تالار اندیشه نمایش اجرا میکنند همه در تهران فعال هستند. ولی من فکر میکنم گسترش تئاتر در خود استان البرز باید مد نظر این دوستان باشد نه به معنای تولید بلکه بیشتر مولد هنر باشند ایجاد رغبت بیشتر در جامعه برای مصرف تئاتر باید باشد. چرا که مردم در کرج کمتر تئاتر میبینند لذا باید کاری کنند مردم تئاتر را ببینند. شاید چون دسترسی مردم به تئاتر در تهران راحت تر است مردم میروند تهران تئاتر ببینند یا شاید به خاطر بافت نوع اجتماعی که اینجا وجود دارد باشد. اساساً الگویی برای این بافت در البرز وجود ندارد. در البرز اقوام مختلف وجود دارد که این باعث ایجاد چند گانگی فرهنگی در استان شده است. اینها شهرهای (مالتی کالچرند) چند فرهنگیهستند باید شما چیزی متناسب با آنها تولید کنید و راه ارتباط با مردم را پیدا کنید و اتفاقاً در این حوزهها فقط تئاتر را نباید متمرکز کرد بر تئاتر صحنهای بلکه میشود تئاتر محیطی، تئاترهای شورایی، تئاترهای مناظرهای، تئاترهای خیابانی، تئاترهای کارگرینیز تولید کرد. خیلی از حاشیه نشینیهایی که در البرز وجود دارد، خیلی از بحرانهای اجتماعی که به چشم میخورد می تواند ادلهای بر این موضوع باشد.
باید تئاتر در دل مردم برود. شما نمیتوانید او را دعوت کنید بیاید بلیط بخرد تئاتر ببیند. باید بروید در محله ها، در مدرسه ها، مراکز مشاوره ، بهزیستی، درکارخانهها و… و مردم را به تئاتر دعوت کنید هنرمندان ما فکر میکنند باید منتظر بمانند تا مردم خودشان بیایند باید بین مردم بود و شرایط دیدن تئاتر را برای آنها فراهم کرد. در واقع اینگونه آینده تئاتر تضمین خواهد شد. چرا که با این شکل فعلی بخواهیم ادامه دهیم اصلاً آینده مناسبی برای تئاتر پیش نخواهد رفت.
انتهای پیام/