گروه محیط زیست «کمال مهر»، پیشینه توده های گرد و غبار در ایران به کمتر از سه دهه می رسد. پدیدهای که پیش از آن هرگز ظهور نکردهبود. کانونهای ریزگرد در استان خوزستان به صورت پراکنده دیده میشوند. در شرق اهواز کانون بزرگی وجود دارد، همین طور مساحت بزرگی از هورالعظیم که به بیابان و نمکزاری وسیع تبدیل شده است یکی دیگر از کانونهای مولد گرد و خاک است. کانونهای مولد گرد و خاک را می توان در اکثر کشورهای جنوب غربی آسیا که در منطقه گرم و خشک واقع شدهاند مشاهده کرد. این کانونها عمر چندانی ندارند و طی دو الی سه دهه به وجود آمدهاند: سالهایی که تالابها خشک شدند.
تاکنون نظریههای بسیاری در مورد منشاء ریزگردها ارائه شده است اما نهایتا دلیل اصلی ظهور پدیده گرد و خاک، خشک شدن تالابها در خاورمیانه دانسته میشود. پدیدهای که در ایران و عراق به مراتب ملموستر است. اقلیمهای جلگهای عراق و ایران (خوزستان) برای بیابان شدن استعداد فراوانی دارند و در صورتی که تالابهای منطقه احیا نشوند به یک سرزمین «لم یسکن» تبدیل میشوند.در واقع خشک شدن و یا به عبارتی کاهش وسعت بزرگترین تالاب خاورمیانه یعنی تالابهای بینالنهرین شامل تالاب مرکزی، هورالهویزه و هورالحمار در عراق و هورالعظیم در ایران که در گذشته مساحتی برابر با نه هزار کیلومتر مربع را در بر میگرفت و اکنون تنها بخش کوچکی از آن باقی مانده نقش عمدهای در به وجود آمدن پدیده ریزگردها ایفا کردهاست. در حال حاضر تالابهای عراق یا از بین رفتهاند و یا اینکه بخش کوچکی از آنها باقی ماندهاست. متاسفانه در ایران هم بیش از دو سوم تالاب هورالعظیم خشک و به بیایان و شورهزار تبدیل شدهاست.
رابطه مرگ تالابهای بینالنهرین با هجوم ریزگردها
پخش شدن رطوبت حاصل از تبخیر تالابها در فضا که تا صدها کیلومتر در مناطق مجاور پیشروی میکند مانند دیواری از معلق شدن ذرات گرد و غبار ممانعت میکند. در گذشته نه چندان دور که این تالاب هورالعظیم هنوز زنده بود با ایجاد دیوار رطوبت، قسمت مهمی از بیابانها و دشتهای وسیع شرق و جنوب شرق و همچنین تا حدودی غرب و جنوب غربی ایران را تحت تأثیر خود قرار می داد به گونهای که میزان رطوب در هوای استان خوزستان به حدی میرسید که تنفس را دشوار میساخت، رطوبتی که ناشی از تبخیر تالابها در مناطق حارهای بود و مانند سپری در برابر گرد و غبار عمل میکرد. اما امروز با خشک شدن تالابهای بینالنهرین خصوصا هورالعظیم، کاهش رطوب هوا در استان خوزستان کاملا ملموس است. رطوبتی که در نبودش ریزگردها نفس مردم خوزستان را بریدهاند.
فعالیتهای غیرقانونی نفتی، خشک شدن تالاب و هجوم ریزگرد
سدهای کرخه در ایران، آتاتورک در ترکیه و دهها سد دیگر با نابودی تالابهای بینالنهرین موجب مرگ یکی از قطبهای مهم حیات بر روی کره زمین شدهاند. تالابهایی که در تشکیل ابرهای جوششی و تغذیه رطوبتی امواج بارشی که از دریای سرخ و حتی مدیترانهای که به طرف شرق فرستاده میشوند تأثیر بهسزایی داشتهاند. تالابهایی که نابود شدنشان یکی از دلایل کاهش بارندگیها در منطقه به شمار میرود.
متاسفانه فعالیتهای نفتی در هورالعظیم که همراه با تغییر کاربری و ایجاد آلودگی صورت میگیرد بر دردهای این منبع عظیم حیاتی افزوده و مرگ تدریجی آن را سرعت بخشیدهاند. آلودگیهای شیمیایی خطرناکی که از فعالیت دکلهای اکتشاف و حفاری نفت حاصل میشود ضربه جبرانناپذیری بر اکوسیستم آبی آن وارد ساخته و از سوی دیگر رهاسازی فاضلاب، پساب کشاورزی و زهاب نیشکر به بیابانهای هورالعظیم به بهانه احیای این تالاب، اندک نشانههای حیات را هم در رگهای تالاب خشکانده و مسموم کرده و بیماری هایی خطرناک را برای ساکنان این منطقه به ارمغان آورده است.
در واقع وزارت نفت و وزارت نیرو دست در دست هم با احداث سد کرخه، هورالعظیم را برای فعالیتهای غیرقانونی وزارت نفت خشکانده و در سایه بیمسئولیتیهای سازمان حفاظت محیط زیست از تحویل حقآبه تالاب خودداری کردند. بدین ترتیب از یک سو کشور را در معرض هجوم ریزگردها قرارداده و مردم را با بیماریهای متعدد دست به گریبان ساختند و از سوی دیگر سبب آوارگی و بیکاری تالابنشینان شدند.
این در حالی است که هرچند سازمان ملل سالهاست نسبت به پیامدهای نابودی تالابهای بینالنهرین به کشورهای منطقه هشدار میدهد اما تا کنون دولتها در احیای تالابها عملکردی موفق به نمایش نگذاشتهاند و با ادامه روند فعلی به نظر میرسد در آینده ای نه چندان دور با نابودی کامل تالاب هورالعظیم، ادامه حیات برای ساکنان استان خوزستان اعم از انسان و حیوانات و گیاه غیرممکن شده و ریزگردها میهمان دائمی استانهای دیگر کشور خواهندشد.
انتهای پیام/