تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
2

اعتراف هولناک صادق زیباکلام

  • کد خبر : 17844
  • ۰۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۳
اعتراف هولناک صادق زیباکلام

برای دانشگاه‌رفتن هیچ‌گاه اتومبیل نمی‌برم. من تخصص در سوارشدن بی‌آرتی درمواقع شلوغ دارم «بسیار عالی» در این کار مهارت پیدا کرده‌ام.

 

 

 

اعتراف هولناک صادق زیباکلام

به گزارش کمال مهر، صادق زیباکلام از جمله تحلیلگران سیاسی است که همیشه بدون رودربایستی عقاید و نظرات خود را بیان می‌کند. این استاد دانشگاه سومین‌نفری است که در ستون ذره‌بین به سراغش رفتیم.

در ادامه مصاحبه صادق زیباکلام می آید:

شما استاد دانشگاه هستید اگر دانشجویی سر جلسه امتحان تقلب کند با او چطور برخورد می‌کنید؟

تمام امتحانات من «اوپن بوک» (کتاب باز) هستند و من در پایین ورقه‌های امتحانی قید می‌کنم آوردن هرگونه کتاب، جزوه‌های سیمی‌شده و سیمی‌نشده، جزوه‌های تلقی و شیرازه‌ای، دست‌نویس، فتوکپی و… کاملا آزاد است. پیش‌ترها با مراقب‌ها چه در دانشگاه تهران یا الان در دانشگاه آزاد مشکل پیدا می‌کردم که این چه امتحانی است. اما از آن جالب‌تر امتحانات میان‌ترم است. چون امتحانات پایان‌ترم قانونا باید مراقب سر جلسه امتحان باشد. اما برای امتحانات میان‌ترم من مخصوصا بعد از اینکه سوالات را به دانشجوها دادم می‌پرسم کسی سوال ندارد و یک مقداری مکث می‌کنم و پس از چنددقیقه از جایی که امتحان می‌گیرم بیرون می‌آیم. یعنی هیچ‌کس سر جلسه میان‌ترم‌های من نیست. نهایتا یکی از دانشجویان خوبم ورقه‌ها را جمع می‌کند و به من می‌دهد. ببینید من فکر می‌کنم در چنین شرایطی اگر کسی بخواهد تقلب کند مثل دزدی می‌شود که جیب یک آدم کور را بزند یا جیب یک فلج را بزند و آن موقع دیگر دزد هم خیلی خوشایندش نیست. فکر می‌کنم در این شرایط آدم‌ها از خودشان هم بدشان می‌آید. البته می‌پذیرم که ممکن است باز هم یکی دونفر تقلب کنند اما قبول دارید که تعداد زیادی از افرادی که می‌خواستند تقلب کنند زمانی که با چنین شرایطی مواجه می‌شوند خود به خود خودشان دچار خجالت می‌شوند و تقلب نمی‌کنند. درواقع من با این کار سعی می‌کنم روحیه تقلب را از دانشجویانم بگیرم که این موضوع حتما باعث می‌شود در زندگی‌شان و در موقعیت‌های مشابه هم هرگز به فکر تقلب نباشند و سعی کنند خودشان را برای انجام مسوولیت‌هایشان توانمند کنند.

‌ زمان دانشجویی تقلب نمی‌کردید؟

من مجبورم یک اعتراف هولناک کنم زمانی که در انگلیس مهندسی شیمی می‌خواندم در امتحانات تقلب می‌کردم.

چطوری؟

با توجه به شناختی که از استاد داشتم حدس می‌زدم که چه سوالاتی برای امتحان طرح می‌کند. همان سوالات را به‌صورت حل‌شده با خودم به جلسه امتحان می‌بردم و خیلی وقت‌ها درست از آب در می‌آمد.

‌شما که حدس می‌زدید، پس چرا به‌جای تقلب، جواب را از پیش نمی‌خواندید؟

به‌دلیل اینکه امتحانات ما یک‌مبحث و دومبحث نبود، مباحث زیادی را ما باید می‌خواندیم و به جلسه امتحان می‌رفتیم و من اگر می‌خواستم تمام آن مباحث را بخوانم کار پردردسری می‌شد. این بود که تصمیم می‌گرفتم از هر مبحث یک یا دو نمونه سوالی که از قبل استاد داده بود را حل‌شده به جلسه امتحان ببرم.

‌ اگر دانشجویی، اعتیاد داشت چطور؟

از این موارد برایم خیلی پیش آمده که با دانشجویی که اعتیاد داشته یا تغییر عقیده داده برخورد کرده باشم. مثلا دانشجویی کاری کرده بود که اگر مسوولان دانشگاه می‌فهمیدند اخراجش می‌کردند. یا دانشجویانی که حتی مشکلات خانوادگی داشته‌اند. سعی کردم با اینها مثل جذامی برخورد نکنم، تشویقشان نکردم اما در عین حال برخوردم جوری نبوده که احساس کنند جنایت کردند. در اتاقم به رویشان همیشه باز بوده است.

‌با این نگاه؛ پس اهل پارتی‌بازی‌ هم هستید؟

بسیار زیاد، از صبح که می‌روم دانشکده حقوق و علوم سیاسی یکی از کارهایم این است روی نامه‌هایی که از دانشگاه تهران می‌آید، آدم‌ها را به جاهای مختلف معرفی کنم. یکی را برای وام‌گرفتن، یکی برای اینکه کارش در وزارت کشاورزی‌ گیر کرده، یکی برای اینکه در گزینش ثبت‌نامش نمی‌کنند معرفی می‌کنم. انواع و اقسام این کارها را انجام می‌دهم. چون آدم‌ها به من می‌گویند که آشنایی در فلان قسمت نداری و من اگر بگویم که ندارم ممکن است حمل بر این شود که نمی‌خواهم کارشان را راه بیندازم.

این پارتی‌بازی‌ها بی‌عدالتی در حق دیگران است؟

بله کار درستی نیست. از کاری که انجام می‌دهم دفاع نمی‌کنم ولی وقتی در شرایطش قرار می‌گیرم، کار دیگری نمی‌توانم انجام دهم. مثلا دانشجویی افغانی می‌آید پیش من می‌گوید من با خانواده‌ام در یک محله‌ای سطح پایین زندگی می‌کنم و کارگری می‌کنم و باید یک مبلغ میلیونی شهریه دانشگاه بدهم در چنین شرایطی چه کار می‌توانم بکنم، نامه نزنم به کسی که می‌تواند کمک کند و کارش را انجام دهد؟

‌انگار با این موضوع کنار آمدید؟

بله؛ اتفاقا با وجدان خودم کنار آمدم و مرتبا از این کارهای خلاف می‌کنم.

‌در استادان دانشگاه زیرآب‌زنی مرسوم است؟

استادان دانشگاه که از کره ماه نیامده‌اند، آنها هم محصولات این جامعه هستند اما یک مقداری مسایل ناهنجاری‌های اجتماعی در دانشگاه نسبت به کارمندان بانک و صداوسیما و وزارت صنایع و شهرداری کمتر است. برخی، استادان دانشگاه هم تا اندازه‌ای نسبت به هم حسادت دارند و تا آنجایی که بتوانند برای استادی که نزد دانشجوها محبوب هستند می‌زنند. ما استادان دانشگاه هم چندان موجودات ویژه‌ای نیستیم.

‌ در کارهای خیریه روزمره مثلا چطور به کودکان و زنان دستفروش سر چهارراه‌ها کمک می‌کنید؟

من به کودکان و زنانی که به‌صورت گروهی کار می‌کنند و گل، آدامس و فال حافظ سر چهارراه می‌فروشند کمک نمی‌کنم، اما به رفتگران شهرداری کمک می‌کنم به‌خصوص آنهایی که پیر یا عینکی هستند یا درست نمی‌توانند راه بروند. در عین حال از کسانی که کاری را انجام می‌دهند یا چیزی می‌فروشند که حکم کارکردن دارد چیزی می‌خرم.

‌فکر می‌کنید سهمتان در آلوده‌کردن محیط‌زیست‌تان چقدر است؟

چون از اتومبیل استفاده نمی‌کنم، فکر می‌کنم آلودگی محیط‌زیست اطرافم از دیگران کمتر است. در منزل تفکیک زباله انجام می‌دهیم و خیلی با دقت از کاغذ، نایلون و پلاستیک استفاده می‌کنیم. کاغذ‌هایی که مربوط به رساله‌های دانشجوهایم است را دور نمی‌ریزم به دانشجوهایم می‌دهم که از پشت آنها استفاده کنند. به‌هر‌حال همه ما با درجات کمتر و بیشتر شهر را آلوده می‌کنیم. بهتر است کارهایی را انجام دهیم که حداقل خودمان آرامش داشته باشیم که کمتر محیطمان را آلوده ‌کنیم.

از چه وسیله حمل‌ونقل عمومی استفاده می‌کنید؟

من گاهی از بی‌آرتی و گاهی از مسافرکش‌ها و گاهی از کرایه‌های خطی استفاده می‌کنم. برای دانشگاه‌رفتن هیچ‌گاه اتومبیل نمی‌برم. من تخصص در سوارشدن بی‌آرتی درمواقع شلوغ دارم «بسیار عالی» در این کار مهارت پیدا کرده‌ام.

مجازات چه کاری در آلودگی بیشتر باید باشد؟

بیشترین جریمه را به مسوولان دولتی بابت تولید بنزین و گازوییل‌های مسموم که در حلق این مردم می‌کنند، اختصاص می‌دهم. در عین حال خیلی برایم غم‌انگیز است که آدم‌ها کیسه زباله‌شان را از ماشین ‌گرانقیمتشان بیرون پرتاب می‌کنند، با اینکه به نظر باید شهروندانی که ثروتمند هستند اندکی بیشتر به معرفت اجتماعی اهمیت دهند.

‌در ایجاد فرهنگ احترام به حقوق شهروندی و انسانی نقش مسوولان، پررنگ‌تر است یا مردم؟

چه بخواهیم چه نخواهیم تا حدودی از مسوولانمان الگو می‌گیریم. من زمانی که می‌بینم رییس دانشگاه خیلی به مسایل زیست‌محیطی یا بسیاری از مسایل دیگر اهمیت نمی‌دهد بنابراین، نمی‌توانم از دیگران توقعی داشته باشم. به‌همین دلیل، قبل از اینکه یقه افراد جامعه را بگیرم یقه مسوولان را می‌گیرم. معتقدم مسوولان در بهترشدن یا بدترشدن رفتار‌های اجتماعی افراد جامعه خیلی‌خیلی بیشتر از مردم دخیل هستند.

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=17844

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x