به گزارش سرویس فضای مجازی کمال مهر، نشریه چشم انداز اردبیل در گزارشی انتقادی نوشت: ضربالمثلی معروف میگوید: حرمت امامزاده را متولی باید حفظ کند… این گزاره کوتاه، جامع و مانع حامل یک پیام بلند است که شاید با دهها کتاب هم نتوان مقصود را از آن طریق بیان کرد، رویداد تلخ ۱۶ دیماه در تهران برای پاسداشت عارف و شخصیت طراز اول جهانی شیخ صفیالدین اردبیلی که بار دیگر عارضه مرگبار جابجایی اولویتها در این مملکت را اثبات کرد نیازمند یک آسیب شناسی از یک مسئله است که امیدواریم این گزارش هر چند مجمل، اثرات و خسارات وارده ناشی از یک مراسم به جایگاه رفیع این شخصیت ارزشمند را واکاوی کرده و بتوان در فرصتی دیگر برای دلجویی از شیخ صفی و دوستدارانش با یک برنامه حساب شده و در سطح بین المللی، کنگرهای عظیم و شایسته در زادگاهش اردبیل برپا نمود؛ آن چیزی که در اولویت وظیفه و تکالیف مسئولان اردبیل است نه کسانی دیگر که برای معرفی شیخ صفی و به بهانههایی بیاساس برایش در کتابخانه ملی تهران همایش به اصطلاح بین المللی برگزار کنند و ناخواسته با آن شیوه از برخورد با این شخصیت بزرگ، عیار و به اصطلاح “اشل” و “سایز” شیخ صفی را در نزد افکار عمومی تا این حد تنزل بخشند و به تصویر بکشند که با سالها تلاش نیز نتوان جبران و احیا کرد.
این یک اصل و قاعده در علم روانشناسی است که ارتباط و معرفی نخستین، مبنای رفتار بعدی طرفین در ارتباطات مستمر و یا افکار عمومی در خصوص یک شخص حقیقی و حقوقی است و هنر این است که یک فرد و شخصیت در معرفی نخست از جانب خود یا شخص دیگر آن طور که هست معارفه شود تا حقی از او زایل نشود و یا احیاناً حق افکار عمومی و ذینفعان به خاطر بزرگنمایی غیرواقعی دچار خدشه نگردد؛ هفتصدمین سالگرد رحلت شیخ صفیالدین اردبیلی آن شخصیت پرآوازه و شهیر جهان که به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، عارف عالمِ مفسّر و محدث و داناى معارف دین بود بهانهای شد که بعد از گذشت ۷۰۰ سال در شان و منزلت این عارف بزرگ همایشی برگزار شود تا پایه و شروعی سنجیده و برنامه ریزی شده برای سالهای بعد در پاسداشت این مقام در سطحی به مراتب فراتر باشد اما همایش به اصطلاح بین المللی علمی در کتابخانه ملی تهران آن هم به شیوه ناشیانه و ضعیف،کم لطفی در حق این ذخیره عرفانی و در طراز بالاتر از سعدی و حافظ هم عصر خود بود که اثبات کرد غربت و گمنامی تاریخیاش که از نقصان و ضعف ما مردمان اردبیل نشات می گیرد شاید هم بی حکمت نبوده است که نکوداشت و سالگرد رحلت او را نه در مزارش اردبیل بلکه در تهران و به بهانه زمستان و سردی هوای اردبیل! در سطحی بسیار نازل به دست دیگران بسپاریم و برخی مقامات کشوری و لشکری استان علیرغم میل خود و مصلحتی به عنوان مستمع و میهمان در جلسه حاضر باشند؟
وقتی رهبری انقلاب اسلامی درباره شیخ صفی الدین سخن می گویند این شخصیت را در کنار سرزمین اردبیل آن زمان به تصویر می کشند که توانست در این بستر تاثیرات تاریخی و تمدنی شگرفی را در تحولات جهانی و منطقه ای برجای گذارد و ایران را به عنوان یک کشور و دولت شیعی یکپارچه، بزرگ و مقتدر درآورد،این تعبیر بلند حاوی یک پیام است که به طور مثال وقتی شیراز را با حافظ و سعدی، همدان را با بوعلی سینا میشناسند پس اردبیل را هم باید با شیخ صفی الدین اردبیلی شناساند و اردبیل و شیخ صفی مکمل هم هستند نه تافته جدا بافته. و لذاست که باید توسعه اردبیل را ابتدا از طریق معرفی درست این ذخیره تمدنی، فرهنگی، تاریخی و نمادسازی عناصر معنوی و عرفانی ابعاد شخصیتی او دنبال کرد؛ به راستی آیا صفویه که به تعبیر رهبری معظم انقلاب، هویت ایران نوین را رقم زد و در تاریخ نقطه عطف شد و شیخ صفی الدین اردبیلی به عنوان شخصیتی دینی و مفسر قرآن این ظرفیت را نداشت که کنگره بزرگ جهانی و بین المللی او در طراز بسیار بالا به میزبانی اردبیل برپا شود تا ظرفیت ها و قابلیت های بسیار و کم نظیر این منطقه نیز به تبع این شخصیت معرفی و احیا شود؟قطعاً پاسخ روشن و مثبت است اما مشکل کجاست و از کیست خود از بدیهیات است که نیازی به شرح و توضیح ندارد همین اندازه که بپرسند سوغات اردبیل چیست در جواب بشنوند “خربزه مشهد”!
بی تردید برنامه ریزی شرط اساسی هر تصمیم بزرگ یا کوچک است که اگر نباشد مقصود محقق نخواهد شد اما مشکل آنجاست که ضعف برنامه ریزی و رعایت نکردن تناسب و توازن، جایگاه یک شخص حقیقی یا حقوقی را در افکار عمومی جابجا، تنزل و تخفیف دهد که از مصادیق بارز آن می توان در شیوه معرفی شخصیت های بزرگ کشور به مثابه سرمایه معنوی، مذهبی و تاریخی اشاره داشت که نیازمند رعایت کمال دقت و توجه در این حوزه خاص است، شیخ صفی الدین اردبیلی که از او به عنوان یک سرمایه بزرگ برای این مملکت و شخصیتی جهانی یاد می کنند هم مستثنی از این قاعده نیست و هیچ کس حق و اجازه ندارد از سر احساس تکلیف، ندانمکاری و عجولانه با این سرمایه بازی کند؛ این یک اصل مسلم و پذیرفته شده است که اگر دون این جایگاه برای پاسداشت مقاماش برنامه ریزی کنیم قطعاً در حق او کم لطفی کردیم و این اجحاف در حق اوست چرا که اگر بخواهیم بعدها کاری درباره معرفی او انجام دهیم برگرداندن این جایگاه در افکار عمومی سختتر خواهد بود.
باید بدانیم که همایش شیخ صفی آغاز و پایان یک کار نیست که بخواهیم این گونه با آن رفتار کنیم، برپایی همایش در شان او در سطح بین المللی اتفاقاً آغاز یک کار بی پایان است که اگر مناسب برگزار میشد چه بسا می توانست نوید بخش برای اردبیل و ایران باشد، شخصیت شیخ صفی در مسئله تشیع و موضوعات برخاسته از این عارف بزرگ آن قدر وسعت و عظمت دارد که نتوان با دهها همایش بین المللی هم آن را عرضه کرد به شرطی که کار دست کاردان باشد و اولویت ها را بشناسد نه این که در محدوده ساختمان کتابخانه ملی با یک برنامه ضعیف و پرطمطراق اما بی اثر و بی محتوا برای همدیگر کف بزنیم و آن وقت جامعه جهانی و ایران پیشکش که حتی یک کوچه آن طرف تر هم کسی متوجه این رویداد به اصطلاح بینالمللی نباشد!
دوستان مسئول و برگزار کننده همایش به اصطلاح بین المللی شیخ صفی نیک میدانند که یکی از فاکتورها و عوامل مهم و موثر برای جا انداختن یک پیام، استفاده از یک بسته کامل و به اصطلاح کمپین اطلاع رسانی و تبلیغی ابعاد موضوعی آن پیام است که می تواند شامل استقرار تیم و ستاد برگزاری ذی صلاح، تحقیق و مستند تاریخی، ساخت سریال یا برنامه تلویزیونی، نمادسازی و تعیین جوایز یک شخصیت دینی و عرفانی و …باشد که باید پذیرفت در همایش اخیر نه تنها فاکتورهای حداقلی و پایه ای هم رعایت نشد بلکه با این رویداد،یک فرصت سوزی تاریخی در خصوص آن شخصیت و استوانه فرهنگی و هویتی ملت رقم خورد؛ وقتی شخصیتی چون شیخ صفی در عیار فوق العادهای است طبعاً برنامه ریزی برای شناساندن او در عرصه بین المللی مستلزم محتوای قوی و دوراندیشانه است و گرنه با مقالات دانشجویی پذیرفته شده نباید انتظار داشته باشیم سطح کار از یک کلاس درس دانشگاهی فراتر رود.
این گزارش حاصل تماس های اعتراض گونه گروههای مختلف از جمله دانشجویان با نشریه چشم انداز اردبیل بود که امیدواریم توانسته باشد دغدغه دوستداران شیخ صفی الدین اردبیلی را برآورده باشد.