به گزارش گروه سیاسی«کمال مهر»؛سردار شهید حسین همدانی از اعضا و بنیانگذاران سپاه همدان و کردستان بود و از سال ۱۳۵۹ در دفاع مقدس شرکت داشت. وی همچنین از فرماندهان منطقه عملیاتی «بازی دراز» در جبههٔ کرمانشاه بود و مدتی فرمانده لشکر انصار الحسین(ع) همدان شد. شهید همدانی همچنین جانشین قرارگاه امام حسین(ع) و مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بوده است.
روزنامه وال استریت ژورنال درباره سردار همدانی نوشت: ژنرال همدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. شهید همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.
شهید همدانی، در جوانی با تفکرات حضرت امام (ره) آشنا شده و از محضر درس مکارم اخلاق و احکام شهید محراب آیتالله مدنی که در همدان تبعید بودند، بهره برد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایهگذاری و تأسیس سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، استان همدان را آغاز و خود نیز به عنوان یکی از ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه استان همدان، فعالیتش را آغاز کرد و با کمک همرزمان و پاسداران آن خطه، به پاکسازی عناصر طاغوت و عوامل فساد و نفاق برآمده و از آنجایی که چندین بار به دست ساواک دستگیر شده و مورد تعقیب بود، عوامل طاغوت را به خوبی میشناخت.
** مسئولیتهای سردار سرتیپ شهید حسین همدانی در هشت سال دفاع مقدس:
با آغاز جنگ تحمیلی، لحظهای درنگ نکرده و راه کردستان را در پیش گرفت و از آنجا که پیش از جنگ نیز به کمک مردم محروم کردستان شتافته و با دیگر دوستان و همرزمان در آنجا نیز گروهکهای ضدانقلاب را میشناخت، دیری نپایید که به صف دشمنستیزان پیوست و فرماندهی عملیاتهای مطلعالفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد. فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب نیز از دیگر گامهایی بود که در راستای مبارزه با دشمن بعثی برداشته و پس از مدتی کوتاه به همراه “حاج احمد متوسلیان” و “شهید همت” و”شهید شهبازی” در تشکیل و سازماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) نقش بسزایی داشت. عملیات فتحالمبین و بیتالمقدس آن هم با مسئولیت فرماندهی محورهای عملیاتی، تجربهای نو در قالب هدایت تیپ و لشکر بوده که از فاتحان خرمشهر، سهمی را از آن خود کرد و سپس از تشکیل یگانهای رزم سپاه به عنوان بانی و نخستین فرمانده لشگر ۳۲ انصارالحسین (ع) استان همدان، وارد میدان نبرد علیه دشمن بعثی شد.
دیری نپایید که هدایت و فرماندهی لشکر ۱۶ قدس گیلان را به او واگذار کردند و عملیاتهای مهم و حیاتی همچون کربلای ۴ و کربلای ۵ را با شیرمردان گیلکی به سرانجام رساند. معاونت اطلاعات و عملیات قرارگاه عملیاتی قدس که چندین لشکر و تیپ مستقل را تحت امر داشت، از فرمانده زبده همچون دیگر فرماندهان سپاه اسلام، فرماندهی ساخت که تا آخرین عملیات موفق سپاه اسلام با منافقین کوردل که با نام مرصاد بود، لحظهای آرام نگرفت و پس از دفاع مقدس به دانشگاه فرماندهی و ستاد رفته و تحصیل تئوریک و آکادمیک هدایت یگانها را هم به تجربیات ارزندهاش افزود و با انتصاب به عنوان فرمانده قرارگاه نجف اشرف و لشکر ۴ بعثت در غرب کشور، کارنامهای موفق از خود به جای گذاشت.
معاون هماهنگکننده نیروی زمینی و جانشینی نیروی مقاومت بسیج در دو دوره و فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله(ص) و به همراه آن، جانشینی قرارگاه ثارالله(ص)، از دیگر مسئولیتهای شهید همدانی بود و معاون مرکز راهبردی سپاه ، مشاور عالی فرمانده کل سپاه و جانشینی سازمان بسیج مستضعفان از او فرماندهای کهنهکار با کولهباری تجربه و شناخت ساخته که سبب شده است تا حساسترین و مهمترین سپاه کشور که دارای ویژگیهای خاص است، بر عهده ایشان گذاشته شود.
سردار سرتیپ همدانی، مفتخر به دریافت دو نشان فتح از دست مقام معظم رهبری و فرمانده کل قواست که به خاطر هدایت و فرماندهی موفق لشکرهای تحت امر در دوران دفاع مقدس بوده است.
نشریه فارن پولیسی درباره شهید همدانی نوشت؛ او در اوایل ۱۹۷۹ برای مبارزه با شورشیان “کردستان” و سپس در جنگ ایران و عراق (دوران ۸ سال دفاع مقدس) ایفای نقش کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال درباره شهید همدانی نوشت: شهیدهمدانی یکی از فرماندهان نخبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و او به عنوان افسر سپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است. همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم با شبه نظامیان است.
علی ثابت از همرزمان شهید سردار شهید حسین همدانی از فرماندهان خبره نظامی کشورمان در جنگ تحمیلی از رشادتها و خاطرات ابووهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفتههایی از این سردار شهید گفت.
سردار شهید حسین همدانی یکی از فرماندهان قدیمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی و از بنیانگذاران سپاه همدان بود و مدتی نیز فرماندهی لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص) را برعهده داشت. این شهید گرانقدر که از مستشاران ارشد نظامی ایران در دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س) بود، در سوریه به شهادت رسید. علی ثابت از همرزمان این شهید در جنگ تحمیلی از رشادت ها و خاطرات ابو وهب اطلاعات کلیدی از شهادت و ناگفتههایی از این سردار شهید گفت.
این شهید از سال ۱۳۹۰ به عنوان مستشار عالی در حالی به کشور سوریه برای دفاع از حریم اهل بیت به ویژه حرم حضرت زینب (س) میرود که این کشور در حال سقوط بود. تا آن جایی که کاخ ریاست جمهوری همواره مورد هدف قرار میگرفت.
وی میافزاید: تکفیری ها و جبهه النصره ۴ سال به دنبال شهادت سردار بودند و یک مرتبه در محل سکونت خودش مورد هدف اسلحه های دور برد و دوربین دار قرار گرفت که به سرانجام نرسید.
ثابت درباره مهمترین اقدامات ابو وهب در سوریه میگوید: این شهید صرف نظر از امنیت در حرم حضرت زینب (س)، سازماندهی، برنامهریزی برای ارتش سوریه و تشکیل بسیج مردمی در سوریه را عهده دار بود و نیروهای ۱۶ استان سوریه را به تفکیک سازماندهی کرد. سردار شاهرگ حیاتی دشمن در نوار حماس را که از طریق آن صهیونیسم و جبهه النصره تامین مالی و تجهیزاتی میشدند از بین برد و پس از آن بود که آرامشی در سوریه برای برگزاری یک انتخابات برقرار شد.
وی ادامه داد: به قول مفسرین نطامی دنیا سردار شهید همدانی در جنگهای پارتیزنی تخصص بسیار خوبی داشت و شخصیت کاریزماتیک و جاذبه سردار باعث شد میان شیعه و سنی در آن مناطق وحدت به وجود بیاید.
ثابت گفت: انتخاب شهید همدانی به عنوان مستشار نظامی در سوریه به دلیل شناخت دقیق حاج قاسم سلیمانی و سرلشکر جعفری از تخصص های وی از زمان دفاع مقدس بود. بعد از شهید شوشتری به سردار همدانی شیخ طایفه می گفتند. محبوبیت زیادی در میان بسیجیان سطح کشور داشتند دو دوره در کشور جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشتند.
همرزم شهید همدانی گفت: ماهیت نیروی قدس سپاه و ماموریت هایی که انجام می دهند سری است. حتی سردار از جلساتی که با حضرت آقا داشت مواردی بیان نمیکرد اما در پیام رهبری میشود علاقه ایشان را به وی فهمید. حضرت آقا توصیه و سفارش های مخصوصی برای سردار داشتند.
وی افزود یکی از دوستان نزدیک سردار شهید همدانی میگفت: حضرت آقا بعد از ماموریتها به سردار همدانی میگفتند برای حفظ شما دعا می کنم، سردار هم گفته بود توجه شما خستگی را از تن ما در میآورد.
وی درباره بهترین تفریح و علاقه شهید می گوید: سردار همدانی به هنر خواندن و نوشتن علاقه بسیاری داشت و از این راه کارهای فرهنگی انجام میداد؛ کتابخانه بزرگی در منزل داشت و همیشه دوستان و جوانان رابه کتاب خوانی سفارش میکرد؛ همواره به دوستان کتاب هدیه میداد و برای هدایت هر شخصی برایش کتاب میخرید. برای کار کردن به درجه، منصب و جایگاه فکر نمیکرد و هر جا کار بود اول حاضر میشد. اگرچه شهادت وی داغ بزرگی است اما مزد زحمات و مجاهدت هایش را گرفت.
همرزم شهید همدانی از ملاقات خانوادگی سردار در یکشنبه یک هفته قبل از شهادت میگوید: سردار از همسرش خواسته بود تا تمام فرزندان را دور هم جمع کند، با اینکه پسر بزرگشان مشغله داشت اما سردار اصرار کرد تا حتما خودش را به جمع خانواده برساند، آن شب روحیه شادابی داشت گویا می دانست قرار است دیگر بر نگردد.
** نحوه شهادت سردار همدانی
قبل از آخرین سفر وی به سوریه خدمت حضرت آقا رفت.روز سفر با وی قرار داشتم، هر بار تماس می گرفتم جوابی نمی داد تا اینکه به تلفن خانه زنگ زدم و همسرشان گفتند حاج آقا عجله دارد. حتی با خودشان لباس هم نبردند. کیفیت شهادت هم اینگونه بود که ساعت ۳:۳۰ با همکارانش برای بازدید و شناسایی به منطقهای که دست تکفیریها بود رفته و در راه به کمین بر می خورند، پاره ای از آتشی که دشمن در ان جا روشن کرده به ماشین اصابت می کند و ماشین را منحرف کرده و به رگبار می بندند و راننده از ناحیه کمر و سردار از ناحیه چشم و سر آسیب جدی دیده و به بیمارستان فرستاده می شود که ساعت ۸ شب شهید می شود. “یک تسبیح و یک انگشتر متبرک شده همراه با پیکر شهید همدانی هدیه حاج قاسم که همراه سردار همدانی دفن شد”.
همیشه سخنانش برگرفته از دفاع مقدس یا منویات رهبر یا حضرت امام بود. آلبومی از حضرت امام و مقام معظم رهبری داشت و هر وقت دلش می گرفت آن را نگاه می کرد. بسیار ولایت مدار بود و می گفت اگر حضرت آقا دستور دهند تا پای جان حاضر به انجام آن هستم و درنگ نمی کنم.
در بخشی از وصیتنامه سردار شهید حسین همدانی آمده است: از امام و مولایم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا انشاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.
** حضور رهبر معظم انقلاب در منزل سرلشکر شهید حسین همدانی
خدا درجات شهید همدانی را عالی کند، با پیغمبر (ص) با سید الشهداء(ع) محشورشان کند، با رفقای شهیدش که قبل از او رفتند محشورش کند.
آقا با دعا برای شهید همدانی شروع میکنند و بعد، از التماس دعاهای امثال شهید همدانی برای اینکه شهادت نصیبشان شود میگویند و یکدفعه چیزی میگویند که انتظارش رانداریم:«البته من دعا نمیکنم!»
“به این معنی که میگویم انشاءالله بعد از بیست سال، سی سال دیگر شهید شوید، میگویم ما با شما هنوز خیلی کار داریم. اما خب میروند در میدانهای خطر و به آرزویشان میرسند که بزرگترین سعادت است برای اینها”
گزارش از مهدی شهرودی
انتهای پیام/