به گزارش«کمال مهر»؛؛ سختی ها و بدقلقی ها در بیشتر اوقات بهانه خوبی می شوند برای غرق شدن در نا امیدی و روزمرگی های زندگی، اما همیشه آدم هایی هستند که مثال نقضی می شوند برای نا امید بودن و دست از کار کشیدن؛ آدمهایی که تحت هر شرایطی تمام تلاششان را در سبد امیدواریهایشان میگذارند و فقط به این فکر میکنند که دنیای اطرافشان را به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنند. اردوها و فعالیتهای جهادی حالا دیگر برای همه ما به یک پدیده نام آشنا تبدیل شده است. گروههایی که با سرزدن به مناطق دور افتاده ومحروم سرزمینمان تصمیم میگیرند با کارها و داشته هایشان، کمی به وضع بد موجود سر و سامانی بدهند. برای بیشتر ما فعالیتهای جهادی مساوی است با کارهای عمرانی و ساخت و ساز در مناطق محروم ولی حالا در کنار همه این ها آدم هایی پیدا شده اند که در اردوهایشان به این مناطق، به جای فعالیتهای عمرانی با تخصصشان در حوزه دامپزشکی، حیوانات و دام های مردم روستایی را تیمار و معالجه می کنند و حتی تا پای عمل جراحی نیز پیش رفته اند. بچه هایی که حتی بی پولی و نداشتن شغل هم در تمام این مدت نتوانسته آنها را از کاری که می کنند دلسرد کند.
به جای کار عمرانی سراغ دامپزشکی رفتیم
این گروه جهادی که از سال ۹۲ از طریق دانشجویان دامپزشکی دانشگاه سنندج شکل گرفت. گروهی که از ابتدای شکل گیریاش در طول این سه سال از پنج تا شش عضو تشکیل شده و حالا با دانشجویان در حال تحصیل و فارغ التحصیل رشته دامپزشکی به فعالیتشان ادامه می دهد. دانشجوهایی که تمامشان از اهالی کرد نشین ایران هستند از کرمانشاه و ایلام گرفته تا کردستان،«محمدرضا ملکزاده» یکی از اعضای«گروه دامپزشکی ثارالله» است که از چگونگی شکل گیری فعالیتشان این طور می گوید:«گروه ما از سال ۹۲ تحت عنوان گروه جهادی شکل گرفت که کارمان سر زدن و رسیدگی به روستاهای دور افتاده و عمده فعالیتمان فعالیت های عمرانی بود؛ اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که به جای فعالیت های عمرانی کاری را انجام بدهیم که نیازش احساس می شود و از طرف دیگر هم کاری داشته باشیم که مربوط به رشته خودمان باشد برای همین به سراغ روستاها و معالجه رایگان دام های بیمار رفتیم.»
به ما نخ بخیه فاسد فروختند
ملک زاده میگوید که انجام این فعالیت در مناطق محروم کردستان برایشان خالی از دردسر نبوده است. آنها برای انجام این کار امکانات و بودجه لازم را هم نداشته اند و تنها امکانی که در حال حاضر در اختیارشان گذاشته اند، هزینه داروها برای معالجه دام ها بوده است که آن هم از طریق بخش سلامت و داروی اداره کل دامپزشکی برایشان فراهم شده است.از طرفی با حضور این گروه جهادی در روستاهای دور و اطراف، خیلی از هم صنف های دامپزشک احساس خطر کرده اند و به چشم یک رقیب نگاهشان میکنند.«بعد از اینکه گروه ما شکل گرفت خیلی از دامپزشک های این اطراف احساس خطر کردند و فکر کردند، حالا که ما آمده ایم حتما برایشان دردسر ایجاد می کنیم و برای بازار کارشان مشکل ساز خواهیم بود. هر چه قدر هم که برایشان توضیح می دهیم که ما کارمان سر زدن به مناطق دور افتاده است ولی باز هم باور نمی کنند و رفتارهای خوبی ندارند و جنس نمی فروشند تا جایی که مدتی پیش، ما برای تهیه نخ بخیه سراغ جایی رفتیم که خود طرف هم دامپزشک آن منطقه بود و به ما نخ بخیه فاسد فروخت وقتی هم این موضوع را فهمیدیم و به او گفتیم گفت فقط از همین نخ های بخیه دارد نه چیز دیگری.»
پای گاو روی مین رفت، جراحی کردیم
بعد از چیزی حدود سه سال فعالیت و کارهای درمانی برای دام های مناطق محروم در کردستان، حالا «گروه ثارالله» یک گروه جهادی شناخته شده برای مردم روستایی به حساب می آید، طوری که با هر بار رفتن این تیم دامپزشکی، می شود استقبال و صف اهالی روستا را برای درمان دام های بیمارشان دید.« کاری که ما در اینجا برای دام ها می کنیم معالجه و درمان است وحتی در مواردی بوده است که دست به جراحی هم زده ایم تا حیوان از دست نرود مثلا چند وقت پیش گوسفندی بود که یک چشمش عفونت کرده بود و از بین رفته بود و ما باید این چشم را تخلیه می کردیم و اگر این کار را انجام نمی دادیم چشم دیگر دام هم از دست می رفت برای همین مجبور به جراحی شدیم. یا مثلا در کردستان و در روستاها هنوز مناطقی هست که از وجود مین های دوره جنگ پاکسازی نشده و هرزگاهی دام ها روی آن می روند و دچار حادثه می شوند. نمونه اش هم مدتی قبل بود که ما پای گاوی را جراحی کردیم که روی مین رفته بود و به عمل جراحی نیاز داشت.»
موقع جراحی نمی توانیم حیوان را بیهوش کنیم
وقتی صحبت از عمل جراحی دام می شود در تصور ما شاید یک اتفاق معمولی و روتین به نظر برسد. اما کافی است تا پای صحبت های «محمد رضا ملک زاده» بنشینید تا از سختی ها و پیچیدگی های جراحی هایشان با خبر شوید. چون جراحی دام و حیوانات هم مثل جراحی انسان نیازمند فضای مناسب و اتاق جراحی است چیزی که شاید وجود و حضورش در یک منطقه محروم بیش از این ها دور از تصور به نظر بیاید.
«بیشتر مردم فکر می کنند حالا این موجودات چون حیوان اند موقع جراحی به اتاق و تخت نیازی ندارند در صورتی که برای یک عمل درست و اصولی حضور همه این ها لازم است ولی خب با توجه به شرایطی که در این مناطق روستایی وجود دارد ما مجبوریم در همان موقعیت،در طویله خود حیوانات و با امکانات و وسایل خود بچه ها این کار را انجام بدهیم.»اما مشکلات این کار برای این دامپزشکان جوان تنها به این موضوع ختم نمی شود چون بزرگترین تفاوتی که جراحی حیوان با انسان دارد این است که در عمل دام امکان بیهوشی وجود ندارد و آنها باید با بی حسی موضعی حیوان را جراحی کنند. از طرفی باید این را هم در نظر بگیریم که یکی دیگر از سختی های این کار برای این تیم این است که مردم روستا فکر نمی کنند که این حیوان بیمار است و گروه دامپزشکی دارد آن ها را جراحی می کند برای همین نمی توانند بپذیرند که حیوانشان زیر عمل از دست برود.«اگر اتفاقی سر این جراحی ها برای دام بیفتد مردم نمی گویند که خب این حیوان زیر عمل از بین رفت می گویند زدید دام ما را کشتید همین موضوع هم باعث می شود که در طول جراحی با همه سختی ها ما با این ترس هم رو به رو باشیم. این ترس وقتی بیشتر می شود که صاحبان آنها موقع عمل بالای سر حیوانشان می ایستند و فقط به چشم های ما خیره می شوند مبادا که برای دامشان اتفاقی بیافتد و خب خدا را شکر در طول این مدت ما حیوانی نداشته ایم که زیر عمل از دست برود.»
برای ما دامپزشک ها بازار کاری وجود ندارد
اما در کنار همه خدمات رایگانی که گروه دامپزشکی ثارالله برای دام های روستایی انجام می دهند خودشان هم با مشکلات زیادی رو به رو هستند. مشکلاتی که همه نشات گرفته از معضل اشتغال برای این قشر است.«بزرگترین مشکل برای ما دامپزشکان نبودن شرایط برای کار کردن است چون اگر بخواهید دامپزشک باشید برای اشتغال یا باید پارتی داشته باشید و یا کلینیک و بیمارستان مخصوص بزنید که این کار خودش نیازمند پول و سرمایه است که خیلی از ما نمی توانیم از پس آن بر بیاییم از طرفی هم در خود مناطق نزدیک تر به شهر، مردم ترجیح می دهند به دامپزشک های با تجربه و قدیمی تر اعتماد کنند و دامشان را به آنها بسپارند.» از طرف دیگر هم، صنف دامپزشکان زیر نظر وزارت جهاد و کشاورزی است در صورتی که طبق گفته خودشان باید زیر نظر وزارت بهداشت باشد چون در خیلی از موارد کسانی که در وزارت جهاد وکشاورزی هستند در جریان مشکلات پزشکی و بهداشتی نیستند. « توجه بیشتر وزارت جهاد و کشاورزی در کشور ما روی بحث دامپروری است نه دامپزشکی با وجود اینکه در بسیاری از موارد عامل انتقال بیماری ها در انسان از فرآورده های دامی است و بیماری از دام به انسان منتقل می شود و وزارت جهاد و کشاورزی با توجه به حوزه اش در این زمینه تخصص لازم را ندارد.»
با آواز های کردی مان هزینه دارو را تامین کردیم
«محمد رضا ملک زاده» می گوید اما با وجود همه این مشکلات در حوزه کاریشان همین که وضع نا به سامان و سخت مردم روستاها را می بینند دیگر مشکلات خودشان به چشم نمی آید و از طرفی کمک کردن به مردم این مناطق هم برایشان اتفاق خوشایندی است و از انجامش احساس خوبی دارند.« اکثر مردم اینجا به خاطر دور بودن از شهر اگر مشکلی برای دامشان به وجود بیاید ترجیحشان این است که به خاطر هزینه های بالایی که دارد قید درمان دام را بزنند و از نجاتش صرف نظر کنند برای همین وقتی می بینند که ما حیوانشان را معالجه می کنیم برای تشکر شروع می کنند به دعا کردن و هدیه دادن. ما هم وقتی همه این ها را می بینیم از کاری که انجام می دهیم احساس رضایت می کنیم مثلا ما کردها یک رسمی داریم که وقتی کسی شروع می کند به آواز خواندن بقیه آدم های دور و بر برای این کارش به او شادباش می دهند، برای همین چند وقت پیش بود که از همین آواز خواندن بچه ها ۱۰ هزار تومان ۱۰ هزارتومان پول جمع شد و از قِبَل آن هزینه داروهای یکی از بیمارهای سرطانی روستا جور شد. سر همین موضوع هم هر وقت بچه ها شروع می کنند به آواز خواندن ما به شوخی می گوییم قبل از شنیدن باید بلیت کنسرتش را بپردازید.»
منبع:مجله مهر