در همین زمینه فرهنگ نیوز در گفتگویی با دکتر محمدحسن شجاعی فرد، نویسنده کتاب ارزشمند «مناظره دکتر و شیخ» ، ضرورت و چگونگی عملی شدن وحدت شیعه و سنی را بررسی نمود است.
بخش نخست از این گفتگو را از اینجا پیگیری نمایید.
بخش دوم از متن گفتگوی خبرنگار فرهنگ نیوز با دکتر شجاعی فرد در خصوص افزایش جمعیت و نوع تعامل برادران شیعه و سنی در کشورمان به شرح زیر است.
آمارهایی که در چندین سال اخیر است نشان می دهد که شیب جمعیتی شیعه مناسب نیست و در اهل تسنن شیب جمعیتی بسیار خوب است و عملا به سمت شعار فرزند کمتر زندگی بهتر نرفتند و از سمت کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان و .. سعی میکنند که اهل تسنن را جذب خودشان بکنند و از آنها حمایت کنند و تفکر وهابیت را ترویج دهند. حال دولت باید چه کارهایی در این زمینه انجام دهد؟
اولا اهل تسنن در ایران برادرانی هستند که سالها در کنار شیعه بدون هیچ اختلافی زندگی کردند و آنهایی که سعی می کنند اختلاف بیندازند آنهایی نیستند که فقط با شیعه مشکل داشته باشند، وهابی ها و تکفیری ها با خود اهل تسنن هم اختلاف دارند. کسانی که در مصر و تونس و عراق و … هستند و درحال کشته شدن هستند شیعه نیستند و این وهابی ها بیشتر اهل سنت را مورد ترور و جنایت قرار داده اند. بنابراین باید حساب وهابیون و تکفیری ها را از برادران اهل تسنن ایران جدا کرد. ما در ملاقات های زیادی که با علمای اهل تسنن داشتیم همه آنها این نکته را دارند که ما اصلا نمی خواهیم کوچک ترین اتهامی به ما در مورد وهابیت زده شود و خود ما با وهابیت مشکل داریم.
من در بقیع بودم. چندتا از وهابی ها داشتند از خواندن زیارت و .. جلوگیری می کردند . یکی از معلم های عزیز کردستان پیش بنده آمد و گفت چون شما عربی بلد هستی به آنها بگو ما سنی های ایرانی از همه شما بیزاریم. این چه وضعی است که شما درست کرده اید؟ شما آبروی اسلام را می برید و این حرف را من در لابلای صحبت هایم در دیدار با علمای آنان زدم.
باید به موضوع اینگونه نگاه کرد که برادران اهل تسنن ما فریب این شعار غلط را نخوردند. آنها آمدند گفتند که خدا روزی را می دهد ما گوش کنیم. منتهی بحث اینکه برادران شیعه در کشور ایران هر زمان از طرف دولت حرفی می زنند، آنها قبول می کردند اگرچه این حرفها خلاف تعالیم اسلامی بود . ولی اهل تسنن نه اینکه قبول نکنند خیلی هم در بحث قانون پایبند هستند اما بعضی چیزهایی که به موضوع شخصی خودشان بر می گردد گوش ندادند یکی همین کنترل جمعیت بود که و کار خودشان را کردند و نسبت رشدشان زیاد است ، الان رشد برادران اهل تسنن ۴ است در حالی که در بخش شیعه ۱.۳ است.
اما اینکه وهابی ها می خواهند از رشد جمعیت سنی ها استفاده کنند بعید نیست. کما اینکه اینها می آیند و در گوشه های مختلف کشور فعالیت می کنند . اما وقتی در چابهار و.. می آیند و انفجار می کنند، اولین کسانی که ابراز انزجار می کنند خود برادران اهل تسنن هستند و در هیچ کدام از علمای اهل تسنن ما کسی را ندیدم که کوچکترین اظهار تمایلی نسبت به وهابیت داشته باشد.
* بزرگترین دستاورد وحدت شیعه و سنی / چگونه جلوی گسترش وهابیت را بگیریم؟
البته یک مشکل هست که بعضی وقت ها افرادی از شیعه کارهایی انجام می دهند که باعث تکدر خاطر سنی ها می شوند و بعد وهابی ها همین موضوعات را بهانه می کنند و می آیند و سم پاشی زیادی انجام می دهند، که امیدواریم انشالله این موارد اصلاح شود. اما نکته ای که هست این است که ما نه به دلیل اینکه اهل تسنن درگیر وهابیت هستند، شیعیان هم ممکن است در بعضی موارد درگیر وهابیت باشند.
در خوزستان یک عده جوان های شیعه بودند آنقدر وهابیت رفته در آنجا و تطمیع کرده، که این افراد نه اینکه سنی شوند بلکه وهابی شدند اما تعدادشان زیاد نیست. ما اگر میدان را باز بگذاریم مطمئنا بدتر از این هم خواهد شد و لذا اگر هم می خواهد تغییری صورت بگیرد و زاد و ولدی شود اینها در رشد اسلام باشد چه شیعه و چه سنی. نه اینکه وهابی در کشور تربیت کنیم . بنابراین یکی از کارهای مهمی که باید صورت بگیرد این است که اگر از طریق امکاناتی که دولت در اختیار برادران اهل تسنن قرار دهد آنها می توانند بهتر از ما جلوی وهابیت را بگیرند و اگر برای عالمی در مهاباد یا آقای هاشمی در کردستان امکاناتی قرار دهند که بتوانند تبلیغات کنند و سخنرانی کنند بهتر می توانند جلوی وهابیت را بگیرند. چون وهابیت می گوید شیعه کافر است و ما مسلمانیم اما اهل تسنن کافر نیست. بنابراین اهل تسنن می تواند جلوی این موارد را بگیرد و این کار بزرگترین دست آورد وحدت شیعه و سنی در این مقطع زمانی می شود.
یک نکته دیگر این است که ما نسبت به وهابیت در کشور تعارف داریم. یعنی اینکه از این میترسیم با برادران اهل تسنن تداخل کند در حالی که خط وهابی ها و سلفی ها با اهل تسنن کاملا خط مجزایی است. یعنی اگر به مصر و عراق و تونس و لیبی برویم حتی در خود عربستان هم همینگونه است. در عربستان حسن المالکی یک سنی است؛ محکم جلوی وهابی ها ایستاده و در تلویزیون هم صحبت می کند. یا مرحوم آقای شیخ محمد علوی مالکی کتابی نوشته که بسیار جای کار کردن دارد، تمام مطالب این کتاب در رد وهابیت است. وقتی این فرد در عربستان فوت کرد در مراسم تشییع جنازه اش از مسجد الحرام تا قبرستان ابوطالب جمعیت بود. این نشان می دهد که مردم عربستان هم ضد وهابی زیاد دارد.
* اعتقادات وهابیت بسیار سُست است / وهابیت در اصول اعتقادی مشکل دارد
بنابراین بنده فکر میکنم که اگر ما بتوانیم با درایت این بحث وهابیت را درست موشکافی کنیم به نتیجه خواهیم رسید. من مطمئنم یا به آن نپرداختیم یا به صورت درست به آن توجه نکردیم مثلا ما باید پایگاه های اعتقادی آنها را مورد هجوم قرار دهیم چون در اعتقادات آنها بسیار اشکال وجود دارد. در توحید ، نبوت و معاد بسیار مشکل دارند. اینها را می توان در اصول کنار زد و از میدان بیرونشان کردو هیچ احتیاجی به بحث اجتماعی و ظواهر کار نیست.
* نحوه پیروزی بر وهابیت
اگر ما کاری که اهل تسنن کردند را انجام دهیم موفق خواهیم شد. مثلا اگر به مصر بروید مرتب در حال انتشار کتاب علیه وهابیت هستند. کتاب ها هم به دست اساتید بزرگشان نوشته شده است حتی آقای احمد طیب مفتی الازهر مخالف صد در صد وهابیون است و اجازه عرضه اندام جدی به آنها نمی دهد و همین اشتباهی که مرسی انجام داد یکی از نمونه های بارز است که مردم دوباره طیف حسنی مبارک را ترجیح دادند ولی مرسی را بیرون راندند چون مرسی به سوی وهابیت در حال حرکت بود.
در همین سفر اخیر حج بسیاری از اساتید بزرگ مصری را دیدم و پرسیدم که چرا شما رئیس جمهور منتخب خود را زندان کردید؟
آنها گفتند اول که ما فکر می کردیم که مرسی می خواهد رئیس جمهور مصر باشد نه اینکه رئیس جمهور وهابی ها باشد؛ ثانیا دیدیم که خود او عین وهابی ها عمل می کند یعنی عین عربستان می خواهد با اسرائیل رابطه داشته باشد و با آمریکا دوستی داشته باشد، ما اگر این چیزها را میخواستیم نیازی به برکناری حسنی مبارک نداشتیم؛ ما هر دو را کنار زدیم. چون ما به دنبال یک حکومت اسلامی به معنی درست هستیم نه وهابی بدنامی که در دنیا هست.
لذا اگر ما دست در دست برادران اهل تسنن بدهیم به راحتی میتوانیم وهابیت را شکست دهیم. و با هم جلوی وهابیت بایستیم همانگونه که در خیلی از استانهای ما ایستادگی کرده اند.
اما این موضوع هم هست که در هر دولت و قشر و مکتبی یک سری آدم هایی هستند که خود فروخته و تحت تاثیر قرار بگیرند و یک حرکتی انجام دهند. ما در حج همکاری کامل برادران اهل تسنن در همه موارد را دیدیم و خودشان هم علیه وهابیت هستند و حتی مقالات مختلفی در جلساتشان علیه وهابیت مطرح می کنند که ما باید از این فضای بوجود امده استفاده بکنیم.
البته از آن طرف عربستان هم در حال تطمیع خیلی زیاد است. ولی برادران اهل تسنن ما بیدار هستند، ممکن است یک عده ای غفلت بکنند و توجه نکنند که این مساعدت ها موقتی است و دائمی نیست. چند سال دیگر اگر حکومت عربستان هم مثل جاهای دیگر عوض شود اینها هم رابطه شان قطع می شود، همانگونه که با حکومت حسنی مبارک رابطه زیادی داشتند ولی الان مجبور به فرار از مصر شده اند.
*به نظر شما چه راهکاری وجود دارد که خلاء بوجود آمده را پر کنیم؟
یکی از بزرگترین خلا هایی که داریم و کسی جرات نمی کند به آن بپردازد این است که مثلا ما بر روی قرآن خیلی کار کرده ایم، در سال ۶۱ آقای قرائتی در عربستان بود که از ایشان پرسیدند شما چند حافظ قرآن دارید؟ که در آن زمان بسیار بسیار ناچیز حافظ قرآن داشتیم .آقای قرائتی گفته بودند ما ۳۶ میلیون محافظ قرآن داریم. الان حافظ و قاری قرآن خیلی زیاد شده است ولی آنچه که مردم در ارتباط با دین هستند، تماس بیشتر جنبه شعاری دارد تا جنبه شعوری.
حتماً کمبودهایی در صداوسیما و تعلیمات و آموزش و پرورش ما وجود دارد که یک برادر اهل تسنن در مناطق مرزی نشین ما بعد از ۳۵ سال از گذشت انقلاب به جای اینکه تعقلاتش به شیعه بیشتر شود به وهابیت روی می آورد. طبیعی است که عربستان تطمیع می کنئ ولی ما بسیار کم کار کرده ایم.
مثلا در کهنوج یک حوزه علمیه ۳۰۰ نفری با امکانات خوب توسط مردم و خیرین درست شده است چرا در آنجا کسی گرایش به وهابیت پیدا نمی کند؟ اما در میناب به دلیل کم کاری این اتفاق می افتد. چرا در زاهدان با توجه به همه بحث هایی که بوده به نسبت بقیه شهرهای مرزی دیگر آنگونه نیست؟ یعنی تمام جوانها و روحانیون و .. همه همراه سیستم اسلامی هستند و از این هم هیچ ابائی نداریم که شورای شهر زاهدان دست برادران اهل تسنن باشد؛ اما سمت وهابیت نرفتند و وقتی هم که ریگی یک وهابی قاتل را اعدام می کنند، خود همین مردم سیستان جشن باشکوهی می گیرند.
* ضعف در سیستم آموزشی ما است / باید نسبت به اصول شیعه و سنی آگاهی بدهیم *
کمبود اصلی ما تعلیم و تربیت درست است که به آن نپرداختیم و ما بیشتر به جنبه های شعاری توجه کردیم و به بحث های آموزشی هم در مسائل دینی نپرداختیم. یعنی آموزش و پرورش ما و دانشگاه ما کاری به این چیزها نداشته است. اتفاقا سیستم ما به گونه ای بوده که می توانسته خلل هم وارد بشود، نه تنها مثبت چیزی نداشتیم بلکه منفی هم داشتیم لذا نظر من این است که ما برادران اهل تسنن و شیعه را نسبت به اصول وهابیت و اصول اسلام چه شیعه و چه سنی بیشتر آگاه بکنیم آن هم به صورت علمی نه اینکه بنشینند سخنرانی گوش کنند.
اگر به هر کسی بگویید مکتب وهابی کشتن یک مسلمان دیگر را که به وهابیت معتقد نباشد جایز می داند، دیگر حتی یک سنی کم اطلاع هم وهابی نمی شود. ولی ما از نگاه های دیگر به این موضوع می پردازیم که این غلط است و الان من دیدم و شنیده ام که مثلا یک جوان سوری می گفت من از وقتی که وهابیت وارد سوریه شده ۲ سال در سوریه ماندم اما الان به عربستان آمدم تا کار کنم اما گرایشم به شیعه بیشتر شده است.
شما نگاه کنید در خود سوریه علمای بزرگ آنها با وهابی ها مقابله می کنند و وهابی ها برای سرش هم جایزه گذاشته اند. اگر این عالم سنی مسلمان است که هست، قطعا وهابی ها مسلمان نیستند.
من فکر می کنم چیزی که بتواند این موضوع را حل بکند همان تعلیم و تربیت و هزینه کردن در این راه است. ما در بخش اقتصادی انتظار داریم مردم و خیرین به ما کمک کنند. الان هم برنامه های صداوسیما آن قدر زیاد شده است که دیگر در هر برنامه ای تبلیغات مستقیم انجام می دهند تا پول بدست بیاورند. اگر یک کشور انقلابی هستیم و می خواهیم انقلابمان را با فرهنگ صادر کنیم نه با توپ و تانک و… بلکه میخواهیم بقیه را هم دعوت کنیم و باید برای اینکار هزینه کنیم.
شهید بهشتی می فرمود بهشت را به بها می دهند نه به بهانه. ما بیشتر دنبال بهانه هستیم و به دنبال بها دادن به ارزش های فرهنگی و دینی خودمان نیستیم.
* شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه جمعیت، وهابیت و وحدت شیعه و سنی وارد شود *
آن چیزی که باید به صورت جدی به آن توجه شود این است که ما انتظارمان از شورای انقلاب فرهنگی خیلی بیشتر از این کاری است که الان انجام می دهد. الان کار شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر بررسی تغییرات در دانشگاه ها، نوشتن آیین نامه دانشگاه ها و… که در راستای همین جلسات کمیته هایی هم هستند که بعضی وقت ها کارهایی هم می کنند ولی انصافا سیاست هایی که بتواند نام انقلاب فرهنگی ایران را زنده نگه دارد نداشته ایم.
انقلاب فرهنگی یعنی اینکه این انقلاب فرهنگی هم در ایران تعریف توسعه و اجرا شود که این اتفاق نیفتاده است و همیشه به کارهای جاری روزانه چسبیده ایم و باید ظرفیت صادر کردن آن به دنیا را داشته باشیم.
به هر حال امیدواریم که با ساختن راهکار توسط دولت، مجلس شورای اسلامی، کمیسیون آموزش عالی و کمیسیون فرهنگی و بعد جمع کردن این کار با وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه های علمیه و صدا و سیما یک تدارک خوبی برای رشد جمعیت ببینند و کشور را از وضع موجود نجات دهند و این کار ثمرات بی شماری خواهد داشت که انشاالله امیدواریم با دعای صاحب اصلی این انقلاب یعنی امام زمان(ع) و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب هر چه سریعتر این آرمان تحقق یابد.