تاریخ : جمعه, ۲ آذر , ۱۴۰۳ Friday, 22 November , 2024
4

هفته وحدت از شعار تاعمل

  • کد خبر : 15174
  • ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۷
هفته وحدت از شعار تاعمل

در طول تاریخ زندگى بشر، از طرف اندیشمندان و صاحب‏نظران، معیارهاى مختلف و متعددى جهت تحقق مفهوم وحدت ارائه شده است.

به گزارش گروه مناسبتی کمال مهر؛ پرویز حاجی زاده/

تولد دردانه عالم هستی  و رسول رحمت  حضرت محمد بن عبدالله(ص) و آغاز هفته وحدت بهانه ای گردید تا نکاتی را درباب عدم تحقق وحدت حقیقی میان مسلمین اعم از اهل سنت و شیعیان بیان کنم و از راهنمایی های دوست عزیزم آقای رسول قرایی راد در نگارش این وجیزه تشکر می کنم.

مقدمه: در طول تاریخ زندگى بشر، از طرف اندیشمندان و صاحب‏نظران، معیارهاى مختلف و متعددى جهت تحقق مفهوم وحدت ارائه شده است. معیارهایى همچون: وحدت بر اساس منافع قومى و ملى، جغرافیایى، سیاسى و طبقاتى. اما در نهایت، بیشتر این ملاک‏ها یا توفیق در این مهم پیدا نکرده یا دامنه موفقیت آن‏ها گذرا و ناپایدار بوده است.چه آن‏که بناى چنین اصولى براى رسیدن به وحدت متزلزل بوده و به دلها راه نیافته است.

پس کدام اصول و معیار است که وحدتى پایدار و تمدن‏ساز را براى بشر به ارمغان مى‏آورد و سعادت دنیوى و اخروى آنان را تضمین مى‏کند و آنان را به امت واحده مبدل مى‏سازد؟

بازگشت به قرآن براى اصلاح مسائل سیاسى و اجتماعى‏

بحران و ضعف سیاسى و اجتماعى مسلمانان در برهه‏اى از تاریخ امت اسلامى، خاصه در سده اخیر چنین اقتضا مى نمود که اندیشمندان و مصلحان جامعه اسلامى، در پى راه حلى براى بازیابى عزت، شوکت و قدرت اسلامى‏باشند. از این جهت، آنان راه حل خویش را براى خارج شدن از این بحران سیاسى- اجتماعى، بازگشت به قرآن مى دانستند.

امام خمینى(ره) نیزمی گوید: «مشکلات مسلمین زیاد است. لکن مشکل بزرگ مسلمین این است که قرآن کریم را کنار گذاشته‏اند و تحت لواى دیگران درآمده اند. قرآن کریم که مى‏فرماید: «وَ اعتَصِمُوا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» (آل عمران، آیه ۱۰۳) ما اگر همین یک آیه را، مسلمین اگر همین یک آیه را عمل به آن بکنند، تمام اشکالات اجتماعى و سیاسى و اقتصادى و همه چیزشان بدون تشبث به غیر، رفع مى‏شود.»

همچنین دیگر متفکران اسلامى و پژوهشگران، ضعف یا سقوط سیاسى و اجتماعى را از مهمترین اسباب طرح بازگشت به قرآن دانسته‏اند و به علت اهتمام به قضیه، آثارى را تحت همین عنوان (العوده الى القرآن/ بازگشت به قرآن) تدوین کرده‏اند و در آن براى حل این بحران بر عنوان (بازگشت به قرآن) تأکید کرده اند.

مبانى وحدت در قرآن‏

ایمان و توجه به خدا (توحید)

«هُوَ الَّذِى أَیدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِین * وَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْت َ مَا فِى الأَرْضِ جَمِیعاً مَّآ أَلَّفْت َ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»؛ (انفال،۶۲ – ۶۳)… او همان کسى است که تو را با یارى خود و مؤمنان تقویت کرد و در میان دل‏هاى آن‏ها الفت ایجاد نمود، اگر تمام آن‏چه روى زمین است صرف مى‏کردى که در میان دل‏هاى آن‏ها الفت بیافکنى، نمى‏توانستى ولى خداوند در میان آن‏ها الفت ایجاد کرد. او توانا و حکیم است.

عقل و تجربه بشرى در طول تاریخ هستى خویش، ثابت کرده است که هر نوع وحدتى که بر اساس ایمان به خداى بى‏همتا باشد، وحدتى پایدار و سعادت‏آور است، به طورى که صفات عداوت و کینه‏توزى را به دوستى، محبت و برادرى مبدل مى‏سازد.

فضائل انسانى (اخلاق)

یکی دیگر از مبانى وحدت، رعایت ارزش‏هاى انسانى است. به تعبیر دیگر، عامل دیگرى که عملا وحدت بین مؤمنان، مسلمانان، مذاهب و حتى اجتماعات انسانى در سطح بین‏الملل را مى‏تواند محقق کند، عمل به ارزش‏ها و فضائل انسانى است. اگر در همه‏جا عدالت، تقوا، محبت، تعاون، ایثار، حرمت، همدلى و… حکم‏فرما باشد، اختلاف، نزاع و درگیرى یا به کلى نیست و یا بسیار اندک است و اگر ظلم، تجاوز به حریم و حرمت دیگران، بى‏عدالتى، بى‏تقوایى، غارت یکدیگر و… حاکم باشد، یقیناً درگیرى، اختلاف و… نیز به مراتب هست. لذا، خداوند متعال مى‏فرماید: «یسْئلُونَکَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذَات َ بَینِکُم» (انفال،۱) از تو درباره انفال مى‏پرسند، بگو: انفال مخصوص خدا و پیامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و میان برادرانى را که با هم ستیزه دارند آشتى دهید و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید.

در این آیه شریفه بعد از امر به تقوا که یکى از صفات انسانى است، امر به اصلاح و حل اختلاف شده است؛ معلوم مى‏شود تا فضائل انسانى نباشد، امر به صلاح و یگانگى و وحدت معنا ندارد.

دعاى اهل ایمان این است که: «وَ لاَ تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلاًّ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ» (حشر،۱۰) و در دل‏هایمان حسد و کینه‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده، پروردگارا ! تو مهربان و رحیمى.

وجود آیات اخلاقى متعدد در قرآن که به رعایت نکات اخلاقى در قبال مخالفان فرمان مى‏دهد و آداب و اخلاق گفتگو را در مناسبت‏هاى مختلف یادآور مى‏سازد، بهترین ابزار تقریبى محسوب مى‏شود.

از جمله این آیه عبارتست از:

«ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِى» (نحل، آیه ۱۲۵) به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان و به روشى که آن روش بهتر است با آنان مناظره کن. به راستى پروردگارت به حال کسى که از راهش گمراه باشد، داناتر است و او به راه‏یافتگان نیز داناتر است.

آیه شریفه مذکور، آداب و اخلاق مناظره و گفت وگو را به‏خوبى تبیین مى‏کند و رعایت این آداب قرآنى، مناظره را ثمربخش خواهد کرد و یا حداقل، تکلیف با رعایت آن، ساقط مى‏گردد.

حداقل هدف وحدت و برخى شیوه‏ها

یکى از اهداف وحدت اسلامى رفع اختلاف و نبود درگیرى و نزاع است: «وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاَتَنَزَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَب َ رِیحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّبِرِینَ» (انفال،۴۶) و اطاعت (فرمان) خدا و پیامبرش نمایید و نزاع (و کشمکش) مکنید تا سست نشوید و قدرت (و شوکت و هیبت) شما از میان نرود و استقامت نمایید که خداوند با استقامت‏کنندگان است.

لذا، لازم است مذاهب ِ مختلف براى رفع اختلافات و درگیرى‏هاى درونى به مشترکات تمسک کنند، تا در برابر بیگانگان، یگانگى و اتحاد خود را حفظ کنند؛ اما در غیر این صورت و مشغول‏شدن و درگیرى بین خود، قواى جسمى، فکرى، اقتصادى و… هدر مى‏رود و آن‏که در این وسط سود مى‏برد، دشمنان و بیگانگان هستند. چنان‏چه دنیاى اسلام امروز گرفتار همین درد است.

نکته قابل ذکر این‏که، براى رسیدن به این اهداف، بهره‏گیرى از روش‏ها و شیوه‏هایى که وحدت را عملا محقق مى‏سازد، امرى ضرورى است؛ مثلا یکى از روش‏ها، استفاده از وحدت کلمه است. «قُلْ یا أَهْلَ «الْکِتَاب ِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَه سَوَآءِ بَینَنَا وَ بَینَکُمْ أَلاَّنَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لاَنُشْرِکَ بِهِ شَیاً وَ لاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران،۶۴) بگو: اى اهل کتاب، بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را، غیر از خداوند یگانه، به خدایى نپذیرند، هرگاه (از این دعوت) سر برتابید، بگویید گواه باشید که ما مسلمانیم».

وحدت، از نظریه تا عمل‏

یکى از آفات درگیرى‏هاى سیاسى داخلى این است که فرصت‏طلبان از غفلت مسؤولان و نیروهاى انقلابى سوء استفاده مى‏کنند و به ترویج افکار باطل خود مى‏پردازند.

خطرناک‏ترین گروهى که با فرصت‏طلبى ویژه‏اى مشغول سوءاستفاده از شرایط کنونى است، گروه متحجرى است که از دین و مذهب، تفسیرى واپسگرایانه دارد و نه تنها براى مصالح امت اسلامى هیچگونه حسابى باز نمى‏کند، بلکه دانسته یا ندانسته تیشه به ریشه بناى رفیعى مى‏زند که پیامبر اسلام(ص) به توصیه قرآن کریم براى عظمت بخشیدن به مسلمانان پى‏ریزى کرده و زحمات زیادى را براى حفاظت از آن متحمل شده است. این گروه، که نه براى کلام الهى «ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون» ارزشى قائل هستند و نه گوش به بیان نجات‏بخش پیامبر خدا(ص) مى‏سپارند که فرمود: «من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس منهم» و «من سمع رجلاً ینادى یا للمسلمین فلم‏یجبه فلیس بمسلم» همواره آب به آسیاب دشمن مى‏ریزند و بر طبل جنگ میان مسلمانان مى‏کوبند.

موانع و دشوارى‏هاى تقریب‏

شاید بتوان مهمترین آن‏ها را بدین قرار برشمرد:

یکم: عامل خارجى‏

کاملاً روشن است که دشمنان همه‏گونه زمینه و شرایط تفرقه و پراکندگى این امت را فراهم مى‏آورند و در برابر تمامى‏کوشش‏هاى وحدت‏آفرین، مى‏ایستند؛ دیده‏ایم که استعمار غرب طى دوره اشغال جهان اسلام و بویژه در دورانى که تقریباً تمامى جهان اسلام را به اشغال خود درآورد و در ربع اول قرن بیستم میلادى، آخرین دولت سراسرى اسلامى را از سر راه برداشت، سیاست سه گانه‏اى با اهداف زیر، در پیش گرفته بود:

ابقاى امت بر عقب‏ماندگى علمى، اقتصادى، فرهنگى، آموزشى و….

گستراندن فضاى لائیسم غربى بر روح اسلام در جوامع اسلامى و برانگیختن گرایش‏هاى ملى‏گرایانه و نژادپرستانه ؛ گو این‏که این پروژه خیلى زود به شکست انجامید و یکى از نویسندگان معاصر را بر آن داشت تا از آن به عنوان «پیروزى سریع الزوال لائیسم» سخن به‏میان آورد.

پاره پاره کردن جهان اسلام و تبدیل آن به کشورها و ملل پراکنده و برانگیختن نعره‏هاى مذهبى، جغرافیایى، قومى، نژادى و حتى تاریخى به دلیل وحشت از وحدت اسلامى که در آن‏زمان صحبت آن مى‏شد و نیز هراس مستمر از آن، از سوى رهبران و اندیشمندان و نویسندگان غربى و تئوریزه‏کردن کارزار دائمى با جهان اسلام.

دوم: منافع شخصى برخى رهبران و حاکمان‏

این چیزى است که ما در روزهاى تاریک گذشته دیده و امروزه نیز شاهدیم که چگونه برخى از نفوذ خود براى برانگیختن توده‏هاى مردم و حتى برخى وابستگان به اهل علم براى تحریک درگیرى‏هاى فرقه‏اى، سوء استفاده مى‏کنند.

یکى از نویسندگان و تاریخ نگاران در توصیف یکى از جنگ‏هاى فرقه‏اى با تحریک مقامات حاکمه مى‏نویسد: «هیچ سالى بدون خشونت و درگیرى میان آنچه به فرقه‏هاى سنى و فرقه‏هاى شیعه در مناطق عربى اسلامى موسوم است، سپرى نمى‏شد.»

سوم: تکفیر

این پدیده از جمله مهمترین مانع در تقریب مذاهب است و به‏رغم این‏که اسلام، مرزهاى میان کفر و ایمان را کاملاً روشن ساخته و به‏دقت مشخص کرده، چنین وضع شگفتى به شدت مطرح شده است.

چهارم: تردید در منویات طرف‏هاى مقابل‏

تردید در منویات طرف‏هاى گفتگو، مسلماً فضایى آرام و مطلوب براى گفتگو را فراهم نمى‏سازد و به نوعى گریز یا بهانه‏جویى و وقت‏کشى مى‏انجامد و مانع از تحقق نتایج مطلوب مى‏گردد. مشابه این وضع را در روند گفتگو میان پیروان ادیان مختلف که خود برخاسته از رسوبات ذهنى هرطرف از طرف مقابل است، مى‏بینیم؛ به عنوان مثال، مسیحیان با کینه‏هاى صلیبى و القائات خاورشناسان و آنچه که «بدعت‏هاى اسلامى» مى‏نامند، همراه با تصورات و نگرانى‏هاى مربوط به «خیزش اسلامى» و رقابتى که با پروژه‏هاى سلطه‏آمیز غرب مى‏تواند داشته باشد، پیش مى‏آیند و در مقابل، طرف اسلامى نیز با سابقه‏هاى ذهنى بسیارى در خصوص خدمت چندین سده‏اى مبلغان و تبلیغ مسیحى به استعمار، قدم پیش مى‏نهد.

ولى کار جدّى و توجه به آموزه‏هاى روشنگر اسلامى که به حسن ظن نسبت به برادر مسلمان فرا مى‏خوانند مانع از آن مى شود که این عامل، نقش خود را در پیشگیرى از تقریب، ایفا نماید به‏ویژه اگر این امر میان علماى عاملى صورت گیرد که در عرصه‏هاى مختلف علم و اخلاص و عمل در راه امت، برترین‏ها بشمار مى‏روند.

پنجم:بزرگ‏نمایى،مبالغه،یادآورى گذشته، بى‏حرمتى به مقدسات و بى‏احترامى به یکدیگر

بزرگ‏نمایى، مبالغه، یادآورى گذشته، بى‏حرمتى به مقدسات و بى‏احترامى به یکدیگر، هریک از این‏ها به تنهایى مى‏تواند مانعى بر سر راه تحقق گفتگوى مطلوب و در نتیجه رسیدن به تقریب باشد؛ متون اسلامى، سرشار از هشدار نسبت به این موارد در ممانعت از تحقق آن‏هاست: «قل إنما أعظکم بواحده أن تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفکروا ما بصاحبکم من جنه» (سوره سبأ ۴۶) بگو: تنها شما را به سخن یگانه‏اى اندرز مى‏دهم و آن این‏که: دوتن دوتن و تک تک براى خداوند قیام کنید، سپس بیندیشید در همنشین شما دیوانگى نیست…؛ ما را از گفتگو در فضاى متشنج و ساختگى باز مى‏دارد.

«قل لاتسألون عما أجرمنا و لانسأل عما تعملون» (سوره سبأ ۲۵) بگو: نه آنچه ما گناه کرده‏ایم، از شما مى‏پرسند و نه آنچه شما مى‏کنید، از ما پرسیده مى‏شود؛ نیز ما را از یادآورى گذشته بازمى‏دارد و به احترام به دیگرى وامى‏دارد. در آیه دیگرى که ما را از دشنام‏گویى حتى به خدایان مشرکان نهى کرده است نیز این گرایش کاملاً مشهود است.

ششم:علاوه بر همه این‏ها، اختلاف روش‏هاى استدلال و شیوه‏هاى استنباط نیز مانع از همسویى نتیجه‏گیرى‏هاست و بنابراین باید در راستاى تحقق موارد زیر کوشش کرد:

۱- رهایى از هرگونه پیش‏داورى، پیش از آغاز گفتگوها.

۲- توافق بر شیوه واحدى براى استنباط، که البته کار چندان دشوارى هم نیست.

۳-تعیین دقیق مسأله مورد گفتگو تا چنان نباشد که هرطرف به مسأله یا مفهومى نظر داشته باشد که دیگرى را با آن کارى نیست.

پرویز حاجی زاده کارشناس ارشد سیاسی و مسائل بین الملل

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=15174

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x