به گزارش «کمال مهر»؛ به نقل از سرویس بینالملل صبح توس، سال ۱۳۹۰ بود که جوانان انقلابی جهان اسلام به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند. آنچه از آن سالها در خاطرم ماند ابراز احساسات آن جوان بحرینی و اشک انقلابیونی بود که در محضر مقام معظم رهبری سرازیر شد.
در همان دیدارها بود که مقام معظم رهبری از پیچ بزرگ تاریخی سخن گفتند؛ که جامعه بشری با عبور از آن از سیطره دیکتاتوری خطرناک، رها میشود.
هشدار برای منزوی کردن مردم بحرین در همین دیدار مطرح شد و اما نویدی که آیتالله خامنهای در این دیدار به آن اشاره کردند، آینده روشن امت اسلامی بود.
پیامهای رهبر انقلاب از یک سو و حاشیههای این دیدار از سویی دیگر قابل توجه بود.
آنچه از این دیدار برداشت شد علاقه جوانان جهان اسلام به مقام معظم رهبری بود و ذکر این نکته که: علاقهای که جوانی از آن سوی مرزها به رهبر انقلاب ایران دارد کمتر از علاقه جوان ایرانی نیست؛ «سیدعلی» محبوب دنیای اسلام است.
چهار سال از آن دیدار میگذرد؛ حال جوانی از رهبران بحرین که ۲ ماه از تبعیدش در مشهد میگذرد، دعوت صبح توس را پذیرفته تا از اوضاع و احوال بیداری اسلامی و آن پیچ بزرگ تاریخی و عشق و علاقه جوانان به محبوبترین چهره بحرین سخن بگوید.
«سیدمهدی موسوی» جوانی بحرینی از جنس همه جوانان انقلابی؛ فرزند «سید هادی» است؛ همان سیدی که سال ۸۰ میلادی تبعید و به مدت ۲۲ سال تحت تعقیب قرار گرفت و سال ۲۰۰۲ به دنبال یک رویداد سیاسی، همراه سایر تبعیدشدگان آزاد شد.
جزئیات را «سیدمهدی» ادامه میدهد:
هنگامی که زندانیان سیاسی آزاد شدند ما مقیم سوریه بودیم که پس از شنیدن واقعه بحرین، به کشورمان بازگشتیم اما پس از مدتی به جمهوری اسلامی ایران منتقل شدیم.
سال ۲۰۱۰ میلادی سیدهادی بنای بازگشت گذاشت و یک سال از بازگشت نگذشته بود، که انقلاب در بحرین به وقوع پیوست؛ آنجا بود که پدر و پسر زندانی زندانهای آل خلیفه شدند.
به دلیل مشارکت در انقلاب میدان البداهه، پنج سال به زندان محکوم شدم؛ روزهای سخت زندان گذشت؛ بازگشتم و به اقدامات انقلابی خود ادامه دادم تا اینکه ۲ ماه قبل به کشور ایران و شهر مقدس مشهد تبعید شدم.
«سیدمهدی» پس از شرح مختصری از زندگی خویش، تاریخ بحرین و پیدایش حکومت تمام ظلم آل خلیفه را شرح میدهد:
مردمان بحرین به طور کاملا مسالمتآمیز اسلام و ولایت را پذیرفتند و اهل بیت (ع) را قبول کردند. شیعه امیرالمومنین علی (ع) به شدت مورد ظلم خلفای بنیامیه قرار داشت اما باز هم دست از اعتقادات خود نمیکشید. این خون و خونریزیها ادامه داشت تا ۲۴۰ سال پیش که قبیلهای از راهزنان دریایی به نام آل خلیفه از چندین کشور اخراج و پس از عبور از مسیرهای بسیار وارد بحرین شدند و از همان سالها، مردمان بحرین را به عنوان برده نگاه میکردند.
آل خلیفه در این ۲۴۰ سال هزاران نفر را کشت، زندانی و تبعید کرد. این رژیم املاک و نوامیس مردم را از آن خود میدید.
جنایات تا قرن اخیر ادامه داشت تا اینکه در سال ۲۰ میلادی، بحرین قیام کرد و به پا خواست. از دهه ۵۰ قرن بیستم هر ۱۰ سال یک بار، بحرین قیام کرده و آل خلیفه سرکوب میکرد.
قیامها و سرکوبها ادامه داشت تا زمانیکه طوفان بیداری اسلامی منطقه را فرا گرفت. بحرین نیز پرچم را برداشت و وارد صحنه بیداری اسلامی شد.
شنیدههای ضد و نقیضی از علت قیام بحرین وجود دارد؟ اصلاحات یا حذف کلی آل خلیفه؟
مطالبات مردم بحرین در ابتدا اصلاحآمیز بود؛ مردم خواهان اصلاح وضعیت کشورشان بودند؛ کشور شیعه نشین بحرین، به فساد و فحشا رفته بود.
کشوری که در هر روستا ۲۰ حسینیه داشت؛ مدتهاست از وجود مراکز فحشا و منکر در کنار حسینیهها رنج میبرد؛ رنج فساد، انقلابیون را به خیابانها کشاند تا آنان خواستههای خود را مسالمتآمیز بیان کنند.
آل خلیفه درخواست ملت را با سرکوب پاسخ داد؛ ملت بحرین همچنان ایستاد؛ آل خلیفه توان مقابله را در خود ندید لذا نیروهای سپر شبه جزیره را به کمک فرا خواند. در مدت ۵ سال بیش از ۲۰۰ نفر در بحرین شهید شدند که این رقم نسبت به آمار خود بحرین بسیار زیاد است.
آل خلیفه ۳۰۰ هزار نفر را از ۶۱ کشور دنیا مامور کرد تا مذهب رایج بحرین را تغییر دهند که اگر روزی انتخابات پارلمانی شورایی رخ داد آنها حداکثر باشند.
این رژِیم همچنین حدود ۷۰۰ هزار هندی و پاکستانی را از شرق آسیا به بحرین آورد تا زمینه کار و اشتغال را از مردمان بگیرد و آنان را مجبور به دست درازی کند.
سرگذشت انقلابیونی را میگوید که سالهاست اسیر زندانند:
زندان بحرین ۲۵ هزار انقلابی را به بند کشید که چهار هزار و ۵۰۰ نفر آنان از پنج سال پیش به زندان آمدند و هنوز همانجا هستند.
در این مدت بیش از ۸۰ عالم به زندان آمدند که ۱۸ تن آنان همچنان در بند هستند.
باورش سخت است که زندان آل خلیفه ۸۰ اسیر زن دارد که برخی با کودکان شیرخواره رنج زندان را تحمل میکنند.
«سیدمهدی» که سالها اسیر و دربند بود، نحوه شکنجه زندانهای آل خلیفه را خوب به یاد دارد:
از پرت کردن زندانیان در سطل آب تا اتصال به پریز برق و ضربههای باتوم.
«سیدمهدی» وادار شده بود تا سه روز ایستاده بماند و ایستاده بخوابد.
تحمل رنج جسمانی برای «سیدمهدی» امکان پذیر است، آنچه برای او عذاب آور است ناسزای مزدوران آل خلیفه به مذهب و علمای شیعه است.
توهین به امام خمینی (ره) یکی از بدترین خاطرات روزهای شکنجه است.
جزئیات توهین به حضرت امام (ره) قابل گفتن نیست چرا که داغ شیعیان را تازه میکند.
تهدید به نوامیس غیرقابل تحمل بود و آنجا که سیدمهدی، سر به زیر، خاطرهای تلخ را زنده کرد که این هتاکی نیز قابل بیان نیست.
سیدمهدی ناگفتههای جنایات تمام نشدنی آل خلیفه را ادامه میدهد:
سال ۲۰۱۵ بار دیگر در بحرین اغتشاش شد؛ زندانها را تخلیه کرده و زندانیان را چهار شبانهروز بی آب و غذا و بدون لباس زیر آفتاب سوزان نگه داشتند.
جنایات آل خلیفه به جایی رسید که اکثر مردم تغییر رای دادند و اعلام کردند که آل خلیفه اصلاح شدنی نیست؛ باید برود.
زمانی که بنده از زندان آزاد شدم به مشهد مقدس آمدم. در دیداری با آیتالله علمالهدی، ایشان از بنده تقدیر کردند؛ مقامات بحرین که گمان میکردند این تجلیل را امام خامنهای انجام داده است؛ به شدت عصبانی و گفتند این فرد نباید آزاد، بلکه باید اعدام میشد.
داغ شهادت «شیخ نمر» برایش تازه میشود:
شهادت شیخ نمر دنیای اسلام را تکان داد. شیخ بزرگوار آنچنان محکم به دفاع از نوامیس تاکید داشت که در سخنانی شجاعانه بیان کرد که جان و خون ما و همه علما فدای نوامیس ما باشد.
از «آیتالله شیخ عیسی قاسم» چه خبر؟
عیسی قاسم پدر معنوی جمعیت الوفاق بحرین است. تعبیر مقام معظم رهبری در رابطه با سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم تعبیر زیبایی است. آنجا که اقدام آل خلیفه را حماقت و بلاهت خواندند. عیسی قاسم سدی بود مقابل جوانان انقلابی بحرین که آل خلیفه این سد را برداشت و با تبعید شیخ، دیگر مانعی سر راه جوانان نیست.
عیسی قاسم رمز طائفه تشیع است؛ لذا آنان با این اقدام به دنبال وارد کردن صدمه به شیعیان هستند.
عربستان عقدههای شکست فلوجه، لبنان و یمن را بر سر مردمان بحرین خالی میکند؛ در واقع با هر شکست عربستان، مردم بحرین باید منتظر شروع جنایتی تازه در کشورشان باشند.
تبعات تهدید آیتالله عیسی قاسم را گوشزد میکند:
به تعبیر رهبر معظم انقلاب حکم سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم یک حماقت بود زیرا بحرین اوضاع آرامی را میگذراند و اینها بی جهت برای خود دردسر درست کردند تا جایی که مردم منتطر آزادی زندانیان سیاسی بودند اما آل خلیفه خود جنگ احتمالی بعدی را رقم زد.
مردم بحرین هرگز در برابر حکم آل خلیفه سکوت نکرده و اجازه کوچکترین اقدامی علیه شیخ عیسی قاسم را نمیدهند.
از بازتاب پیام سردار قاسم سلیمانی و تاثیر آن بر تصمیم آل خلیفه میگوید:
پیام حاج قاسم بر روحیه جوانان بحرین تاثیر بسیاری گذاشت؛ هر جا که حضرت آقا و سیدحسن نصرالله صحبت میکردند جوانان بحرینی روحیه گرفته و مبارزات خود را ادامه میدادند. این بار حاج قاسم سلیمانی پیام قاطعی به آل خلیفه داد.
آل خلیفه رژیم منحوس و بسیار ترسویی است که از کوچکترین تهدیدی وحشت دارد؛ این رژیم حتی از صدای بلندشدن فریاد یک زن میترسد.
انتشار بیانیه از سوی سردار قاسم سلیمانی حجت را بر آل خلیفه تمام کرد؛ برای این رژیم ترسو این چنین پیامی کافی بود تا پایان عمر خود را ببینند.
و در نهایت باید گفت اینکه تا کنون اقدامی علیه شیخ عیسی قاسم انجام ندادهاند به خاطر ترس از پیام حاج قاسم بوده است.
بر محبوبیت مقام معظم رهبری در میان جوانان بحرین تاکید میکند:
سیدمهدی میگوید: اولین فرد محبوب میان جوانان بحرینی مقام معظم رهبری است؛ مردمان بحرین ایشان را پشتیبان خود میبینند. پس از ایشان سیدحسن نصرالله دومین شخصیت محبوب جوانان بود که امروز سردار قاسم سلیمانی با رشادتهای بسیار، خود را دومین چهره محبوب بحرین کرده است.
خاطره آن روز را میگوید که رهبر معظم انقلاب در بیمارستان بستری شد:
زمان بستری شدن آیتالله خامنهای بنده در زندان بودم؛ فردی برایم خبر آورد ایشان قبل از رفتن به اتاق عمل فرموده بودند من را دعا کنید.
همان جا بود که نماز خواندم و رو به زندانیان گفتم: شما مظلوم هستید؛ برای حضرت آقا دعا کنید؛ ناگهان همهمه شد که چه اتفاقی افتاده است؟ ماجرا را گفتم؛ آنقدر گریه و بیتابی کردند که نتوانستند نماز دوم را بخوانند.
در سخنان پایانی، برای بار چندم عواقب سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم را متذکر میشود:
با صدور این حکم احتمال جنگ در بحرین وجود دارد؛ آل خلیفه بداند: اگر بتواند شیخ عیسی قاسم را ببرد فاتحه خود را باید بخواند.
این حکم پایان رژیم مزدور آل خلیفه خواهد بود زیرا افرادی که تا به امروز ساکت بوده و به اصلاح این رژیم امیدوار بودند همه با اتفاق نظر جمعی، قیام میکنند.
و در پایان:
تاکید بر فضای فجازی و قدرت رسانه: « یک بال انقلاب بحرین، رسانهها بودند و در واقع این فضای مجازی بود که تاثیر بسیاری بر پیشرفت و قدرت جوانان بحرینی داشت.
سخن به پایان رسید و شنیدیم گوشهای از ظلم زمانه را که جوان انقلابی بحرین گفت؛ حال و روز جنگیدن و ایستادن.
انقلابیون دیگر نمیگذارند بحرین شاهد ریخته شدن خون رهبرانش باشد. شیخ نمرها رفتند؛ اما بحرین مراقب عیسی قاسمهاست.
دیگر بهتر است نامی از حقوق بشر نیز گفته نشود.
و قیام ادامه دارد تا نابودی کامل آل خلیفه؛ همان میراث شوم پهلوی.
لعنه الله علی آل سعود و آل خلیفه
گفتوگو: سارا آویشی
انتهای پیام/