به گزارش«کمال مهر»؛به نقل از آناج، امام مجتبی(ع) پس از شهادت امیرمومنان علی(ع) به مسجد رفت و برای مردم سخنرانی کرد، و طبق روایت امالی صدوق سخنرانی آن حضرت این گونه بود که پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
” ای مردم در این شب قرآن نازل شد و در این شب عیسی بن مریم را به آسمان بردند و در این شب یوشع بن نون کشته شد و در این شب پدرم امیر المؤمنین(ع)از این جهان رحلت کرد، به خدا سوگند هیچ یک از اوصیا بر پدرم در رفتن به بهشت پیشی نجسته و نه هر کس که پس از اوست و این گونه بود که رسول خدا(ص)او را در هر ماموریت جنگی که میفرستاد جبرئیل در سمت راست او و میکائیل در سمت چپ او میجنگیدند و هیچ درهم و دیناری پس از خود به جای نگذارد جز هفتصد درهم که از جیره بیت المال او زیاد و اضافه آمده بود و آن را جمع کرده بود تا خادمی برای خانواده خود خریداری کند.”
رحیم همزبان قراملکی، دارای ۲۵ سال سابقهی تحصیل در حوزه علمیه قم و سابقهی تدریس در دانشگاه تبریز، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و دانشگاه آزاد اسلامی تبریز بوده و اکنون به عنوان عضو هیئت علمی دانشکده معارف دانشگاه تبریز در حال فعالیت علمی است. او در گفتوگویی ویژه با خبرنگار گروه فرهنگی آناج به سوالاتی حول محور شبهای قدر و جایگاه و حقانیت امام علی(ع) پاسخ میدهد؛
آناج: سابقهی تاریخی شب قدر به چه زمانی برمیگردد؟
شب قدر برای اولین بار در آیات سوره قدر مطرح شد؛ خداوند در این سوره می فرماید شب قدر چنان عظمتی دارد که انسانها آن را درک نمی کنند اما در این آیات توصیفی اجمالی به انسان ارائه و آن را افضل از هزار ماه معرفی می کند. بیان می دارد که در این شب ملائکه با رئیس خود، که در سوره قدر از آن “روح” یاد می شود، جهت ملاقات با امام عصر و حجت الهی روی زمین می آیند.
در شب قدر ملائک و روح به دیدار امام زمان می آیند
با توجه به اینکه خداوند می فرماید در این شب ملائک و روح جهت دیدار حجت الهی روی زمین می آیند، لذا شب قدر از ابتدای خلقت جهان بوده و ملائک در زمان حضرت آدم(ع) به دیدار ایشان می آمدند و در زمان پیامبران دیگر و همچنین امامان معصوم(ع) هم همین طور بوده و در زمان حال نیز به دیدار امام زمان ما، یعنی حضرت مهدی(عج) می آیند. یعنی باید وجود و حضور داشته باشد امامی که ملائکه و روح، در شب قدر با ایشان دیدار بکنند و یکی از دلایل وجود امام عصر(عج) در بین انسان ها خود سوره قدر است.
یکی از روزهایی دهه سوم ماه رمضان شب قدر است
در شب قدر اتفاقات باعظمت رخ داده است که طبق بیان قرآن، با عظمت ترین این اتفاقات نزول قرآن در آن است که خداوند می فرماید رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده و در جای دیگر ذکر می کند: ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و از این جا معلوم می شود که شب های قدر در ماه رمضان قرار گرفته است. اما در آیات قرآن مشخص نشده است که شب قدر در کدام شب ماه رمضان قرار گرفته است بلکه فقط طبق روایات و احادیثی که از امامان(ع) نقل شده است مشخص می شود که شب قدر در دهه سوم ماه مبارک رمضان قرار گرفته و بر اساس منابع شیعی احتمال بودن شب قدر در شب ۱۹، ۲۱ و ۲۳ ام رمضان بیشتر است. همچنین روایت شده است در طول ۱۰ روز سوم ماه رمضان، پیامبر(ص) و امامان(ع) همه ی شب ها را احیاء می کردند. البته اهل سنت نیز بر این باورند که شب ۲۷ ام رمضان شب قدر است.
شاید برای برخی سوال باشد که چرا خداوند تاریخ دقیق شب قدر را مشخص نکرده است؟ که در این مورد می توان گفت شاید بنا بر این بوده که انسان ها شب های بیشتری از ماه رمضان را احیاء کرده و مدت زمان بیشتری را به مناجات با خدا عبادت معبود سپری کنند.
یکی از اتفاقات بسیار مهم دیگر که بر عظمت و حساسیت شب های قدر افزوده است، وقوع شهادت امیرالمومنین(ع) در ۲۱ ام ماه مبارک رمضان است. البته ناگفته نماند که اگر در شب قدر هیچ اتفاق مهم دیگری رخ نمی داد، تنها نزول قرآن در این شب عظمت آن را کفایت می کرد.
آناج: رابطهی شب قدر با وجود مقدس حضرت زهرا(س) چیست؟
حضرت زهرا(س) را همانند شب قدر می نامند به این جهت که جایگاه و عظمت ایشان رد بیین تمام انسان ها همچون جایگاه و عظمت شب قدر است و همچنین بارزترین شباهت بین شب قدر و آن حضرت(ع) مسالهی مجهول بودن شب قدر و مزار ایشان است.
برخی نیز چنین تحلیل می کنند که چون وجود امامان معصوم(ع) (که قرآن ناطق به حساب می آیند) از وجود حضرت زهرا(س) نشأت گرفته است، جایگاهی چون شب قدر دارد.
آناج: معروف است که مقدرات انسان در شب های قدر نوشته می شود؛ رابطهی این امر با مسالهی جبر و اختیار را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
البته نظام هستی دارای نظم و حساب و کتاب است و تمام اتفاقات بر اساس برنامه ای حساب شده واقع می شود. بر اساس آموزه های دینی ما در این شب ها برنامه زندگی انسان ها نوشته می شود که این نیز منافاتی با اختیار انسان ندارد و این طور نیست که بگوییم برنامه ای را برای انسان می نویسند و او باید همه را انجام بدهد، بلکه آن چیزی که نوشته می شود حالت تشریعی دارد و در امورات تشریعی انسان صاحب اختیار است. به عبارت دیگر آنچه در این شب به عنوان تقدیر و برنامه زندگی انسان نوشته می شود امور تکوینی نیست که برای انسان جبر در پی داشته باشد بلکه مشخص می شود که انسان بر اساس اختیار خود چه کارهایی را انجام خواهد داد.
بنابراین شایسته تر است انسان در شب قدر به عبادت و دعا مشغول باشد تا در برنامه ای که نوشته می شود مسیر انحرافی را اختیار نکند.
آناج: اگر بخواهید تعریفی از شخصیت و جایگاه امام علی(ع) ارائه کنید؛ چه می گویید؟
به گفتهی پیامبر(ص) علی مدار حق است و هر مسلمانی باید به همان مسیری برود که علی به آن سمت می رود. در واقع امام علی(ع) به این دلیل مدار حق است که خود نیز به حق عمل می کند در حالی که خیلی ها حتی تاب شنیدن حق را ندارند و یا اگر داشته باشند توان گفتنش را ندارند و چنانچه بتوانند حق را بر زبان جاری کنند، توانایی عمل به حق را ندارند. اما امام علی(ع) توان عمل به حق را دارند و خود ایشان می فرمایند حق را به من بگویید که هرچقدر هم سخت باشد، من توان عمل به آن را دارم.
آناج: با وجود تاکیدات مکرر پیامبر(ص) و حتی اقرار خود دشمنان به جایگاه و منزلت امام علی(ع)، چرا مردم خطای جبران ناپذیری چنان را در حق ایشان مرتکب شده و حتی آن حضرت(ع) را به شهادت رساندند؟
پیامبران و امامان ما یک بعد طبیعی انسانی دارند و در بعد دیگر به عنوان ولی خدا بر روی زمین با عالم والا در ارتباط هستند و امور غیب را درک می کنند. معمولا مردمی که حتی علی(ع) را از نزدیک دیده و کرامات او را از پیامبر(ص) شنیده بودند، بعد الهی ایشان و ولی بودنشان را باور نداشتند و در بهترین حالت خیلی ها او را یک انسان سادهی دانشمند، قاضی ماهر، جنگجوی شجاع و غیره تصور می کردند که قابل احترام است ولی هیچ تعهدی نسبت به ایشان ایجاد نمی کند وگرنه اگر جایگاه الهی او را باور می کردند، علیه او شمشیر نمی کشیدند.
چه کسانی بر امام زمان(عج) شمشیر می کشند؟
کسانی که امام علی(ع) و دیگر امامان را به دید یک انسان، ولو یک انسان قابل احترام، می بینند، در قبال ایشان هیچ تعهدی ندارند و اگر لازم باشد علیهش شمشیر می کشند، سکوت می کنند و یا پشتش را خالی می کنند. در حالی که اگر علی(ع) را به عنوان ولی خدا و انتخاب شده از جانب خداوند باور می کردند، هرگز به چنین اقداماتی علیه ایشان دست نمی زدند.
در واقع خیلی ها، مثل یزید که علنا اعلام می کرد، حتی نزول وحی به پیامبر(ص) را باور نکرده و صرفا او را فرد زرنگ و باهوشی تصور می کردند که به خوبی توانست مدیریت جامعه را در دست بگیرد؛ مردم می گفتند ما نمی توانیم باور کنیم که شما با عالمی غیر از عالم مادی که ما می بینیم و لمس می کنیم، ارتباط داشته باشید.
مردم جایگاه باطنی امامان را باور نکردند
بنابراین اصلی ترین عامل انحراف از مسیر ولایت این است که مردم جایگاه باطنی امامان را باور نکردند؛ البته امام علی(ع) خود می فرمایند دو فرد بر من ظلم کردند؛ آنها که مرا مثل معاویه پنداشتند و دم از علی و معاویه زدند؛ و آنها که علی را خدا نامیدند. یعنی آنان که مرا از آنچه هستم فروتر دانستند و از آنچه هستم فراتر تصور کردند، به من ظلم کردند. متاسفانه الان خیلی از ما ها نیز به وجه باطنی وجود امام علی(ع) و سایر امامان(ع) پی نبرده ایم؛ چون اگر امام زمان(عج) را ناظر بر اعمال خود می دانستیم خیلی از کارها را انجام نمی دادیم.
خواص بی بصیرت همواره فتنه ساز هستند
علاوه بر این در هر زمانی هر جامعه ای در اثر بی بصیرتی و جهالت بخشی از مردم، دچار مشکل می شود. برای مثال مردم شام نسبت به اسلام ناب هیچ آگاهی نداشتند چرا که آنها پس از رحلت پیامبر(ص) و در زمان حکومت معاویه اسلام آوردند و از اسلام هر آنچه را که معاویه می گفت یاد گرفتند. لذا شام آگاهی و بصیرت واقعی را نداشت.
در طرف دیگر خواص دنیا گرا قرار دارند که حقیقت را فهمیده اند اما دنیا را رها نمی کنند. لذا هنگامی که خواص دنیا زده و مردم بی بصیرت در کنار هم قرار می گیرند، آن جنایت ها را در حق اولاد پیامبر(ص) و اولیای الهی انجام می دهند.
در هر جامعه ای خواص دنیا طلب سعی می کنند چنان فضایی را به وجود بیاورند که عامه مردم بصیرت نداشته باشند، چرا که می توانند از نادانی مردم سود بجویند. لذا امیرمومنان(ع) می فرماید آنچه بر ما ضربه زد مسالهی جهل و دنیازدگی است.
خیلی از خطرات جامعه ما از جانب خواصی است که دنیازده شده اند
در حال حاضر نیز خیلی از خطرات جامعه ما از جانب خواصی است که دنیازده شده اند و گاه حتی علیه مواضع خود در اوایل انقلاب، حرف می زنند. در حالی که در طرف دیگرر موضوع جوانانی انقلاب ندیده وجود دارند که شرایط آن زمان را لمس نکرده و تحلیل درستی ندارند و در مواجهه با برخوردهای خواص دچار مشکل می شوند.
اگر رهبر انقلاب نیز به کرات تاکید می کنند که بصیرت پیدا بکنید، برای همین است که تحلیل ها و تبلیغات خواص دنیازده موجب انحراف مردم نشود. یعنی جوان ما، نباید باورهایش را به چند خط نوشته شده در شبکه های مجازی و امثال آن بسپارد، بلکه باید تحقیق کند و هیچ حرفی را بدون سند محکم نپذیرد. از طرف دیگر آشنایان به دین نیز باید واقعیت های اسلام را ترویج کرده و مردم را آگاه کنند.
همچنین امام علی(ع) می فرمایند یکی از وظایف حکومت، آگاهی دادن به جامعه است؛ یعنی اساتید، حوزه های علمیه، صدا و سیما، مدرسه و همه و همه باید اسلام حقیقی را به مردم و بخصوص جوانان بشناسانند.
چنانچه نه مردم دنبال تحقیق و شناخت باشند و نه حکومت در صدد آگاه کردن مردم باشد، خواص دنیاطلب مردم را در چنان فضایی درگیر می کنند که به امام زمان خود حمله کرده و حتی او را به شهادت می رسانند.
آناج: در آموزه های دینی، پیامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان اسوه مطرح شده اند؛ اما خیلی ها شخصیتی مثل امام علی(ع) را دست نایافتنی و ماورایی تصور می کنند؛ به نظر شما مثل علی(ع) شدن امکان پذیر است؟
قطعا الگوگیری از شخصیتی جامع و کامل مثل امام علی(ع) امکان پذیر است؛ پیش تر از علی(ع) خداوند پیامبر(ص) را برای ما اسوه حسنه معرفی کرده است که اگر الگوگیری از ایشان غیر ممکن بود دیگر دلیل نداشت خداوند پیامبر(ص) را برای ما اسوه معرفی کند. حال آنکه پیامبر(ص) نسبت به امام علی(ع) در درجه بالاتری قرار دارد.
امام علی(ع) قابل شناخت است و بهترین راه شناخت ایشان نیز کلام خودشان، همان نهج البلاغه است. اگر ما نهج البلاغه را بخوانیم و در مورد بیانات امام(ع) اندیشه کنیم و یا تفسیر ها و شرح های موجود در مورد آن را بخوانیم، قطعا علی(ع) را می شناسیم و اگر او را بشناسیم می توانیم از او الگو بگیریم.
ما حوصلهی خواندن و تحقیق کردن را نداریم
بنابراین مساله ممکن یا ناممکن بودن الگوگیری از علی(ع) نیست بلکه مساله این است که ما حوصله ی خواندن و تحقیق کردن را نداریم. متاسفانه هستند کسانی که نسبت به علی(ع) اظهار ارادت می کنند اما در ارائهی دلیل از استدلال باز می مانند، برخی نیز با علی(ع) دشمنی دارند و او را انکار می کنند بدون اینکه دلیلی منطقی برای دشمنی خود ارائه بکنند. این دشمنی و این دوستی معقول نیست.
البته منظور از الگوگیری هم این نیست که ما عین علی(ع) باشیم؛ یعنی چنانچه نمی توانیم عین علی(ع) باشیم، حداقل می توانیم در مسیر او حرکت کنیم و به درجه ای از علی(ع) بودن برسیم. این نیز بی سابقه نیست و ما در طول تاریخ افرادی مثل امام خمینی(ره) را داشتیم که هم در سیاست قدرت و درایت فوق العاده ای داشت و هم در خانه با اهل منزل و با کودکان به مهر و عطوفت برخورد می کرد و خیلی دیگر از رفتارها را از خود نشان می داد، که شاید در باور ما نگنجد. همچنین مقام معظم رهبری که وقتی رئیس جمهور قدرتمند روسیه او را می بیند، می گوید کانّه مسیح را دیده ام. یعنی اینها عملی است و اگر ما علی(ع) را یک انسان مهربان و غمخوار یتیمان بشناسیم ما هم سعی می کنیم با یتیمان مثل ایشان عمل کنیم. اگر ایشان را دانشمند بشناسیم در طلب علم همت می کنیم، اگر او را دارای فضایلی چون راستگویی و شجاعت و اخلاص بشناسیم، سعی می کنیم مثل ایشان باشیم و مانند ایشان به درجه ای از فضایل دست یابیم.
امیرمومنان علی(ع) چنان انسانی است که از مسلمان و مسیحی گرفته تا بت پرست، او را تعریف می کنند؛ وقتی ویژگی های حاصل از این تعاریف را کنار هم قرار می دهیم، می بینیم این ویژگی ها در درجات مختلف قابل پیاده است اما گاه هوای نفس و حبّ دنیا مانع می شود.
آناج: چگونه می توان ضرورت ولایت به جای خلافت را تحلیل کرد؟
به عقیده ی شیعیان حاکم الهی کسی است که از طرف خداوند نصب می شود. در واقع ما در رابطه با حاکم الهی به انتخاب مردم و شورا و امثالهم اعتقادی نداریم. از آنجایی که حاکم الهی از جانب خداوند منصوب می شود، ولی الله است و از این جهت که در جامعه رهبری می کند، خلیفه نامیده می شود و خلیفه ای که غیر از ولی خدا بوده و از طرف غیر خدا منصوب شود، حق حکومت و ولایت ندارد.
اما اهل سنت بر این باورند که خلافت امر دنیایی است و ربطی به خدا ندارد؛ از طرفی هم پیامبر(ص) فرموده اند مردم به امر دنیای خود آگاهند و می توانند آن را تشخیص بدهند. ولی ما معتقدیم این نیز امکان پذیر نیست و مردم به امر دنیایشان هم آن طور که باید، واقف نیستند.
به هر حال این سوء استفاده از امر پیامبر(ص) که بگوییم از طرفی ایشان مردم را آگاه به امور دنیای خود دانسته و از طرف دیگر خلافت یک امر دنیایی است؛ پس خلیفه را خود مردم باید انتخاب کنند. بنابراین آنها هم انتخاب و هم انتصاب و کودتا و امثال آن را قبول دارند و چنانچه فردی با کودتا حکومت را به دست بگیرد، از نظر آنان حاکم الهی است.
برای مثال آل سعود را که پادشاهی عربستان را با کودتا به دست گرفته اند، به عنوان حاکم اسلامی قبول دارند؛ قزافی هم که با کودتا بر سر کار آمد خود را حاکم اسلامی اعلام می کرد و کسی هم حق عزل او را نداشت چون ادا می کرد از طرف خدا آمده و اولامر است!
بر این اساس اهل سنت اظهار می کنند که خلیفه اول را مردم انتخاب کرده اند؛ اما آیا همه مسلمانان آنجا حضور داشتند؟! در پاسخ می گویند مردم مدینه انتخاب کردند؟ اما آیا علی(ع)، سلمان، عمار، ابوذر، مقداد، میثم و خیلی های دیگر اهل مدینه نبودند؟! بر فرض که خلیفهی اول با اجماع مردم انتخاب شده است اما در مورد خلیفه ی دوم انتخابی در کار نبود بلکه او را خلیفه ی اول نصب کرد و خلیفه ی دوم نیز برای انتخاب خلیفهی سوم شورایی تشکیل داد. خلیفه ی چهارم یعنی امام علی(ع) را نیز قبول دارند چون او را مردم انتخاب کرده است و در کنار آن معاویه را نیز قبول دارند که با کودتا بر سر کار آمده است! یزید را قبول کردند که انتصابی بود و پس از آن مروانیان و عباسیان را نیز قبول کردند چون با کودتا آمدند و به عقیدهی آنان حاکم شرع محسوب میشوند.
شیعه چنین باوری را قبول ندارد و معتقد است حاکم الهی را فقط خداوند نصب میکند و حتی ولی فقیه نیز نباید انتصابی باشد؛ حال مجلس خبرگان نیز وظیفه اش نصب نیست، بلکه کشف است؛ یعنی آنها باید کشف منصوب بکنند.
آناج: حقانیت امام علی(ع) براساس آیات قرآن چگونه ثابت می شود؟
خیلی از آیات در قرآن وجود دارند که اهل سنت نیز اظهار می کنند که این آیات در شأن امام علی(ع) نازل شده است؛ از جمله آیهی تطهیر، آیه مباهله، جریان احسان در حالت رکوع و غیره. علیرغم اینکه بزرگان اهل سنت درر منابع متقن خود مثل صحیح بخاری ایین حقایق را تایید کردهاند، با این حال در چاپ های جدید برخی از این احادیث را حذف می کنند.
علاوه بر کتاب ها در آثار تاریخی مدینه و حتی مرقد پیامبر(ص) نیز نام علی(ع) را کنار نام ایشان نوشته اند، که همه اینها جای بحث و بررسی دارد.
پیامبر(ص) بیشتر می دانست یا ابوبکر و عمر؟!
مکتب شیعه در اثبات حقانیت امام علی(ع) بر ولایت، بسیار قوی استدلال می کند و مستندات منطقی ارائه می کند. از له ایین دلایل منطقی این است که مگر می شود پیامبر(ص) اسلام را بیاورد و برای جاانداختن آن در جامعه آن همه جنگ و مشقت را تحمل کند و آن وقت موقع رحلت امت را به حال خود رها کند؟! در حالی که خلیفه ی اول قبل از مرگ خود فرد دیگری را جای خود نصب کرد و خلیفه ی دوم نیز برای انتخاب خلیفهی بعد از خود شورایی تشکیل داد. خلیفهی اول و دوم برای چه چنین اقدامی را انجام دادند؟ اگر آنها نگران امت بعد از خود بودند، یعنی پیامبر اندازهی آنان عقلش نمی رسید که بخواهد کسی را بر امور مسلمین بگمارد؟! قطعا پیامبر بیشتر از آنان می دانست و علی(ع) را در غدیر خم ولی و سرپرست مسلمین بعد از خود معرفی کرد و چه زیبا می گوید
بو اولان ایشدی کی آخشام چاغی، آللاه چوبانی
چؤلده، آللاه داوارین بوشلایا بی جا باشینا ؟
آناج: علت مخفیانه دفن شدن امام علی(ع) چه بود؟
آن زمان دشمنان(ع) امام(ع) مثل خوارج بودند که امکان داشت نبش قبر کرده و اهانتی انجام بدهند؛ همان طور که داعش امروز این کار را می کند و به نظر من داعش امروز همان خوارج دیروز است که پس از قرنها قبر صحابهی امام علی(ع) شکافته و جنازه اش را بیرون می کشند. امام علی(ع) خود پیشبینی کرده بودند که خوارج قبرشان را شکافته و جنازه را بیرون بیاورند و یا حتی آتش بزنند، برای همین خواستند که مخفیانه دفن شوند.
وقتی امام علی(ع) هم ضامن آهو می شود …
در زمان هارون الرشید و امام صادق(ع) مزار ایشان هویدا شد که داستان های مختلفی در مورد آن نقل شده است؛ برخی نوشته اند هارون الرشید می بیند که حیواناتی دنبال شکار آهویی هستند اما وقتی آهو به یک نقطهی خاص میرسد حیوانات حمله کننده، از حمله باز میمانند. طی بررسی این مسالهی جالب از امام معصوم سوال می کنند و ایشان نیز می گویند پیکر امام علی(ع) در آن نقطه دفن شده است.
برخی نیز نوشتهاند، امام صادق(ع) با همراهان خود به زیارت قبر امام علی(ع) رفته و آن مکان مقدس را برای آنان معرفی کرده است. این موضوعات در “تاریخ نجف” به تفصیل ذکر شده است.
انتهای پیام/م