به گزارش خبرنگار سیاسی کمال مهر، در ایران کنترل جمعیت و تنظیم خانواده به صورت پراکنده در سال ۱۳۳۷ شروع شد و از سال ۱۳۴۸ به صورت متمرکز ادامه یافت. در همین سال در وزارت بهداری واحد بهداشت و تنظیم خانواده استقرار یافت تا جمعیت را کنترل کند. در سالهای بعد واحد مزبور به نام «واحد جمعیت و تنظیم خانواده» معروف شد.
در این راستا بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضاى همایش ملى “تغییرات جمعیتى و نقش آن در تحولات مختلف جامعه” در تاریخ ۱۳۹۲/۰۸/۰۸ ما را بر آن داشت تا زوایای مثبت افزایش جمعیت را در این میان بررسی کنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیانات خود میفرمایند: “آنچه مهم است این است که کشور ما با ظرفیّت طبیعى و با ویژگى جغرافیاى سیاسى خود احتیاج دارد به یک جمعیّت بیشتر؛ علاوه بر این -همانطور که قبلاً هم گفتهایم- مسئلهى نماى جوان براى کشور یک مسئلهى اساسى و مهم و تعیین کننده است. آنطورى که اهل علم و اهل تحقیق بررسى کردهاند و جوانب قضیّه را ملاحظه کردهاند و آمارها را مورد مداقّه قرار دادهاند، ما اگر چنانچه با این شیوهاى که امروز داریم حرکت میکنیم پیش برویم، در آیندهى نهچندان دور، یک کشور پیرى خواهیم بود که علاج این بیمارى پیرى هم درحقیقت در دسترس نیست؛ حالا نه [اینکه] در دسترس ما نیست، [بلکه] در دسترس هیچ کس نیست؛ یعنى امروز کشورهایى که در دنیا دچار پیرى شدهاند و قدرت «زاد و ولد» خودشان را از دست دادهاند، به دشوارى میشود گفت که راه علاجى براى حلّ این مشکل دارند. ما هم طبعاً با همین مشکل مواجه خواهیم شد؛ و نباید بگذاریم به اینجا برسد. البتّه مبانى اسلامى و تفکّر اسلامى در زمینهى جمعیّت و افزایش جمعیّت و با توجّه به وضع جغرافیاى سیاسى منطقه و کشور جمهورى اسلامى یک چیزهاى روشن و واضحى است.”
همچنین ایشان در بخش دیگری از فرمایشات خود در این دیدار اظهار داشتند: “ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستى یک نفرى یک خانهى مِلکى داشته باشد، یک شغل درآمددارى داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِنَ یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ (۴) این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنى همهى آن گرههاى ذهنىاى را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنى شأن شما و همایشى از این قبیل، این است که بایستى این کار فکرى و علمى را بکند؛ یعنى صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّى شعارهایى در این زمینه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکرى بشود؛ عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت بهنحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان. در این زمینه خب الان عامّه ى مردم، بعضىها متدیّنند، بعضىها متعبّدند، وقتى گفته میشود، میروند سراغ بارورى بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگسازى آسان میشود. در این زمینهها انشاءالله بایستى آقایان تلاش کنید و امیدواریم انشاءالله موفّق باشید.” (متن کامل خبر اینجا)
همان طور که گفته شد، اجرای سیاستهای جمعیتی در ایران، بعد از انقلاب و از سال ۱۳۶۶ آغاز شد. در آن زمان میزان باروری کشور با شعار “دو بچه کافی است” از باروری بیش از شش فرزند برای هر مادر کاهش یافت تا این که به ۸/۱ فرزند برای هر مادر در سال ۱۳۸۵ رسید و طبق آخرین بررسیها این نرخ به ۶/۱ کاهش یافته است.
نتایج پیش بینی جمعیت کشور، توسط مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه نشان میدهد که با ادامه این روند، نرخ باروری کل (متوسط تعداد بچههای زندهای که یک مادر در طول دوره باروری به دنیا میآورد)، از ۵/۱ بچه نیز کمتر خواهد شد و این به معنی کاهش تدریجی رشد جمعیت است.
چند و چونهای کاهش جمعیت
افزایش بهرهوری عوامل تولید به خصوص نیروی کار، تحول ساخت اقتصادی کشورها، تحول ساخت اجتماعی، گرایش برای به دست گیری منابع اولیه و مواد خام و کالاها در سطح بین الملل و مهمترین آن محدود شدن رشد اقتصادی به یک سری از کشورهای خاص از مهمترین مزایای رشد جمعیتی است که میتوان به آن اشاره کرد. ساختار کلی جمعیت همانند یک اندام واره است که باید تمام بخشهای آن دارای تعادل و پویایی باشد و نمی توان یک وضعیت ثابت را برای آن یک امر ایده آل تعریف کرد. بدین منظور است که باید به صورت مداوم پویایی و تحولات اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و در صورتی که مطالعات احتمال خارج شدن جمعیت از حالت تعادلی را نشان دهد سیاست های حمایتی باید اعمال گردد.
اکنون نرخ متوسط باروری در دنیا ۵/۲ فرزند است و بسیاری از کشورهای توسعه یافته، شعار افزایش جمعیت میدهند؛ مثلا دولت فرانسه، حداقل داشتن سه فرزند را تشویق میکند و دولت انگلستان که پرتراکمترین کشور دنیاست، تولد دو بچه را در خانواده، کافی نمیداند. واقعیت آن است که اگر نرخ باروری در جامعهای به ۵/۱ فرزند برسد، دیگر با هیچ مشوقی به راحتی افزایش نمییابد. همان اتفاقی که در ایران نیز در حال وقوع است. ما نباید صبر کنیم تا نرخ باروری به حد بحرانی برسد، بعد دست به کار شویم، بلکه پیش از رسیدن به این مرحله باید از کاهش بیشتر نرخ باروری جلوگیری کنیم.»
پیشبینیها نشان میدهد، اگر شرایط فعلی کاهش باروری کل تداوم یابد، نرخ رشد سالانه جمعیت در سال۱۴۱۰ به حدود صفر میرسد و از سال ۱۴۱۵ نرخ رشد جمعیت ایران منفی خواهد شد و در سال ۱۴۲۵ به منفی ۴/۰ خواهد رسید. با این روندهای رشد، جمعیت ایران در سال ۱۴۱۵ حداکثر به ۸۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر خواهد رسید و بعد از آن، روند نزولی تعداد جمعیت آغاز شده و به حدود ۸۱ میلیون نفر در سال ۱۴۲۵ میرسد. اینجاست که پدیده انقراض نسل تدریجی نمود بیشتری مییابد.
اما اگر مشوقهایی ارائه شود و نرخ باروری کل مطابق با همان روندی که در دو دهه اخیرکاهش یافته، افزایش یابد (شعار دو بچه کافی نیست، محقق شود) ما به باروری کل ۵/۲ فرزند در سال ۱۴۲۵ خواهیم رسید که در این حالت، جمعیت ایران به ۹۷ میلیون نفر خواهد رسید و برخلاف برخی ادعاها دو برابر نمیشود.»
از سال ۱۳۹۵، جمعیت سالخورده به تدریج سایه خود را بر جمعیت کشور میاندازد. به این ترتیب، همان طور که در دهه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ با پدیدهای به نام انفجار جمعیت مواجه شدیم، از سال ۱۳۹۵ به بعد نیز شاهد انفجار جمعیت سالمندان خواهیم بود. بنابراین، هرم سنی جمعیت را باید با سیاستهای افزایش جمعیت تنظیم کنیم.
تا سال ۲۰۲۵ میلادی، نزدیک به ۱۱ درصد جمعیت ایران در سنین بالای ۶۰ سال قرار خواهند گرفت و این نسبت تا سال ۲۰۵۰ به نزدیک ۲۶ درصد خواهد رسید. یعنی یک چهارم کل جمعیت ایران، سالخورده خواهند شد.»
متخصصان علم جمعیتشناسی، برای رفع این نگرانی، خواهان رشد بی رویه جمعیت نیستند. چرا که اگر جمعیت بیرویه زیاد شود و بازدهی آنها مثبت نباشد، باعث پایین آمدن درآمد ملی و کاهش سطح زندگی میشود؛ اما اگر رشد جمعیت کمتر از نرخ رشد اقتصادی باشد، سطح رفاه عمومی متناسب با افزایش نرخ رشد اقتصادی افزایش مییابد.»
پیشگیری از کاهش جمعیت، نیازمند برنامهریزیهای جامع بلند مدت است. محور این برنامهریزیها باید مبتنی بر رشد مستمر درآمد ملی و توزیع مناسب درآمد سرانه یا فرصتها باشد تا از بحرانی شدن معضلهای فقر و بیکاری جلوگیری شود.
این شاخص شامل آموزش (درصد باسوادی به اضافه درصد ثبت نامشدگان در مراحل مختلف تحصیلی افراد جامعه)، امید به زندگی، درآمد سرانه و قدرت خرید مردم به دلار است که هر سال توسط سازمان ملل منتشر میشود. آمار منتشر شده این سازمان در سال ۲۰۰۸ گویای آن است که ایران از نظر شاخص توسعه انسانی در بین ۱۷۹ کشور دنیا (در آن سال) رتبه ۸۴ را به خود اختصاص داده است. در مقایسه با دو دهه گذشته، قدر مطلق این شاخص افزایش یافتهاست. بر این اساس، نمیتوان ادعا کرد که افزایش جمعیت، موجب کاهش سطح کیفی زندگی ایرانیان شده است، چرا که با وجود افزایش جمعیت در سه دهه گذشته، شاخص توسعه انسانی در ایران، همواره رو به افزایش بوده است.
برنامههای تنظیم خانواده، فقط یکی از سیاستهای جمعیتی است که درباره تعداد فرزندان بحث میکند. الگوی آمایش سرزمین، اشتغال، بهره برداری منابع طبیعی، آموزش و بهداشت و درمان، مشارکت زنان، بالا بردن سطح سواد و آگاهی زنان، توجه به مناطق محروم و اقشار کم درآمد از دیگر بخشهای این سیاست است که باید مورد توجه قرار گیرد. برای تغییر در هریک از بخشهای سیاستهای جمعیتی کشور باید به سایر بخشها نیز توجه شود.
اهمّ اقدامات ملی موثر در افزایش جمعیت
تشویق جوانان به ازدواج و تسهیل آن، پایین آوردن سن ازدواج به منظور رسیدن به زمان مناسب برای فرزندآوری که مهندسی معکوس در مقابل القائات غرب و رژیم گذشته است، تشویق خانوادهها به سبک زندگی ایرانیاسلامی به جای سبک زندگی غربی،پیشگیری از بالا رفتن آمار طلاق، کاهش زمان تحصیل به منظور وارد شدن به حوزهی اشتغال و تشکیل زندگی خانوادگی،آموزش مهارتهای زندگی زناشویی به جوانان،تضمین سلامت مادر و کودک و احساس امنیت خانواده برای فرزندآوری،ارائهی الگوی حضور اجتماعی زنان مناسب با وظایف خانوادگی، تأمین بهداشت روانی و عاطفی خانواده با وجود فرزندان بیشتر و گستردگی خانواده، اصلاح مفاد درسی در سطوح مختلف آموزشوپرورش و آموزش عالی نسبت به افزایش جمعیت مطلوب و فرزندآوری و استفاده از ظرفیتهای آموزشی، تخفیف مدت سربازی پسران در صورت تأهل و فرزندآوری، تخفیفهای مالیاتی، افزایش مرخصیهای بدون حقوق زایمان برای مادران شاغل، طرح مرخصی با حقوق برای تولد فرزند سوم به بعد، کاهش هزینههای مربوط به زایمان و حمایتهای بیمهای خاص از زوجهای نابارور و تخفیف در شهریهی مهدکودک فرزند سوم به بعد نیز ضروری به نظر میرسد. اصلاح نگرش زنان و دختران دربارهی بدن و زیبایی خود، الگوسازی از خانوادههای موفق پرجمعیت، افشای طرحهای نظام سلطه برای کاهش جمعیت جهان (خصوصاً جمعیت مسلمین و به ویژه شیعیان)، ایجاد حساسیت عمومی دربارهی بحرانها و آسیبهای ناشی از کاهش جمعیت، اصلاح رویکرد رسانه در بازنمایی خانواده و تعدیل سطح توقع و انتظار مردم از زندگی و تلاش در جهت تغییر سبک زندگی غربی به سبک زندگی اسلامیایرانی از جمله اقدامات ملی موثر در افزایش جمعیت است.
پیامدهای کاهش جمعیت: عدم رشد و توسعه اقتصادی، پیری و بی نشاطی جمعیت، انقطاع نسل بشر
از جمله آثار و پیامدهای منفی کاهش جمعیت، تغییر ساختار جمعی و به اصطلاح، پیر شدن جمعیت کشور و در نتیجه، عدم رشد و توسعه اقتصادی است. بدین معنا که انتقال هرم سنی جمعیت از جوانی به سالخوردگی، در شرایطی است که محرکه اصلی و کلیدی توسعه «منابع انسانی» می باشد؛ زیرا اگر به راستی دولتی بخواهد در خدمت مردم باشد و در تلاش برای توسعه اقتصادی جامعه باشد، و همه توان و ظرفیت منابع ملی، سرمایه و زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری را به درستی به کار گیرد، افزایش جمعیت عاملی برای شتاب روند توسعه اقتصادی می باشد؛ زیرا مهم ترین نیاز اولیه توسعه اقتصادی، وجود نیروهای جوان، فعال و کارآمد است. بنابراین، کاهش جمعیت موجب پیری جمعیت است که خود مانعی برای رشد و توسعه اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی که جامعه اسلامی ما با معضل گسل کاهش جمعیت مواجه است، این امر عامل مهمی برای عقب ماندگی و عدم توسعه کشور است.
پیری و بی نشاطی جمعیت
از دیگر مشکلات ناشی از تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، پیری جمعیت و فقدان نشاط و تحرک لازم اقتصادی، اجتماعی است. روشن است که توسعه و رونق اقتصادی وابسته به نیروی جوان و کارآمد است. با کاهش و رشد منفی جمعیت، جمعیت جامعه پیر می شود و از نشاط و سرزندگی لازم برخوردار نخواهد بود؛ زیرا جوانان مایه پویایی و سرزندگی جوامع هستند و غالب نوآوری ها، خلاقیت ها و نیز جهش های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی توسط نیروهای جوان به منصه ظهور می رسد. در جامعه با جمعیت پیر، دولت ها و صاحبان سرمایه، احساس خطر می کنند. اساساً ناامیدی بر جامعه سایه می افکند و جامعه به سمت محو شدن کامل حرکت می کند. ژاک شیراک، نخست وزیر وقت فرانسه، درباره کشورهای مدرن اروپایی پیش بینی کرد: «اروپا در حال محو شدن است. به زودی کشورهای ما خالی می شوند. به همین دلیل بعضی کشورهای بزرگ، از جمله کانادا به طور جدی روی برنامه مهاجرت پذیری، سرمایه گذاری کرده اند. در حال حاضر، ایالت کبک در کانادا حمایت از زادآوری را شروع کرده است. در این ایالت، برای نوزادان جدید ۷۵۰۰ دلار نقد در نظر گرفته شده است.
آسیبهای اخلاقی و تربیتی
یکی از پیامدهای منفی کاهش و نیز کنترل جمعیت، آسیب های اخلاقی و تربیتی است. جان رایان، دین شناس کاتولیک امریکایی، از زنان می خواهد که بچه های زیادی داشته باشند. وی معتقد است تأمین خانواده های بزرگ، به انواعی از نظم نیاز دارد که حاصل آن زندگی موفق است. نوع زندگی ای که فقط با داشتن هزینه ادامه زندگی اتفاق می افتد؛ یعنی ایثارکردن، احیای خود برای دست برداشتن از امکانات و پیش دستی برای رسیدن به آینده. وی معتقد است: کارشناسانی که به کنترل موالید معتقدند، به نوع شخصیت هایی که لازم است درست شود تا جامعه به صورت متعادل رشد کند و به حیات خود ادامه دهد، فکر نکرده اند. نکته دیگر اینکه، خانواده های کم جمعیت ممکن است ثروتمند شوند، اما ثروتمند شدن آنان، از فقیر ماندنشان خطرناک تر است.
این موضوع به واقعیتی غیرقابل انکار اشاره دارد؛ زیرا ما در مباحث جمعیت شناختی، غالباً به آسیب هایی توجه می کنیم که از ترکیب فقر و پرجمعیتی خانواده ها به وجود می آید. در این زمینه از یک سو، از آسیب های اخلاقی و تربیتی ای که متوجه خانواده های کم جمعیت، به ویژه تک فرزندی است، غافل می شویم و از سوی دیگر، به منافع و فوایدی که در خانواده های پرجمعیت وجود دارد، توجه نکرده ایم؛ زیرا ترکیب رفاه و تک فرزندی، خود مقوله ای است که میتواند موجب بروز مشکلات فراوانی شود؛ زیرا کودکان در خانوادههای کم جمعیت، به ویژه تک فرزندی، همواره با سلسله خواستها و انتظارات بی پایانی رشد میکنند که همه یا اکثر آنها برآورده می شود. از این رو، فرزندان در چنین خانوادههایی با مفاهیم ارزشی و اخلاقی ای نظیر قناعت، ایثار، گذشت، کمک به هم نوعان، صبر، شکیبایی، تحمل، مدارا و… بیگانه خواهند بود. از سوی دیگر، به دلیل اصالت رفاه و لذت، والدین نیز فرزند بیشتر را «مزاحم» تلقی میکنند. والدین در چنین خانوادههایی، از نعمت فرزندان، بی بهره خواهند بود. بنابراین، اگر در نگرش دینی قناعت، ایثار، گذشت، همیاری، کمک به همنوعان، کار و تلاش برای رشد و راحتی دیگران و سایر ارزش های اخلاقی، فی نفسه ارزش است و رفاه و لذت مادی در درجه دوم اعتبار و اهمیت قرار دارد، سیاست های کاهش جمعیت تا حد پیدایش خانواده های تک فرزند از این منظر، امری نامطلوب خواهد بود؛ زیرا کنترل جمعیت منجر به هسته ای شدن و تک فرزندی شدن خانواده شده، و این خود تابعی از اولویت یافتن رفاه و لذت مادی است. این امر تغییراتی را در رفتارهای جنسی مردان و زنان موجب می شود. دستیابی دختران و پسران در سنین مختلف به ابزارهای کنترل بارداری و اطمینان از عدم بارداری های ناخواسته، زمینه لازم را برای ایجاد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده افزایش می دهد. علاوه بر اینکه، تنظیم خانواده و کنترل جمعیت دستاویز مناسبی برای مدافعان سقط جنین در جامعه می شود.
به همین دلیل، جنبش اصلاح نژادی(good birth movement)، شعار کاهش جمعیت، عقیم سازی، کنترل زاد و ولد و سقط جنین را به عنوان آرمان جهانی خود، در جهت رفع فقر و ایجاد جامعه ای متکامل معرفی کرده است. طبیعی است که دستاوردهای این شعار، نوید جامعه ای با اندیشه دستیابی به پیشرفت اجتماعی، بدون نیاز به دین و اخلاق است. این اقدامات غیراخلاقی، که در سایه شعارهای به ظاهر جذاب کنترل جمعیت و سقط جنینهای اختیاری صورت می گیرد، توسط سازمان بهداشت جهانی، بانک جهانی و یونیسف در حال پیاده شدن در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافتهاند. به نظر می رسد، اینها جملگی آسیبهای اخلاقی است که دامنگیر سیاست کنترل جمعیت است.
انقطاع نسل بشر
از جمله آثار رشد منفی و کاهش جمعیت، پیری و در نتیجه، حرکت به سمت و سوی انقاع نسل بشر است؛ زیرا بر اساس آموزه های برگرفته از معارف ناب قرآن و اهل بیت(ع)، یکی از مهم ترین فلسفه های ازدواج و تشکیل خانواده، زاد و ولد و تشکیل اجتماعات بشری است. اصولاً فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده، بقای نسل بشری است که مطابق فلسفه آفرینش می باشد. افراد از طریق ازدواج و فرزندآوری، موجب پیوند بین نسل ها و تدوام نسل بشر می شوند. اما اگر قرار باشد، علی رغم تشکیل خانواده، تأکید بر اصل ازدواج باشد و زاد و ولد، نه تنها به عنوان یک اصل مطرح نباشد، بلکه سیاست راهبردی جامعه تاکید بر کنترل موالید باشد، در بلندمدت جامعه با امحا و انقطاع نسل بشر مواجه خواهد شد؛ معضلی که امروزه بسیاری از کشورهای غربی با آن موجه می باشند. کشور ما نیز در صورت تداون سیاست کنترل جمعیت، با این بحران جدی مواجه خواهد شد.
ذکر این نکته ضروری و البته در جای خود قابل ذکر است که با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری پیرامون افزایش جمعیت این طرح همراه با تبلیغات از طریق رسانههای عمومی و یا حتی نصب بیلبوردهای گوناگون در سطح شهرها پیگری شده، و این امر نشان دهنده عزم دستگاههای حکومتی برای افزایش نرخ باروری در ایران است کمااینکه معظم له در طول سالهای مختلف همواره بر این مهم تاکید ورزیدهاند.
حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۱۳۹۱/۰۵/۰۳در بخشی از اظهارات خود میفرمایند: ما کشور قدرتمندى هستیم. ما کشور دارا و توانائى هستیم. از لحاظ منابع، ما در رتبههاى بالاى جهانى هستیم. در بعضى از منابع، رتبهى اوّلیم. در ترکیب نفت و گاز، ما در دنیا اوّلیم. از همهى کشورهائى که داراى نفت هستند یا داراى گاز هستند، مجموع نفت و گاز ما بیشتر است. از لحاظ منابع و معادن اساسى، کشور غناى بالا و فراوانى دارد. از لحاظ نیروى انسانى، ما هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت داریم؛ این جمعیت عامل خیلى مهمى است.
من این را همین جا عرض بکنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد کشور، امروز یکى از عاملهاى مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهائى که داده میشود، نقش جوانهاى تحصیلکرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را مىبینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. (متن کامل خبر اینجا)
حضرت آیتالله خامنهای همچنین در بخش دیگری از بیانات خود در ۱۳۹۲/۰۲/۱۱ و در دیدار جمعى از مداحان اظهار داشتند: فرزندآورى یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائى که داشتیم، با عدم دقتهائى که از ماها سر زده، یک برههاى در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم مىبینیم؛ که من بارها این را به مردم عرض کردهام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائى است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتى هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.
فرزندآورى یکى از مهمترین مجاهدتهاى زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآورى در حقیقت هنر زن است؛ اوست که زحماتش را تحمل میکند، اوست که رنجهایش را میبرد، اوست که خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفهاش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهاى جسمانىاش را به آنها داده؛ در واقع این هنر زنها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشى نسپریم، آن وقت پیشرفت خواهیم کرد.(متن کامل خبر اینجا)
همچنین ایشان در تاریخ ۱۳۹۲/۰۶/۰۷ضمن تاکید بر اولویتهای کاری دولت یازدهم در حوزه اجتماعی میفرمایند: امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبهى نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى که کارشناسها بررسى علمى و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها کارهاى علمى و دقیقِ کارشناسىشده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد – که امروز قاعدهى جمعیتى ما جوان است – و بتدریج دچار پیرى خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت کشور هم کاهش پیدا خواهد کرد؛ چون پیرى جمعیت با کاهش زاد و ولد همراه است. یک زمانى را مشخص کردند و به من نشان دادند، که در آن زمان، ما از جمعیت فعلىمان کمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهاى خطرناکى است؛ اینها را بایستى مسئولین کشور بجد نگاه کنند و دنبال کنند. (متن کامل خبر اینجا)
بیان انتقادات بی پرده رهبر معظم انقلاب و دغدغه ایشان نسبت به روند کاهش جمعیتی ایران اسلامی در سخنرانیهای مختلف در طول سالهای اخیر، نشان از این دارد که بی توجهی به این مهم میتواند مشکلات بزرگ امنیتی، اقتصادی و فرهنگی برای نظام اسلامی را به بار آورد. بی شک در این مقطع از نظر سیاست کلّى کشور، کشور باید برود به سمت افزایش جمعیت؛ البتّه به نحو معقول پیش رود.