تاریخ : پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024
0

قراردادهای اخیر نفتی وازدگی است، نه ظفرمندی/ چرا امروز صدای اقتصاد مقاومتی را باید از آمریکا بشنویم؟

  • کد خبر : 173487
  • 30 آذر 1395 - 12:31
قراردادهای اخیر نفتی وازدگی است، نه ظفرمندی/ چرا امروز صدای اقتصاد مقاومتی را باید از آمریکا بشنویم؟

آنچه در IPC جدید مطرح شده نشان دهنده این است قراردادهایی که منعقد می شود یک نوع بارگذاری جدید است.

 گزارش سیاسی«کمال مهر»؛ آزموده را آزمودن خطاست. این ضرب المثل قدیمی این روزها در سطوح مختلف عرصه سیاسی و اقتصادی کاربرد دارد. عقد قرارداد دوباره با شل و توتال که بارها دست کشور را در بازه های زمانی مختلف در پوست گردو گذاشته اند، سوالی است که پاسخش را تنها مسئولین نفتی کشور می دانند. در گفت و گو با دکتر ساسان شاه ویسی، کارشناس اقتصاد سیاسی و اقتصاد بین الملل به ارزیابی عقد قرارداد مجدد با شرکتهای نفتی اروپایی می پردازیم.

متن کامل این گفت و گو پیش روی شماست:   

وزارت نفت قرارداد جدید نفتی با شرکت شل و توتال منعقد کرده است. با توجه به سابقه بدعهدی این شرکت ها چه عواقبی متوجه این قراردادها خواهد بود؟

اگر ما یک قرارداد نفتی منعقد می کنیم باید چارچوب هایی که مورد نظر است را در ساختار اقتصاد ملی رعایت کنیم. آیا قرار است این قراردادهای نفتی نیز براساس قراردادهای گذشته باشد. شما به قراردادهای گذشته اشاره فرمودید. متاسفانه برخی از قراردادهای گذشته، این فرصت را به وجود آورد تا برخی بتوانند از زیر بار تعهدات و مسئولیت های خودشان شانه خالی کنند.

آیا قرار است دوباره این اتفاق بیفتد؟

آنچه در IPC جدید مطرح شده نشان دهنده این است قراردادهایی که منعقد می شود یک نوع بارگذاری جدید است. هر چند قرارداد شل از اصل محرمانگی پیروی می کند و هنوز در سطح کارشناسی ارکان خودش را پیدا نکرده؛ اما به نظر می رسد در مرحله اول ما باید مشخص کنیم نگاه به سرمایه گذار چیست. مدیریتی، حاکمیتی و یا مالکیتی است. ویژگی های اصلی که ما در این قراردادها تعریف می کنیم، میزان مشارکتی که برای طرفین تعریف می کنیم، مدلی که در تقسیم منافع تعریف می کنیم و بعضی از موضوعات مشخص مثل انتقال فناوری، استفاده از توان بومی، آموزش عوامل بومی از مهمترین مولفه هایی ست که عموما مورد نظر ما بوده بعضا در این قراردادها رعایت نشده است. یک موقع قراردادی منعقد می کنیم به عنوان قرارداد امتیازی و یک موقع قراردادی منعقد می کنیم به عنوان مشارکت در تولید، یک زمان سرمایه گذاری مشترک و یا ارائه خدمت است. به نظر می رسد در این قراردادهای اخیر کسب امتیاز، مشارکت در تولید و سرمایه گذاری مشترک نمود پررنگی دارد و بخش کوچکی نیز قراردادهای خدمت است. متاسفانه ما آنچه به عنوان نظارت کنترل بر مراحل توسعه و بهره برداری از میادین ست، پیروی نمی کنیم، لذا چون شکل قرارداد در چارچوب قراردادهای نو تعریف می کنیم، سابقه مشخصی از این گونه قراردادهای جدید نداریم.

در چنین شرایطی به نظر می رسد توازنی در امتیازات وجود ندارد. دست برتر در این قراردادها با کدام طرف است؟

به نظر می رسد آنچه طرف مقابل پیشنهاد می کند را با کمی اغماض و مذاکرات چانه زنی سطحی ما می پذیریم و نهایتا به نظر می رسد که آنچه که ما در قرارداد از آن به عنوان بهره گیری یا ورود سرمایه استفاده می کنیم متفاوت باشد. گویا قرار است در نسل جدید قراردادهای نفتی ما امتیازات محدود دهیم و در مالکیت، حاکمیت، اجرا، بهره برداری و توسعه توافق بعد از فروش نهایی شود. اگر بخواهیم امتیاز یا چارچوب های امتیازی دقیقی را در قراردادهای نو در نظر بگیریم، یک سری از مولفه ها باید به وجود بیاید.

مثل چه مولفه هایی؟

مثلا اینکه لغو امتیاز یا لغو مسائل مالکانه باید چگونه باشد، قراردادهایی که می بندیم از نظر مدت زمان چگونه است. تعبیر این است که ما به هر توافقی در دوره اکتشاف برسیم، در دوره توسعه و بهره برداری برای ما بسیار عالی هست، اما اینکه دوره اکتشاف چه زمانی صورت می گیرد روشن نیست؛ چون عاملیت فنی در اختیار ما نیست و باز هم در اختیار طرف خارجی است.

اصولا در این گونه شرایط، واگذارنده امتیاز و ظرفیت برای ایجاد مشارکت در تولید و جذب سرمایه گذاری هست که شرایط را تعیین می کند. اساسا قرارداد با شل و توتال در یک دوره بین نسلی قراردادهای نفتی قرار گرفته و ما هم چون در یک دوره ای، در کمون عدم اجرای قراردادهای نسل نوین قرارداهای نفتی قرار داشتیم ضریب مخاطرات احتمالی و نرخ ریسک این گونه قراردادها را نمی شناسیم.

در چنین شرایطی ایجابا باید قراردادهایی که در نسل قدیم منعقد کردیم را بازخوانی کنیم. شرایط در قراردادهای قدیم به چه ترتیب بوده است؟

در عموم قراردادهای نسل قدیم ما متضرر بودیم، لذا به نظر می رسد آسیبی که در حال حاضر در روابط خارجی وجود دارد صرف نظر از شروط حقوقی، تجاری، بهره برداری و به خصوص این شروطی که جایگاه حاکمیت و مالکیت را با ظرافت تعیین می کند آنجاست که ما حداکثر تاخیر و ارزیابی در مفاد متن قرارداد را باید به انجام بنرسانده ایم تا با کوچکترین بالا و پایین شدن در روابط حوزه بین الملل، نرخ ریسک برای ما به عنوان واگذارنده قرارداد افزایش فراوانی نداشته باشد. متاسفانه تاکیدی که بر عقد قرارداد با شرکت های کشورهای ۵+۱ وجود دارد چندان قابل درک نیست. درحالی که سابقه بدعهدی های مکرر آن ها را نشان داده، اگر قرار است پای طرف های خارجی را به موضوعات نفتی باز کنیم، روی تکنولوژی جواب داده دیگر کشورهای حساب باز نمی کنیم.

دولتی ها اعلام کرده اند که این قراردادهای نفتی از ثمرات برجام است. اخیرا مشاهده کردیم ایالات متحده نقض برجام کرد و رای قاطع سنا و مجلس نمایندگان تمدید داماتو را در بر داشت. آیا به اعتقاد شما اتحادیه اروپا در این خصوص رویکردش با رویکرد ایالات متحده یکسان خواهد بود و در چنین شرایطی سرانجام چنین قراردادهایی چیست؟

مشخصا دیدگاهم این است پوست اندازی در نگاه به اقتصاد جهان توسط قدرت های بزرگ صورت می گیرد و یک بازگشتی از نظم بین الملل لیبرال به طرف نظم بین الملل درونزا ردر حال رخ دادن است. خروج انگلستان از اتحادیه اروپا این فرصت را ایجاد کرد تا آن ها یک پایگاه نظامی در بحرین و منطقه خلیج فارس برقرار کنند و به نظر می رسد آخرین آن هم نخواهد بود. امروز وقتی رویکرد ترامپ را در امریکا نگاه می کنید، به این جمع بندی می رسید که اصلاحات فکری در اقتصاد ملی آمریکا رقم خواهد خورد؛ یک ملی گرایی گسترده. او می گوید نرخ مالیات را کاهش می دهم و به نفع تولیدات داخلی حرکت به طرف صادرات را روان می کنم، واردات را با ایجاد تعرفه محدود می کنم. به نظر من می رسد اگر هر کس دیگری جای ترامپ قرار می گرفت به خاطر ظرفیت منفی ای که اقتصاد امریکا پیدا کرده و در طی دوره اوباما نه درصد از پتانسیل اقتصادی کشور را به ظرفیت های بزرگ اقتصادی واگذار کرد باید چنین رویکردی می داشت. چرا امروز باید صدای اقتصاد مقاومتی را در امریکا بشنویم. امروز اقتصاد از لیبرالی به سمت اقتصاد ملی می رود که به زبان ساده تر یک درون زایی اقتصادی را در ایالات متحده به وجود می آورد. آن ها تحت فشار رقابت های اقتصادی هستند و این کار را انجام می دهند، ما که تحت فشارهای مختلف و در درجه اول رقابت های امنیتی، سیاسی و بین المللی و بعد تحت فشار رقابت های اقتصادی، چرا اقتصادمان را درون زا نمی کنیم؟ تا زمانی که اقتصاد درون زا نشود و از ظرفیت های خودمان نتوانیم به نحو بهتری استفاده کنیم و تراز تجاری مان رشد نکند، به نظر می رسد همه جور فشار، قرارداد و دستاوردی که ظاهرا پیروزی تفسیر می شود، در درون خودش اتفاق مبارکی را برای ما رقم نخواهد زد؛ آن وقت است که چنین شرایطی را به عنوان فتح الفتوح قلمداد می کنیم. در عین حال ۳۰ یا ۴۰ سال دیگر آیندگان به اتفاقاتی که امروز به عنوان فتح الفتوح یاد می شود تاسف خواهند خورد که چرا در دوره ای که ما می توانستیم پرسرعت ترین کشور در توسعه و رشد فناوری باشیم، فناوری های نفتی خودمان را نتوانستیم به روز کنیم و در قراردادهای جدید نفتی یک چنین وازدگی را پیروزی و ظفرمندی جا بزنیم.

منبع: پایگاه جامع تبیین نفوذ

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=173487

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x