تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024
0

منیّت فیلمساز جوان یا تقلید از کاهانی؟

  • کد خبر : 158642
  • 15 شهریور 1395 - 1:01
منیّت فیلمساز جوان یا تقلید از کاهانی؟

فیلمنامه «من» پر از حفره و چاله است و به جای اینکه قصه را پیش ببرد مدام تکرار می شود؛ برای همین ملال آور می شود و حوصله سر بر و به سختی تا انتها قابل تحمل.

«کمال مهر»؛«من» اولین فیلم بلند سینمایی «سهیل بیرقی» است که «سعید سعدی» و «سعید خانی» مشترکاً آن را تهیه کرده اند. در تیتراژ فیلم نام «عبدالرضا کاهانی» به عنوان مشاور فیلم قیده شده است؛ کسی که مشهور است به ساختن فیلم های آوانگارد و ابزورد (جفنگ). مثل «بی خود و بی جهت» که هم بی خود بود و هم بی جهت. یا «اسب حیوان نجیبی است» یا فیلم مجوز اکران نگرفته اش «ارادتمند نازنین بهاره تینا». نام او به عنوان مشاور کارگردان خبر از تماشای فیلمی شبیه به آثار خودش می دهد. فیلم هایی با منطق روایی ضعیف که تلاش می کنند با کنایه ها و طعنه های غیرمستقیم سیاسی و دینی جلب توجه کنند تا ویژگی ها و توانایی های سینمایی و هنری.
فیلم «من» درباره زن جوانی است به نام آذر و با بازی لیلا حاتمی که کارهای خلاف بزرگ می کند. همه جور خلافی. برای یکی کارت پایان خدمت جور می کند. به یکی دیگر که به اسم آب معدنی کامیون کامیون «مشروبات الکلی» جابجا می کند مشاوره می دهد و مانع لو رفتنش می شود. برای کلی آدم افغانی پاسپورت جور می کند و همه اینها را با کمک افراد اطلاعاتی امنیتی –که نمی دانیم کی هستند- انجام می دهد. فیلم وانمود می کند و ژست می گیرد. از یک طرف نشان می دهد که آذر توسط این نیروهای امنیتی زیر نظر است که در نهایت هم او را می گیرند! اما از سوی دیگر معلوم نیست چرا همین نیروهای امنیتی در کارهای خلافش به او کمک می کنند! و فیلم پر از تناقضات این تیپی است. از همه بامزه تر اینکه وقتی پلیس آذر را می خواهد بگیرد او می گوید خودم فردا می آیم و تسلیم می شوم! انگار که در این فیلم پلیس حرف گوش کن خلافکاران است!
با همه اینها معلوم نیست آذر که زن سوپر خلافکاری است چرا هر روز به پسر بچه ای آموزش موسیقی خصوصی می دهد! یعنی این جنبه های متناقض شخصیت او ساخته نمی شوند و در ساختمان اثر معنا پیدا نمی کنند.  به اضافه اینکه اصلا چهره لیلا حاتمی جوری است که این میزان خلافکاری به او نمی آید و اجرا هم به این عدم باور پذیری کمک می کند. کستینگ (انتخاب بازیگر) اشتباه به همراه فیلمنامه شلخته باعث شده که کاراکتر اصلی تبدیل به شخصیت نشود. جالب تر اینکه فیلم طرفدار خلافکاری است! چرا که فیلمساز با مقابل هم قرار دادن آذر و نیروهای امنیتی دو گانه ای را ایجاد می کند که مخاطب خوا ناخواه طرف شخصیت زن فیلم می ایستد. در واقع فیلم سمپات و همراه با آذر –شخصیت خلافکار- است. فیلمساز جوان ما که از شاگردان خلف کاهانی است برای مخالفت های سیاسی به ورطه دفاع از بزهکاری افتاده و به آن افتخار هم می کند.
فیلمنامه «من» پر از حفره و چاله است و به جای اینکه قصه را پیش ببرد مدام تکرار می شود. برای همین ملال آور می شود و حوصله سر بر و به سختی تا انتها قابل تحمل. خرده قصه ها و خلاف های آذر توضیح معین و متراکم شخصیت او نیستند. در سینما با دیالکتیک فضا و شخصیت است که قصه شکل می گیرد. رفتار یک کاراکتر در موقعیت های مختلف توضیح ویژگی های شخصیتی او است. در فیلم «من» اما همه چیز تکراری و قابل پیش بینی است. چه اینکه اگر کنایه های سیاسی امنیتی فیلم نبود بعید بود همین استقبال نصفه نیمه هم از آن می شد. خرده قصه های فیلم نمی دهند یک کل واحد و می شد بعضی از آنها را حذف کرد یا تعدادی دیگر به آنها افزود. در واقع همه جزئیات یک فیلم مثل قطعات پازلی است که اشکال در هر کدام از اجزای آن به کلیت اثر آسیب می رساند. ایرادی که به اشکال مختلف و گوناکون در فیلم «من» دیده می شود و به آن ضربه زده است.
واقعیت این است که سینما جای شعارهای سیاسی و حرف های احساساتی و آدم های عصبی و ناراحت نیست. این چیزی است که فیلم ساز جوان «من» از آن غافل است. سینما بلدی می خواهد و سواد و عشق و دغدغه و پختگی. هنرمند واقعی نمی خواهد به هر قیمتی خودش را از دیگران متفاوت کند و خاص بودنش را به رخ بکشد. آنها در عین سادگی و صراحت پرده از رنج ها و دردهای انسانی برمی دارند. می کوشند با آثارشان کمی زندگی را قابل تحمل تر کنند. آنها دنبال شو و نمایش و شلوغ کاری نیستند. آنها با تماشای اندوه آدم ها غمگین می شوند و هنرشان بازتاب این تلخی بی پایان است. با این تفاوت که چون اهل تظاهر نیستند واقعی و باورپذیر می سازند. مثل چاپلین که می گفت: «چهل سال مردم را خنداندم در حالیکه از درون می گریستم.» این همه حرف است. رنج کشیدن به جای مردم و کمک به ساختن جهانی بهتر برای زندگی.
فیلمساز جوان فیلم «من» راه را اشتباه گرفته و اگر همچنان از سینمای کاهانی الهام بگیرد سرنوشتی جز این نخواهد داشت که فیلم هایی بسازد با عمر کوتاه و برای مصارف غیرهنری و آدم هایی که هیچ نسبتی با هنر و سینما ندارند. چرا که تاریخ همیشه تکرار می شود!
منبع: فرهنگ نیوز
۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=158642

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x