نفوذ رسمی در حوزه اقتصاد می تواند از مبادی و کانال های رسمی و کاملاً مرسوم و با غفلت نهادهای نظارتی صورت گیرد.
هفته گذشته یک هیات سیاسی اقتصادی از کشور اوکراین به ایران سفر می کند و طی چند روز بازدید و دیدارهای مختلفی با مسئولین کشور برگزار می کند، این هیات با سرپرستی رئیس جمهور سابق این کشور “ویکتور یوشچنکو” و همراهی تعدادی از فعالان اقتصادی صورت می گیرد، در این سفر تعدادی دیدار از جمله با رئیس اتاق ایران، معاون وزیر راه و استان البرز داشته است.
این سفر انجام می شود اما هیچ کدام از نهادهای رسمی و رسانه مطلبی درباره سابقه سیاه نفر اول این هیات منتشر نمی کنند و صرفاً به پوشش رسمی اخبار آن می پردازند.
یوشچنکو در اکتبر سال ۲۰۰۴ برای به دست آوردن مقام ریاست جمهوری، با نخست وزیر وقت ویکتور یانوکویچ به رقابت پرداخت. انتخابات روز۳۱ اکتبر ۲۰۰۴ با پیروزی نخست وزیر یانوکویچ که مورد حمایت مقامات کشور روسیه بود به پایان رسید. ولی با اعتراض گسترده یوشچنکو به حمایت آمریکا و هواداران غربگرایش مبنی بر تخلف و تقلب انتخاباتی حزب حاکم و حضور یک هفتهای میلیونها اکراینی به ویژه شهروندان کیف در خیابانهای شهر که به انقلاب نارنجی نامگذاری شد، باعث شد تا نتیجه انتخابات با نظر دیوان عالی اکراین باطل اعلام گردد و دو نامزد در تاریخ ۲۶ دسامبر مرحله سوم انتخابات را با حضور ناظران بینالمللی از سراسر جهان از جمله با حضور سناتور ریچارد لوگار رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا برگزار کردند. در این مرحله ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا به عنوان سومین رییس جمهور اکراین انتخاب شد.
این اتفاق “انقلاب مخملی نارنجی” نام گرفت. کودتای مخملی با حمایت گسترده آمریکا صورت گرفت که بعدها سعی شد همین الگو در انتخابات سال ۸۸ ایران نیز استفاده شود که ناکام ماند.
حال سوال اینجاست کسی که مورد اعتماد و عامل سیاست های آمریکا و از غربگرایان بنام و خالق انقلاب رنگی در اوکراین است به عنوان تاجر در ایران چه می کند؟”
طی این سفر چند اتفاق مهم رخ می دهد: عقد تفاهم به منظور برقراری روابط دریاری و انتقال تجربیات، تفاهم برای بازگشایی دفتر همکاری مشترک ایران و کیف، بازدید از دو کارخانه پمپ سازی و صنایع غذایی کشاورزی، حضور نمایشگاه دستاوردهای اکسپو ۲۰۱۷ در اوکراین، برثراری ارتباط دوسویه بین استانها، پیگیری معافیت روادید، ۲۱ مورد کار مشترک با شرکت های ایرانی و اوکراینی، برقرار روابط پولی و بانکی، ایجاد ارتباط دانشگاهی و…
پیگیری این سطح از روابط با یک کشور غربی که اتفاقاً چند سالی است گرایشات بسیار شدیدی به آمریکا دارد در درجه اول خود جای سوال است آن هم در حوزه هایی که شاید چندان نیاز به سرمایه گذاری و ارتباطات بین المللی نباشد، اما این نگرانی زمانی بیشتر می شود که نفر اول هیات سیاسی اقتصادی که برای عقد تفاهم و بازدید به کشور می آید همان شخصی که با حمایت بسیار گسترده و حتی علنی آمریکا توانسته یکی از معروف ترین استراتژی های این کشور یعنی “انقلاب مخملی” و یا انقلاب رنگی را رغم بزند.
یوشچنکو که معروف به غرب گرایی است زمانی تمام قد نسخه جرج سورس و اندرو کارنگی را برا منافع آمریکا در اوکراین پیاده کرد، نسخه ای که در ایران ناکام ماند اما خسارت های سنگینی به کشور وارد کرد تا حدی که هنوز بسیاری از مردم نسبت به وقائع تلخ سال ۸۸ و آن خیانت تاریخی که برخی از سیاست مداران به کشور روا داشتند حساس هستند.
حوادث سال ۸۸ انقدر برای مردم ایران تلخ است که نسبت به کوچکترین موضوعات مربوطه به آن حساس باشند، حال امروز یکی از بزرگترین مجریان و فرمانبران سیاست های آمریکا در انقلاب رنگی به سادگی به کشور سفر می کند و تفاهمات بسیار گسترده اقتصادی را هم پیگیری می کند.
به راستی عامل و نفوذی آمریکا در ایران چه منفعت اقتصادی دارد و چرا باید درباره این سطح از روابط با مسئولین ایران به میز مذاکره بنشیند؟
انتهای پیام/