“ر. ف” و همسرش سیده “م. ح” که پیش از این نیز مقدمات آزادی صدها زندانی بدهکار را فراهم کرده و در شب عروسی دخترشان با پرداخت دیه یک مرد اعدامی دعای خیر او را همراه کاروان شادی عروس کرده بودند، بار دیگر با فرستادن نماینده خود به دفتر دادستان کرج، مقدمات آزادی ۳۶ زندانی ناامید و چشم انتظار رافراهم کردند.
وی درخصوص نحوه انتخاب زندانیها گفت: هر چند نذر آزادی زندانیان، نیتی پاک و تقدیم به پیشگاه ائمه است اما گاه یک زندانی ناخواسته مرتکب جرم عمد میشود یا در طول مدت حبس دچار تحول و تغییر روحیه یا شیوه رفتاری شده و به درگاه خداوند توبه میکند. به همین دلیل نمیتوان بخشایش پروردگار را نادیده گرفت و مانع آزادی کسی شد که امیدواری به یک معجزه سرتا پای وجودش را فرا گرفته است.
نیکوکار بیادعای البرزی خاطرنشان کرد: برایم مهم نیست که زندانی گرفتار اهل کدام شهراست.بلکه هدفم رضای خداست و خوشحالم که در این مسیر همواره همسرم در کنارم بوده و با حمایت ایشان تعداد زیادی از زندانیان بدهکار نزد خانوادههایشان بازگشتهاند تا دعای همسر و فرزندانشان ضامن سلامت و سعادتمان شود.
صبح دیروز «سید بابا» را با لباس زندان به دفتردادستان کرج منتقل کردند. این مرد حدود بیست سال قبل ودرجریان کشمکش خانوادگی، ناخواسته مرتکب قتل همسرش شده بود. اما پس ازصدورحکم قصاص، در حالی که فرزندانش ازقصاص او گذشت کردند، پدر و مادرزنش خواهان دیه شدند. دیه ای که در سال ۷۹ معادل ۳ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بود. اما حالا به نرخ روز به پرداخت ۳۵ میلیون تومان دیه محکوم بود و توانایی پرداخت نداشت. دیروز سیدبابا بیخبر از آنچه تقدیربرایش رقم زده، به همراه مامور بدرقه از زندان به دفتر دادستان کرج انتقال یافت. او بی آنکه بداند دعاهایش مستجاب شده است، نامهای را از «اورعی» رئیس دفتر دادستان کرج دریافت کرد. پیرمرد با دریافت نامه آزادی زبانش بند آمده بود. با چشمانی اشکبار گفت: “دیشب خواب آزادی را دیدم. داشتم از سالن بیرون میآمدم و همبندیهایم بدرقهام میکردند. از صدای گریه خودم بیدار شدم. و…»
سید بابا میخندید و گریه میکرد. پیرمرد که باور نمیکرد پس از ۲۰ سال حبس، آزاد شده است با شرمساری گفت: «میدانستم بالاخره خدای مهربان صدای این بنده ناچیز وگنهکارش را درکنج سلول میشنود و فرشته آزادی را به سراغم فرستاد.
پیرمرد ادامه داد: «چند روز اول را به خانه فرزندانم میروم. شنیدهام صاحب چند نوه هستم اما آنها را ندیدهام. ولی پس از چند روز زحمت را کم میکنم. یکی از مددکاران زندان به من قول داده تا بهعنوان نگهبان در باغ یکی از دوستانش به من کارومحل زندگی بدهد. ضمن اینکه برای آزادی نذر کرده بودم یک هفته در مسجد جمکران زانو بزنم و برای گرفتاران وزندانیها دعا کنم.
نیکوکاران سرمایهاند
حاجی رضا شاکرمی -دادستان عمومی و انقلاب کرج- نیز در این رابطه گفت: خوشبختانه در کرج با وجود ۴ زندان، از نیکوکارانی بیریا بهرهمندیم که هرگاه برای نجات یک فرد به جامعه نیاز به یاری آنان هست از یکدیگر سبقت میگیرند و صادقانه پای در میدان عمل میگذارند. یکی از برترین خیرین شهرمان آقای ر. ف و همسر ایشان سیده م.ح است که هر بار ایشان را دعوت کردیم بدون بهانه یا تأخیر بلافاصله برای آزادی زندانیان بدهکار به هر مبلغ و هر تعداد اعلام آمادگی کردند و هیچگاه نیز حاضر به معرفی خویش یا حضور در مجامع و مجالس نشدند و ترجیح دادند فقط با خدای خود معامله کنند. به طوری که در این روزها مقدمات آزادی ۳۶ زن و مرد بدهکار و یک زندانی قدیمی را فراهم کرده و به نیت ۷۲ تن از یاران امام حسین(ع) حاضر به پرداخت بدهی ۳۶ زندانی دیگر نیز شده است. این در حالی است که ر. ف در آستانه نوروز امسال نیز موجی از شادی در میان زندانیان ناامید ایجاد کرد و مقدمات آزادی تعداد زیادی زندانی را فراهم آورد.
دادستان عمومی و انقلاب کرج با بیان اینکه نیکوکاران سرمایه و برکت هستند خاطرنشان کرد: نشانه بارز اخلاقی “ر.ف” این است که دارای هیچ پروندهای در دستگاه قضایی کرج نیست و هرگز برای سفارش یا توصیه به پروندهای درخواستی مطرح نکرده و ادعایی نداشته است.
حکایت زندگی سیدبابا حکایت غریبی است. پیرمرد زندانی با دستهایی همیشه لرزان که رو به آسمان می گرفت، زیر لب چه با پروردگار خویش گفت که پس از ۲۰ سال ۳۶ مرد و زن بدهکار را در سفری معجزه وار همسفر آزادیاش کرد؟
صدای نیایشهای شبانه پیرمرد چنان وسعت یافت تا همراه با نسیم از دیوارهای سرد و بیروزنه زندان بگذرد و بر دل مردی نیکوکار بنشیند که با او فاصله زیادی دارد و هیچ چیز از گذشته پردردش نمیداند.
حالا اینجا دیگر کسی تنها نیست. میگفتند اینجا آخر دنیاست اما نیست. وقتی پنجره امید به روزهای تاریک زندگیت گشوده شود و خدای بخشاینده فصلی نو از کتاب زندگیات را رو به آفتاب و سرود بگشاید تا بتوان آغازی دوباره داشت.
انتهای پیام/