تاریخ : جمعه, ۱۰ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 29 March , 2024
1

دستگیری خبرنگار “تیتریک” در جریان توزیع سبد کالا در کرج، به جرم پوشش خبری و انعکاس صدای مردم!! + تصاویر

  • کد خبر : 19648
  • 14 بهمن 1392 - 12:24
دستگیری خبرنگار “تیتریک” در جریان توزیع سبد کالا در کرج، به جرم پوشش خبری و انعکاس صدای مردم!! + تصاویر

سناریوی نخستین کالاهای اهدایی دولت در کرج ، با ضرب و شتم و دستگیری خبرنگار تیتریک کلید خورد.

گروه استانی کمال مهر؛

سکانس اول ، پلان یک ، لوکیشن را تعهد داده ایم که که نگوییم!!! آنهم در کلانتری !!!

صف ناموزون ، ازدحام ، همهمه و دادو فریاد عده ای از شهروندان در مقابل یکی از فروشگاه های سطح شهر کرج

تجمع کنندگان در مقابل این فروشگاه را میتوان به چند دسته تقسیم کرد…

شهروندانی که مشمول لطف دولت برای دریافت سبد کالاهای اهدایی شده و در اولین ساعات روز از نخستین مرحله ، اجناس خود را تحویل گرفته و با شادمانی محل را ترک میکنند

عده ای دیگر از این مشمولان که هنوز در صف های طولانی انتظار فرارسیدن نوبت خود را میکشند

عده ای که با دیدن تجع کنندگان تازه شصتشان خبردار شده و اصلأ نمیدانند ماجرا از چه قرار است

عده ای که جواب رد از سوی سامانه پیامکی دریافت کرده اند و هنوز امیدوار به تجدید نظر این سامانه نامهربان هستند

ناگهان از سوی عوامل توزیع کننده فروشگاه اعلام میشود که کالاها تمام شده و افراد در صفها منتظر نمانند .

توزیع کنندگان از مردم میخواهند روز بعد را برای مراجعه انتخاب کنند.

با بیان این مطلب ، تلاش ها و کشمکشهای موجود در میان تجمع کنندگان در صفها ، به همهمه و داد و فریاد تبدیل میشود ولی در نهایت هرکدام راه آمده را برای رفتن در پیش میگیرند ولی ، با حالتهای مختلف….

یک نفر غرولند کنان میگوید مردم گربه بگیرند ، بکشند و بخورند بهتر از این خفت و خواری است

دو زن مسن که به سختی راه میروند نیز با نارضایتی محل را ترک می کنند

نفر بعد میگوید ، از قرار پنیر تمام شده و توزیع کنندگان به این خاطر ، بقیه کالاها را نیز نمیدهند

این فرد میگوید : از خیر پنیر گذشتم ولی گفتند ، فردا بیا تا سبد کالا کامل باشد ، توزیع با کسری کالا غیر قانونی است

شهروند بعدی شکایتی ندارد و به دیگران هم توصیه میکند که بی دلیل خود و دیگران را رنجیده خاطر نساخته و سعه صدر را در پیش گیرند

در نهایت ، غوغای موجود با چسباندن کاغذهای (( کالا تمام شد ))(( فردا مراجعه کنید )) و غیره رو به خاموشی می رفت و صحبتهای خبرنگار ما نیز با مردم تمام شده بود و …….

سکانس وسط ، پلان یک ، لوکیشن : همانجا که تهعد داده ایم نگوییم!!! آنهم در کلانتری !!! تا لحظاتی دیگر شاهد بخش اکشن سناریوی فوق خواهید بود….

خبرنگار تیتریک در حال گرفتن آخرین عکسهای گزارش خود است که…..

به ناگاه در یک حمله ضربتی توسط مأمور گیشه حفاظت فروشگاه ، شکار میشود و شکارچی تیز چنگال که از مهارت خود در شکار به وجد آمده گویی که دم روباه مکاری را از انتهای لانه مرغها بدست گرفته و میکشد ، بند کیف و بند دوربین خبرنگار به دام افتاده را گرفته و او را به سختی به این سو وآنسو تکان میدهد.

خبرنگار ما که فکرش را هم نمیکرد ، یک مأمور مرد ، اجازه حمله فیزیکی به یک زن را به راحتی به خود بدهد در مرحله اول دچار شوک آنی شده ولی در مرحله بعدی به سماجت برای حفظ دوربین خود میپردازد که همین قضیه کشمکش موجود را به هل دادن های فیزیکی و توهین تبدیل میکند.

کار به جایی میرسد که خبرنگار زن چاره را در وارد آوردن ضربه بر سینه مأمور مذکور میبیند تا او را لحظه ای رها کند که چنین میشود ولی کشیدنهای مستمر بند دوربین وکیف خبرنگار که همچنان در دست مأمور است او را در مقابل چشمان حیرت زده مردم به این سو وآنسو میکشاند

سکانس آخر ، پلان آخر ، لوکیشن : کلانتری نزدیک به همانجایی که تعهد داده ایم نگوییم!!! آنهم در همان کلانتری!!!

افسر کشیک برگه تعهد را در مقابل خبرنگار سمج که حاضر به پاک نمودن عکسهای دوربینش نیست ، زیرا معتقد است که جرمی را مرتکب نشده ، قرار میدهد و وی تعهد میدهد که در ارائه گزارش مردمی از اولین روز توزیع سبد کالای اهدایی دولت نامی از فروشگاه مذکور نبرد و دفعه بعد با کسب اجازه از مسئولین فروشگاه به تهیه عکس وخبر بپردازد.

500

نکته :

از آغازین ساعتهای توزیع سبد کالا در سطح شهرنه تنها این فروشگاه بلکه تمامی فروشگاه ها با این وضعیت روبرو است زیرا مردم مدت اعلام شده برای تحویل کالا را بسیار اندک دانسته و دولت را مقصر این امر میشناسند.

در تمام فروشگاه های سطح شهر از عکاسی و تهیه خبر نحوه توزیع سبد کالا ممانعت شده و در هر صورت اجازه این کار از سوی مسئولین فوق صادر نمیشد.

از حق نگذریم کارکنان و مسئولین فروشگاه روزی بسیار سخت و طاقت فرسا را پشت سر گذاشته و فشاری شدید از سوی برخی از شهروندان کم صبر و متوقع بر روان و اعصابشان وارد شده است و چند ساعتی از ظهر گذشته هنوز ناهار نخورده اند .

روز بسیار بدی با شکستن دربهای آکاردئونی فروشگاه در ساعات نخست توزیع و هجوم فیزیکی به سه نفر از کارکنان شروع شده و با توهینها و ناسزاهای اعتراض آمیز مردم ادامه پیدا کرده است و این کارکنان باید روزهای متوالی را با این وضعیت سر کنند.

در نهایت :

سناریوی سبد کالاهای اهدایی دولت با ۲۴ عدد تخم مرغ ، اندکی پنیر ، کیسه ای برنج هندی ، دو عدد مرغ و دبه ای روغن ….

500

موجب شکستن حرمت خبرنگاری میشود که بیشترین ساعات خود را به انعکاس اخبار از رویدادهای تلخ حوادث ، پیروزیهای شیرین و افتخارات شهر و شهروندان و البته بیان مشکلات و کاستی ها برای رفع آن بدست متولیان ومسئولین امر میگذراند و در این راه ، سختی کار، سرما و گرمای هوا ، اتفاقات ناگوار و دیگر مصائب را به جان میخرد.

نکته اصلی این است که وقتی در تمام دنیا ، خبرنگاران در حرکتی ناشایست ، میتوانند وارد حریم خصوصی افراد شده و اسرار و مسائل ناگفتنی ایشان را در نشریات خود منتشر کنند ، در ایران امروز ، که داعیه آزادی و رو به کمال رفتنمان حداقل گوش خودمان را کر میکند ، چرا باید انعکاس یک رویداد خبری جامعه مدنی به حادثه ای تلخ برای یک خبرنگار تبدیل شود و همانند مجرمان و متهمین مورد برخورد قضایی قرار گیرد.

عده ای در مرزبندی های تخیلی و توهم زده خود ، تمام فضای محل خدمت خود را تا کیلومترها حریم خصوصی خود میدانند.

برای آخرین بار عکسها را پوشاندیم و اسمی نیاوردیم… خواستیم حرمتی نشکند و کسی انگشت نما نشود و یا شاید اعتباری بی اعتبار نگردد…. این بار به تذکری دوستانه بسنده کردیم…

ولی عاملان و باعثان این حادثه بدانند که اگر باز هم شاهد باشیم که به اندازه ارزنی به حقوق این قشر زحمتکش و بی توقع تعرض شود و افرادی بخواهند خبرنگار را دیوار کوتاه قدرت طلبی و غرورشان کنند اسمی را از قلم نخواهیم انداخت و ..

امیدواریم که آخرین بار باشد.. همین!!

 

 

منبع:تیتریک

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=19648

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x