تاریخ : پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024
0

قتل برادر به دست برادر/ اگر جای این خانواده بودید چه می‌کردید

  • کد خبر : 177846
  • 09 بهمن 1395 - 17:14

حمیدرضا قربانی که برای اولین بار کارگردانی فیلم بلند سینمایی را تجربه کرده است نگاهی متفاوت به مساله قتل و برادرکشی را روی پرده سینما پیش چشم بیننده می آورد. البته این تفاوت از مدیوم سینماست و شاید نشانی خود ما و یا خانواده هایی است که در مقابل بحران شیوه رفتاری محترمانه تری را بر می گزینند.

به گزارش کمال مهر به نقل از مهر؛ فیلم سینمایی «خانه ای در خیابان چهل و یکم» اولین تجربه بلند سینمایی حمیدرضا قربانی است که البته اندوخته های سینمایی اش سابقه ای طولانی دارد. این فیلم که سال گذشته در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت قصه خانواده ای است که موقعیتی تلخ و در عین حال پیچیده را تجربه می کنند و برای ادامه راه باید تصمیم بگیرند.

حمیدرضا قربانی که برای اولین بار کارگردانی فیلم بلند سینمایی را تجربه کرده است نگاهی متفاوت به مساله قتل و برادرکشی را روی پرده سینما پیش چشم بیننده می آورد. البته این تفاوت از مدیوم سینماست و شاید نشانی خود ما و یا خانواده هایی است که در مقابل بحران شیوه رفتاری محترمانه تری را بر می گزینند.

شاید در سال های اخیر آثار سینمایی زیادی در این رابطه دیده باشیم اما یکی از نکات قابل توجه این اثر، رفتار یک خانواده محترم ساکن در خیابان چهل و یک در مواجهه با این اتفاق شوک آور و ناراحت کننده است.

فیلم مذکور نکاتی پنهان و هوشمندانه در دل خود دارد که شاید هر بیننده ای را به دیدن دوباره اش ترغیب کند. شنیدن برخی از این نکات از زبان کارگردان، نویسنده و تهیه کننده فیلم خالی از لطف نیست. به همین منظور در نشستی با حضور آزیتا ایرایی، حمیدرضا قربانی و سیدمحمود رضوی به زوایای این اثر اجتماعی پرداختیم.

با ما در این نشست همراه می‌شوید:

* در سال‌های اخیر آثار سینمایی بسیاری با محوریت قتل روی پرده رفتند به ویژه در جشنواره فیلم فجر که طی یک دوره زمانی مشخص فیلم های متعددی اکران می شوند این مساله شاخص تر است. چطور شد که شما هم به این مقوله علاقمند شدید؟

آزیتا ایرایی: مساله قتل در جامعه امروز نمود عینی بسیاری دارد و ما در روزنامه ها  و شبکه های اجتماعی در جریان این اتفاقات به شکل های مختلف قرار می گیریم. به خصوص که شبکه های اجتماعی باعث شده اند بیش از گذشته چنین خبرهایی منتشر شوند. این زیاد شدن و زیاد شنیدن یک بحث است اما اینکه ما چرا قتل را برای قصه مان انتخاب کردیم دلیل دیگری دارد. در واقع جذابیت موضوع برای من موقعیت آدم هایی بود که بعد از قتل در آن قرار گرفته بودند و رابطه نزدیک شان به هم، اجازه هر رفتاری را به آنها نمی داد و این شرایط را برای کاراکترهای «خانه ای در خیابان چهل و یکم» سخت تر می کرد.

این طرح ابتدا از طرف آقای قربانی به من پیشنهاد شد و اگر قرار بود خودم فیلمنامه ای با این مضمون بنویسم شاید این موضوع آخرین چیزی بود که یک روز سراغش می رفتم. این طرح هم به خاطر وقوع یک اتفاق واقعی بود که کارگردان در جریانش قرار گرفته و تصمیم داشت تا فیلمی درباره آن بسازد. در یک جمع بندی کلی ما می دانستیم رویدادی در واقعیت رخ داده و حالا باید فکر کنیم بر اساس آن چه قصه ه­ایی می توان بنا کرد که خیلی هم شبیه داستان های مرسوم با موضوع قصاص نباشد و زاویه نگاه تازه ای را به تصویر کشیده باشیم.

اگرچه بستر اولیه شکل گیری داستان بر اساس یک قتل اتفاق افتاده اما محور اصلی ما در این قصه اساسا قتل نبودحمیدرضا قربانی: اگرچه بستر اولیه شکل گیری داستان بر اساس یک قتل اتفاق افتاده اما محور اصلی ما در این قصه اساسا قتل نبود. من هم موافقم که این روزها تولید اثری با موضوع قتل زیاد شده اما دغدغه من در ابتدا اتفاقی بود که در جریانش قرار گرفتم و باعث می شد مادری به خاطر این شرایط خاص سر دوراهی قرار گیرد. این موضوع برای من به حدی جذاب بود که از خانم ایرایی خواستم فیلمنامه ای با این مضمون بنویسد.

در این فضا علاوه بر مادر، وابستگان دیگر هم در معرض یک موقعیت مبهم قرار می گیرند که باید یک راه را انتخاب کنند. شما به عنوان بیننده قتل را فقط در ابتدای قصه می بینید حتی در نوع دکوپاژ این سکانس هم متوجه خواهید شد که تصویر کاراکترهای ما خیلی واضح نیستند و من عامدانه سریع از آن عبور کردم تا به اصل قصه ام بپردازم. اگرچه در تحلیل های خودمان و زمان تمرین دقیقا می دانستیم پیشینه این آدم ها چیست و چرا کار به اینجا کشیده شده است ولی وقتی قصه از اینجا شروع می شود یعنی اتفاقات بعد از بحران برای ما مهم است و می خواهیم ببینیم کاراکترهای قصه ما چه فکری برای ادامه این مسیر دارند. در واقع دنبال کالبدشکافی این خانواده بودیم.

* با توجه به اینکه چنین اتفاقی در واقعیت رخ داده بود پس با کاراکترهایتان کاملا آشنا بودید.

ایرایی: از آنجا که «خانه ای در خیابان چهل و یکم» بر اساس یک قصه واقعی طراحی شده بود، کاراکترها تا حدودی برای ما روشن بودند اما به خاطر پیدا کردن جذابیت بصری و روایت با حفظ اساس داستان، یک قصه جدید نوشتیم که فضایش متفاوت از اصل ماجرایی است که در واقعیت رخ داده بود و در نهایت اتفاقی که در پایان فیلم می افتد با آن رخداد واقعی بی ارتباط است.

* نکته دیگری که در کلیت فیلم توجه بیننده را جلب می کند اینکه ما بدون دیدن حتی یک سکانس از کنار هم بودن پدر و مادر و فرزند، این اثر را کاملا خانوادگی می بینیم. این اشاره پنهان از کجا نشات می گیرد؟

قربانی: این توضیح را بدهم که قبلا این اثر «خانه یحیی» نام داشت اما به دلیل تشابه با فیلمی دیگر اسم را تغییر دادیم و یحیی نام پدر مرحوم این خانواده بود که تمایل داشت دو پسرش در طبقات بالای همین خانه که میراث شان بود ساکن شوند، به همین خاطر در اولین قدم همه را ساکن یک ساختمان کردیم. از نوع ارتباط اعضای خانواده حتی بعد از این اتفاق هم می توان پی برد رابطه شان تا چه حد با هم گرم و صمیمی بوده است. ما در این فیلم برخلاف همیشه دنبال کلیشه‌های رایج بین مادرشوهر و عروس نبودیم. اتفاقا کسانی را می بینیم که اگر در برخورد با هم ناراحت هستند اما در تنهایی شان بدگویی از هم نمی­ کنند.

شاید اگر شخص دیگری جای من این اثر را می ساخت سکانس هایی از پرخاش و خشونت و فضاهای متشنج را به قصه اضافه کند تا هم تاثیرات قصه را بالا ببرد هم برای بیننده جذابیت کاذب ایجاد کندیکی از اهداف اصلی من در به تصویر کشیدن این فیلم پرهیز از خشونت های رایج سینمای امروز بود. شاید اگر شخص دیگری جای من این اثر را می ساخت سکانس هایی از پرخاش و خشونت و فضاهای متشنج را به قصه اضافه کند تا هم تاثیرات قصه را بالا ببرد هم برای بیننده جذابیت کاذب ایجاد کند اما بد نیست سنت شکنی کرده و کمی غیرمتعارف عمل کنیم و ببینیم لزوما در چنین مواقعی همه با داد و بیداد و نابهنجار رفتار نمی‌کنند.

* این نگاه شخصی برای همه عوامل این پروژه قابل هضم بود؟

قربانی: گاهی بازیگران و عوامل پشت دوربین این مساله را به راحتی نمی پذیرفتند. مثلا در یکی از صحنه ها که فروغ به خانه محسن می‌رود تا با او برخورد کند در ابتدای سکانس شخصی از حیاط وارد راهرو می‌شد و من به مهناز افشار می گفتم در این لحظه در را ببندد، اما خانم افشار می­ گفت فروغ شوهرش کشته شده و این عکس‌العمل کاملا طبیعی است که بگذارد دیگران هم بفهمند چه بر سر او آمده است.

ولی من معتقد بودم بر اساس پرداختی که برای این کاراکترها در نظر داریم فروغ هم دوست ندارد کسی بفهمد در این موقعیت بین شان چه گذشته  است؛ حتی اگر این طرز فکر به مدینه فاضله من نزدیک باشد. این را هم پذیرفته ام که از نظر بصری چون بیننده به دیدن پرخاش در چنین موقعیتی عادت کرده شاید این نگاه خیلی برایش جذاب نباشد و نپسندد.

ایرایی: البته ما برای اینکه راحت تر بتوانیم به این نقطه برسیم که از صحنه های خشونت آمیز کم کنیم، یک پرش ۴۰ روزه را از زمان قتل تا شروع قصه در نظر گرفتیم. به هر حال بعد از گذر ۴۰ روز از مرگ یک عزیز، طبیعی است که خشم شان کمی فروکش کرده و از آن بحران عبور کرده باشند. این فاصله ۴۰ روزه بیشتر به ما کمک می کرد که از سکانس‌های درگیری و پرتنش دوری کنیم.

ما برای اینکه راحت تر بتوانیم به این نقطه برسیم که از صحنه های خشونت آمیز کم کنیم، یک پرش ۴۰ روزه را از زمان قتل تا شروع قصه در نظر گرفتیم* «خانه ای در خیابان چهل و یکم» از زاویه ای دیگر قصه وجدان سه زن در سه موقعیت متفاوت است که سرنوشت شان به هم گره خورده، اما این عذاب وجدان یا آسودگی از آن خیلی نمود بیرونی ندارد. چرا؟

قربانی: طبیعی‌ است که  مادر و حمیده عذاب وجدان دارند ولی فروغ آسیب دیده است و دنبال احقاق حق. همچنین مادری که بر سر دو راهی قرار گرفته و برای برقراری عدالت بین دو عروسش تلاش می کند. در واقع وجدان مادر درگیر همه‌ خانواده است. یکی از دلایلی که باعث شد من از ملودرام احساسی به درام تعقلی برسم آن بود که این جزئیات را در درون مان تحلیل کنیم و وقتی با خودمان تنها شدیم فکر کنیم که اگر ما جای این ها بودیم واقعا چه کار می کردیم.

* وقتی اولین تجربه سینمایی تان را با مردم می بینید به نظرتان جایی هست که احساس کنید اگر از واکنش ها اطلاع داشتید طور دیگری آن سکانس جلوی دوربین می رفت؟

قربانی: شاید اگر به عقب برگردم در تصمیم گذشته ام تجدید نظر کنم اما نه به این معنی که به صِرف جذب مخاطب «فیلم خودم» را نسازم. در «خانه ای در خیابان چهل و یکم» به عنوان اثر اول برایم مهم بود که فیلم خودم را با خلق و خوی خودم بسازم و از خانم ایرایی هم می خواستم در نگارش فیلمنامه این مهم را رعایت کند ولی موافقم که واکنش ها روی تصمیم من تاثیرگذار است.

* استفاده از دوربین روی دست در فیلم هایی با قصه ای در بستر بحران پذیرفتنی است اما ما خیلی کم در فیلم شما چنین سکانس هایی می بینیم.

قربانی: من فضای این فیلم را کلاسیک گرفتم و از فضاهای شلخته دوربین روی دست پرهیز کردم چون می خواستم همه چیز سرجای خودش باشد.

ایرایی: استفاده از دوربین روی دست اصلا بد نیست ولی وقتی از حد بگذرد یا در جای خودش استفاده نشود فقط هیجان کاذب ایجاد می کند. ما در این فیلم نیازی به این تهییج کردن نداشتیم و همین گذر ۴۰ روزه از وقوع آن اتفاق در کنار پیشینه شخصیتی آدم های این داستان کافی بود تا درست ترین رفتار را از آنها ببینیم.

* پایین آوردن سطح تنش و هیجان برای فیلمی که اساسا به یک بحران بزرگی اشاره می کند که می تواند بنیاد یک خانواده را برهم بریزد می تواند مخاطب امروز سینما را راضی نگه دارد؟

قربانی: بر خلاف آنچه این روزها شاهدش هستیم به نظر من نباید در سینما فقط به یک طیف یا یک شیوه ساختاری اهمیت داد چون ناخودآگاه بیننده هم عادت می کند فقط همین شکل رفتار را روی پرده ببیند و این فرقی با سریال های سطحی که هر روزه به تعدادشان هم افزوده می شود، ندارد و نتایج مخربش اینکه اگر کار متفاوت و جدیدی را ببیند پس می زند.

اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و شهرام مکری و کارگردانان جریان­ ساز هر کدام در زمان خودشان آمدند و فضای متفاوتی از فیلمسازی را نشان دادند. من معتقدم باید این اتفاق به صورت گسترده تر بیفتد و مخاطبی که به سالن سینما می رود فقط دنبال یک نوع خاص نباشد. امروزه فیلم هایی که ریتم درونی دارند و آرام پیش می‌روند غالبا پس زده می شوند و فیم‌هایی که ریتم بیرونی دارند و خشونت را ترویج می‌دهند جذاب ترند. ما فیلمسازان قبل از هر چیز باید فضای فکری علاقمندان به سینما را بازتر کنیم و یادشان بیاوریم که می توانند اتفاقات متنوع تری از آنچه را تا کنون دیده اند، شاهد باشند.

ما فیلمسازان قبل از هر چیز باید فضای فکری علاقمندان به سینما را بازتر کنیم و یادشان بیاوریم که می توانند اتفاقات متنوع تری از آنچه را تا کنون دیده اند، شاهد باشند* تسریع این جریان را چقدر ممکن می بینید؟

قربانی: این روزها تغییر دادن نگاه و ذائقه مخاطب مساله کمی نیست و باید در روند آزمون و خطا فضا را به سمت بهتری سوق داد. افرادی مثل آقای رضوی برای خودشان تاکتیک هایی در فیلمسازی دارند. در عین حال که حواس شان به گیشه هست اما فضای روایت را در اولویت قرار می دهند و ریسک تولید فیلم های قابل توجهی مثل «سیانور» را هم می پذیرند. بنابراین گروهی که در پروژه های این چنینی کار می کنند می دانند که می شود برای هر قصه متفاوت یک روایت جذاب بنا کرد تا هم درون مایه محتوا غنی باشد هم مخاطب را جذب کند.

* آقای رضوی با توجه به آنچه تا اینجای بحث پیش رفتیم برای مان از این همکاری بگویید.

محمود رضوی: مراوده من با حمیدرضا قربانی بیش از همکار است و طی این سال ها آنقدر خوب با تفکرش آشنایی پیدا کردم که همان ابتدا با تعریف کردن قصه می دانستم این همکاری شکل می گیرد.

* برای هر تهیه کننده ای گیشه وجه مهمی از ماجراست. افق دیدتان در این مورد چه بود؟

رضوی: درباره بحث گیشه و جذب مخاطب همیشه سعی کردیم مسیری را پیش روی مان ببینیم که ما را به عقب برنگرداند و بتوانیم رو به جلو پیش برویم. انتخاب «خانه ای در خیابان چهل و یکم» هم در راستای همین هدف بود. سینمای ملودرام اجتماعی این روزها فضایی غالبا سیاه نما دارد ولی به نظر من نیاز مردم است که تصویری متعادل را روی پرده ببیند. تفکری که فیلم ما را ترسیم کرده کردار بر اساس غریزه و انسانیت است و این موضوع کمی نیست. مخاطب در این فیلم خودش را پیدا می کند چون قصد ما ترسیم خانواده ای بود که در جامعه به وفور مشابه شان را می توانید پیدا کنید.

قربانی: تهیه کنندگانی مثل محمود رضوی به این مساله توجه می کنند. به خاطر شناختی که از ایشان از زمان «درباره الی» داشتم، می دانستم برای ساخت این فیلم مشکلی نخواهم داشت و حتی باید بگویم که آقای رضوی مرا به تولید این فیلم تشویق کرد.

گیشه مساله همه فیلم هاست و طنز و درام هم ندارد. سینمای ما در شرایط فعلی از فرمول خاصی پیروی نمی کند و هیچ ضمانتی برای فروش فیلمی با استانداردهای لازم ندارد. در این اوضاع صفر و صد به راحتی جابه جا می شوند و ما با علم به همه این ها و با توافق جمعی تصمیم گرفتیم که کار را کلید بزنیمرضوی: گیشه مساله همه فیلم هاست و طنز و درام هم ندارد. سینمای ما در شرایط فعلی از فرمول خاصی پیروی نمی کند و هیچ ضمانتی برای فروش فیلمی با استانداردهای لازم ندارد. در این اوضاع صفر و صد به راحتی جابه جا می شوند و ما با علم به همه این ها و با توافق جمعی تصمیم گرفتیم که کار را کلید بزنیم. در هر پروژه ای که من کار می کنم یک اصل وجود دارد و اینکه همه کار را محصول خودشان بدانند و هیچکس تحت فشار بخش دیگر کار نباشد. ما هیچ سکانس یا دیالوگی نداشتیم که مثلا طبق خواسته کارگردان و با نارضایتی نویسنده تولید شده باشد. وقتی از قدم های اولیه خیالتان راحت باشد دیگر نگران بحث فروش هم نخواهید بود. چراکه هر فیلمی مخاطب خودش را دارد و علاوه بر تاثیر بازی خوب بازیگران، مخاطب دنبال قصه خوب و پرداخت درست است.

* شاید این زمان اکران در آستانه جشنواره فجر خیلی خوشایند عوامل فیلم برای اکران نباشد. امکانی زودتر یا دیرتر در اختیار فیلم نبود؟

رضوی: همه ما از زمان اکران ناراضی هستیم اما این هم برمی گردد به همان اتفاقات پیش بینی نشده که نمی گذارد ضمانتی برای گیشه داشته باشیم. دلیل آن هم مربوط می ­شود به قانون اکران که فیلم ها ۲ماه بعد از اخذ پروانه نمایش ثبت می شوند و این باعث شد نوبت دهی به فیلم ما و پروانه اش مرداد ماه باشد با این حساب مهرماه نوبت اکران ما می شد اما در آن زمان همه سرگروه ها پر بود و با کلی پیگیری توانستیم اکران بگیریم. از طرفی به خاطر حجم بالای آثار اکران نشده پیش بینی می کردیم فیلم های قبل ما زودتر از سرگروه پایین بیایند که این اتفاق هم نیفتاد و همه چیز دست به دست هم داد تا اکران ما عقب بیفتد. اگرچه کمی فضای جشنواره ای هم بر ما حاکم است اما امیدوارم مردم با علاقه ای که به کار نشان می دهند خستگی ما را رفع کنند. ما همچنان تلاش می کنیم و ناامید نیستیم.

قربانی: سال های قبل هم همزمانی اکران فیلم ها با جشنواره فجر را داشتیم اما احساس می کنم بعد از احداث پردیس های چند سالنه وضعیت اکران فیلم های همزمان با جشنواره هم بهتر است چون همه امکان دیدن آثار جشنواره ای را ندارند و ممکن است فیلم‌های در حال اکران را ببینند.

* با وجود شبکه نمایش خانگی یک کارگردان چقدر می تواند برای دیده شدن زحماتش روی این رسانه حساب کند؟

قربانی: در نوع پرداخت، دکوپاژ، میزانسن، بازی گرفتن و … مدیوم سینما را رعایت کردم و دوست دارم کارم در سینما دیده شود. اینکه تعداد بیشتری از مردم مخاطب کارم باشند و بعدها در خانه های شان «خانه ای در خیابان چهل و یکم» را تماشا کنند لذتبخش است اما ترجیحم در حال حاضر سینماست.

* در کنار مردم، نظر منتقدان در تولید آثار بعدی چقدر تاثیرگذار است؟

قربانی: واقعا به نظر منتقدان اهمیت می دهم. برخی از دوستان منتقد نظراتی درباره‌ فیلم من داشتند و وقتی فکر می‌کنم متوجه می‌شوم که نظرات درستی هستند و اگر این امکان وجود داشت دوباره این فیلم را بسازم مطمئنا آنها را لحاظ می‌کردم.

* انتخاب بازیگران بر چه اساسی شکل گرفت؟

رضوی: عوامل همه با تعامل و همفکری انتخاب شدند. گزینه هایی را فکر می کردیم و تقریبا برای نقش های اصلی به همان ها رسیدیم. آنچه در خروجی کار مشاهده شد از نظر من همه بهترین بودند و بازی های شان متفاوت تر از کارهای قبلی شان بود.

* شاید این متفاوت بودن درباره همه بازیگران صدق نکند. مثلا علی مصفا غالبا در همین قالب ظاهر می شود.

قربانی: همانطور که در روایت قصه به واقع­گرایانه بودن فکر می­ کردیم در انتخاب قصه و نوع روایت هم به واقع گرایانه بودن بیشتر فکر می کردیم. در انتخاب بازیگر هم نگاه مان همین بود که نخواهیم کار غیر متعارفی انجام دهیم و مثلا بازیگری بیاوریم که بیننده هیچ تصوری از ایفای این نقشش نداشته باشد و برای بازی متفاوت گرفتن از او بخواهیم تلاش کند تا بیننده شوکه شود برای همین علی مصفا را برای نقش محسن انتخاب کردم.

ایرایی: به نظر من علی مصفا آنقدر به این کاراکتر نزدیک بود که اگر خدای نکرده در واقعیت هم با این اتفاق روبه رو می شد همین رفتار را از او می دیدیم.

قربانی: این دلیل را برای تک تک بازیگران داشتیم و قابلیت های همه شان را می شناختیم. من فیلم «برف روی کاج ها» را از مهناز افشار دیده بودم و بازی اش را در آن فیلم دوست داشتم و به توانایی اش در ایفای نقش هایی با این روحیه آگاه بودم. به نظرم وقتی با نقش درونگرای به آن سختی کنار آمده و توانسته بود کار را دربیاورد مطمئنا از پس کاراکتر فروغ هم به درستی بر می آمد. قطعا در انتخاب این ها به گیشه هم توجه داشتیم اما قبل از آن قابلیت های بازیگران برای مان مهم بود. خانم افشار که به تازگی فرزندش به دنیا آمده بود، اولین روز که فیلمنامه را خواند به من گفت حالا بیشتر متوجه می شوم که چطور باید مادر بودن را بازی کنم و این جمله برای من خیلی اهمیت داشت.

حتی سهیلا رضوی در نقش مادر بعد از خواندن فیلمنامه اولین چیزی که به آن تاکید داشت این بود که منش و روحیاتش به این نقش می خورد و جالب اینکه او هم دو پسر، عروس و نوه داشت که این موضوع به او کمک می­ کرد که به راحتی خود را جایگزین کاراکتر کند.

* هر اندازه که به محترمانه بودن برخورد اعضای این خانواده توجه داشته باشیم اما به هر حال صورت مساله بر سر یک قتل است و دور از انتظار نبود که در کنار فروغ به جای یک برادر جوان حامی بزرگتری را می دیدیم.

ایرایی: حضور برادر جوان برای رنگ و لعاب یا اطلاع رسانی نبود. او به شدت کاراکتر لازم فیلم به عنوان وجدان بازدارنده فروغ تلقی می شد. من فکر می کردم مادرشوهری داریم که خیلی نرم و متعادل رفتار می کند و می خواهد این موضوع را در آرام ترین شکل ممکن حل کند ولی از سمت فروغ کسی در قصه ما حضور نداشت. اگر برادری کنارش نمی بود یک زن می دیدیم که در قبال این حجم اتفاقات تنها می ماند. در پی جایگزینی پدر و مادر فروغ هم نبودیم چون احساس کردیم فضایی نصیحت گونه خواهیم داشت.

تنها تفاوتی که از ابتدای نگارش تا زمان اجرا پیش آمد شخصیت پردازی برادر بود. ابتدا به این فکر کردیم که سن و سالش بیشتر از فروغ باشد و به نوعی جای پدرش را بگیرد اما از آن صرف نظر کردیم و ترجیح دادیم برادرش جوان باشد. چون احساس کردیم در ارتباط با خواهرزاده می‌تواند صمیمانه‌تر رفتار کند. ضمن اینکه محل کار مشترک برادر جوان با فروغ در روند متعادل قصه به ما بیشتر کمک می کرد.

* «خانه ای در خیابان چهل و یکم» تجربه اکران بین المللی را هم داشت. تجربه دیدن فیلم با مخاطبان غیر ایرانی چطور بود؟ و به نظرتان چه گونه ای از سینمای ما آنطرف آب بیشتر خریدار دارد؟

قربانی: ما این روزها گونه های متفاوتی از سینمای مان را به جشنواره های خارجی می فرستیم، مثلا فیلم های «نفس» و «لانتوری». اینطور نیست که بگوییم فیلم های سیاه و تلخ بیشتر دیده می شوند. ممکن است یک جشنواره‌ای سیاست‌های خاص خودش را داشته باشد اما اغلب جشنواره‌ها دنبال فیلم‌های خوب و با ارزش هستند.

«خانه­ ای در خیابان چهل و یکم» که نگاهی سیاه ندارد در چندین جشنواره انتخاب شد و جالب اینکه سوال منتقدان و مردم بیشتر بر محوریت این سه زن، رفتارها و انتخاب­ هایشان به خصوص درایت و هوشمندی مادر بود. من فکر می­ کنم برای مخاطب خارجی و برخی از جشنواره ­ها هم مساله­ خانواده و درگیری ­های درون آن مهم است.

* از کارهای تازه چه خبر؟

قربانی: مدتی است که به آن فکر می کنم و طرحی هم آماده دارم اما در حال حاضر همه تمرکزم بر اکران این اثر و شنیدن نظر منتقدان و مردم است. دوست دارم با جمع بندی آنچه از مخاطبانم دریافت می کنم خودم را دوباره ارزیابی کنم و با حفظ آنچه امضای کارگردانی من محسوب می شود، خودم را به سلیقه مخاطب نزدیک‌تر کنم.

 

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=177846

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x