تاریخ : پنجشنبه, ۳۰ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 18 April , 2024
0

خنده بازار!

  • کد خبر : 27592
  • 17 اسفند 1392 - 9:51
خنده بازار!

هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگرنویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید.

کمال مهر: هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.

۱- از الان استرس گرفتم واسه روبوسی عید؛ که دوبار باید بوس کنم یا سه بار. لامصب خیلی شرایط سختیه. یهو می خوای سه تا بوس کنی طرفو، اون دوتا بوس می کنه جا خالی می ده وسط جمع ضایع می شی!

۲- تیرامیسو بیشتر بهش میاد یک نوع قربون صدقه شمالی باشه تا دسر!

۳- هنوز تو شو آهنگ گلزار بودیم که فروتن هم آهنگ بیرون داد، دیگه باید منتظر آلبوم حمید معصومی نژاد خبرنگار اعزامی صدا و سیما از رُم باشیم!

۴- یه فامیل خیلی خجالتی داریم یه شب اومد خونه بابام اینا. شب هم همونجا خوابید. صبح بهش گفتیم بفرما صبحونه گفت ممنون صبحونه خوردم!

۵- خداییش دقت کردی؟ میری حموم آب داغو وا می کنی چهارصد ساعت وا میستی تا داغ شه! حالا کافیه تو دستشویی اشتباهی آب داغو و اکنی، تو بیست صدم ثانیه میرسه به ۱۲۰ درجه سانتیگراد.

۶- وقتی پشت آیفون می پرسی: «کیه؟» ۹۵% مردم میگن «باز کن»، ۵% باقیمونده هم میگن: «منم»! سواله می پرسیم؟

۷- تو خونه ما عطسه کنی کسی نمیگه عافیت باشه، همه میگن بیا، بفرما، لُخت گشتی سرماخوردی!

۸- تو رادیو می گفت: به خرگوش هویج ندین، خوب نیس واسش! خب مگه ما چقدر از یه خرگوش می دونستیم که اونم گند زدی توش؟

۹- به این فکر نکن چرا سبد کالا بهت تعلق نگرفت، به بقیه اطلاع رسانی کن که سبد کالا، سبد نداره!

۱۰- یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم و هی چی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده نامه با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند! لحظه سختی بود، تمام باورهام فرو ریخت.

۱۱- آقا من یه اعتراف دارم! اون بچه مردمی که همیشه پدر مادرتون ازش تعریف می کنن و بهتون سرکوفتشو میزنن، منم… حلالم کنید.

۱۲- یکی از بزرگترین دغدغه های زندگیم اینه که وقتی یکی داره باهام حرف میزنه من باید تو کدوم چشمش نگاه کنم؟ راست؟ چپ؟ وسط پیشونیش؟ دماغش؟ هیچکدام؟

۱۳- تو یه پاساژ راه می رفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین. سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی می کنم و وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن. اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه می کنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه. بهش گفتم خنده داره؟ من فکر کردم آدمه. یارو چیزی نگفت، خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است.

۱۴- تنها راهی که همه مردم مجبور بشن از زیر گذر چهار راه ولیعصر استفاده کنند اینه که اطراف چهار راه رو مین گذاری کنن، خندق بکنن، بعد تمساح بندازن توش. البته باز یه راهی پیدا میشه که از زیرگذر استفاده نشه بدون شک!

۱۵- حالا عکس تو برف تموم شد، تا چند روز دیگه ولنتاینه: من و عشقم. من و کادوهام. من و این خرس کوچولو. من واین خرسِ گونده با کادوش. من و جوجوم! من وخرم! والا!

۱۶- بهترین راه خودکشی: بری وسط کویر ساقه طلایی بخوری … بد میگم؟ با چایی هم میخوری باز تشنه ات میشه! معلوم نیس از چی ساختن.

۱۷- یه داستانِ قدیمی هم هست که میگه: وقتی یه دختر لباس میخره، امکان نداره جلوی آینه باهاش نرقصه!

۱۸- دوست عزیز به مهمونی یا مسافرت می ری سعی کن خوش بگذرونی، ماموریت عکاسی که نرفتی از هر سکانست عکس می گیری!

۱۹- مامانم: پاشو بیا شام بخور
– نمی خورم …
مامانم: باشه نخور!
دو دقیقه بعد: نخور ببینم کجا رو می گیری! سه دقیقه بعد: نخور فشارت بیفته ضعف کنی! چهار دقیقه بعد: نخور از گشنگی بمیری؛ شکل اسکلت شدی از بس غذا نمیخوری! … همش منو دِق بده … بیــــــــــــــا کوووفت کن میخوام جمع کنم…!

۲۰- دیروز سر چار راه یه نفر اومد گفت: گل می خوای؟ منم مثل فیلما پنج تومن دادم و گفتم همشو بده. بعد یارو گفت: ببخشید آقا دونه ای چهارتومنه! تو عمرم انقدر تحقیر نشده بودم.

۲۱- غیرممکنه توی مدرسه های ایران درس خونده باشی و این جمله رو نشنیده باشی: ببینید همه تون صفر بشین، یه دوزاری از حقوق من کم نمی کنن. همتونم ۲۰ بشین یه دوزاری به حقوق من اضافه نمی کننن!

۲۲- اتاق دخترا مرتبه تا وقتی که نوبت می رسه به: حالا من چی بپوشم؟

۲۳- این روزا! اگه تو خونه باهاتون مهربون شدن سریع فرار کنین … قضیه خونه تکونی عیده!

۲۴- دوستای صمیمی وقتی بهشون فحش می دی ناراحت نمیشن … اول می خندنبعد یه فحش بدتر بهت می دن!

۲۵- توی ایران واسه رانندگی یا باید گواهینامه داشته باشی یا نیسان!

۲۶- تفاوت قصه گفتن والدین من با بقیه؛ والدین اونا: یکی بود یکی نبود … یه پری کوچولو بود که …
والدین من: یه روز یه جن از یه قبرستون اومد بیرون و گفت اومدم اون بچه ای که نمیخوابه رو بخورم … منم هر شب غش می کردم ولی اینا فکر میکردن خوابیدم!

۲۷- این دخترایی که عکس چشمشونو میزارن رو پروفایلشون: اینا هنوز دماغاشونو عمل نکردن!

۲۸- به سلامتی اون گارسونی که وقتی برای بار اولت رفتی تو یه رستوران و گفتی «همون همیشگی»، تو رو جلوی دوستات ضایع نکرد و رفت گرون ترین غذاشونو آورد که دوباره از این غلطای زیادی نکنی!

۲۹- توی همایش روابط زناشویی، سخنران از خانم هاا حاضر در جلسه خواست تا در همون لحظه به شوهراشون با اس ام اس بگن «عاشقتم» و بعد جواب های رسیده رو بلند در سالن بخونن. حالا به تعدادی از جواب ها توجه کنید:
۱- با من بودی؟
۲- متوجه منظورت نمیشم؟
۳- باز ماشین رو کجا کوبوندی؟
۴- چقدر پول لازم داری حاشیه نرو.
۵- چیه باز امشب مامانت اینا دعوتن خونمون؟
۶- یه راست برو سر اصل مطلب …
۷- باز چه دسته گلی به آب دادی؟

۳۰- کافیه از یکی خوشت بیاد، یا میمیره، یا فلج میشه، یا عاشق یکی دیگه اس؛ در بهترین حالتم میره خارج!

۳۱- برنامه بفرمایید شام کم کم بهمون میفهمونه که در این چند سال، فرار «سیرابی»ها بیشتر از «مغز»ها بوده!

۳۲- از رمانتیک ترین صحنه های زندگی هر آدمی اونجاییه که اولین نفر باشه که بشقاب ته دیگ به دستش میرسه، واسه چند ثانیه حس پادشاهی بهت دست میده!

۳۳- همیشه یه مسواک مرموز تو دستشویی هست که معلوم نیست صاحبش کیه!

۳۴- خرج عروسی رو که ما پسرا میدیم اونوقت می گن «عروسی». خونه ام که ما پسرا می گیریم میشه خونه «عروس». از اون بدتر جونت درمیره کار می کنی یه ماشین می خری اونم میشه ماشین «عروس». دیگه بدتر ۴ روز دیگه بچه برادرت به مامانش میگه مامان مامان بریم خونه زن عمواینا! اون وقت دخترا میگن حقشون ضایع شده!

۳۵- به بعضیام باید گفت: دوست عزیز در آیین نامه بخش حق تقدم، اشاره ای به قیمت خودروی شما نشده است!

۳۶- صدای اس ام اس گوشیم اومد، از اتاق دویدم سمت گوشیم، بابام تا منو دیده می گه: اس ام اس اومده پسرم استخون که نیست. واقعا مرسی بابا!

۳۷- این سامان گلریز (برنامه بهونه) کلا آشپزی ایرانیو زیر سوال می بره: غذای مورد نظر: سبزی پلو با ماهی. مواد لازم: بستنی دایتی، تک ماکارون. سس رژیمی دلپذیر … دنت شکلاتی!

۳۸- گاهی یه چیزایی تو یخچال پیدا می کنم که فقط دو سه سال از خودم کوچیک ترن!

۳۹- بالاخره حکمت «آی سی یو» رو در بیمارستان دریافتم. جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار: I SEE YOU!

۴۰- امیدوارم شانه تخم مرغ تان در راه بشکند، در برنج تان فضله موش ببینید، قوطی روغن تان سوراخ و حبه پنیرتان تاریخ گذشته باشد! (انجمن دلشکستگان فاقد سبد کالا)

۴۱- از چیزایی که علم فیزیک نتونسته ثابت کنه اینه که بدن انسان چطوری دوتا استکان چایی می گیره دو لیتر تحویل می ده! والا!

۴۲- داداشم مث این شوفر اتوبوسا یه فلاسک چایی گذاشته پایین میز کامپیوتر همینطور که نگاش به مانیتوره خم می شه میارتش بالا… انگار قراره ماشین از جلو بیاد!

۴۳- دختره اومده بود عطاری به فروشنده میگه:
۱۰۰۰ تومن زردچوبه بده
۱۰۰۰ تومن فلفل سیاه بده …
بعد از اینکه فروشنده کشیده داده، بعد دختره میگه خب آقا چقدر میشه؟

۴۴- سیب زمینی بخریم، ماشین دربست بگیریم تا شهرک صنعتی ساوه ببریم، بدیم کارخونه مزمز برامون چیپسش کنه، بریزه تو دستمون بیاریم … خیلی ارزون تر درمیاد از اینی که میفروشه. تازه هواشم کمتره!

۴۵- اصن اوضاع به هم ریخته! کار داره به جایی میرسه که اگه ۱۰ دقیقه تو خیابون سرپا وایسی، یهو پارکبان میاد یه کاغذ میچسبونه رو بلوزت و پول میخواد…!

۴۶- خانمه نوشته: امروز بعد از سه ماه ورزش و رژیم، واستادم جلوی شوهرم. برگشته میگه: حالا دیگه فقط اخلاقت بیخوده!

روزنامه هفت صبح
۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=27592

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x