تاریخ : پنجشنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳ Thursday, 28 March , 2024
0

حاتمی‌کیا: خدانکند من در بستر عافیت بمیرم/آرزوی فرزند شهید جولایی برای شهید شدن حاتمی‌کیا

  • کد خبر : 17522
  • 08 بهمن 1392 - 6:41
حاتمی‌کیا: خدانکند من در بستر عافیت بمیرم/آرزوی فرزند شهید جولایی برای شهید شدن حاتمی‌کیا

ابراهیم حاتمی‌کیا در مراسم تجلیلش توسط فرزندان شهدا با ابراز امیدواری از اینکه اگر قرار است عمرش تمام شود سر صحنه‌ای باشد که شرمنده خانواده شهدا نشود، گفت: خدا نکند من در بستر عافیت بمیرم.

 

خبرگزاری فارس: حاتمی‌کیا: خدانکند من در بستر عافیت بمیرم/آرزوی فرزند شهید جولایی برای شهید شدن حاتمی‌کیا
گزارش تصویری مرتبط
——————————-

به گزارش خبرنگار سینمایی کمال مهر، مراسم تقدیر از ابراهیم حاتمی‌کیا فیلم‌ساز دفاع مقدس با حضور خانواده و فرزندان شهدا در سازمان هنری رسانه‌ای اوج برگزار شد.

براساس این گزارش، در ابتدای این مراسم سلیمه رودکی فرزند دریادار شهید عباس رودکی که اجرای مراسم را به عهده داشت، متن بسیار زیبا و پراحساسی را در خصوص خاطراتش از تماشای از کرخه تا راین حاتمی‌کیا همراه با پدر شهیدش خواند و پس از خوانش این متن زیبا کلیپ بسیار دیدنی همراه با متنی زیبا از کارهای دفاع مقدسی حاتمی‌کیا پخش شد.

در ادامه این مراسم همسر شهید تهرانی‌مقدم با حضور در پشت تریبون گفت: احساس من از ابتدای این جلسه این بود که سفره‌ای امشب پهن شده که سفره ویژه شهدا است، وقتی خانواده معظم شهدا بخصوص خانواده آنها در این جمع حضور دارند احساس من این است که حتماً شهدا هم حضور دارند.

وی افزود: سلام و درود ما بر امام راحل، امام عظیم‌الشأن و درود بی‌کران ما به مقام معظم رهبری این سید بزرگوار که سال‌های سال است از بسیاری فراز و فرودهای جامعه اسلامی خسته است.

همسر شهید تهرانی مقدم همچنین با خطاب قرار دادن ابراهیم حاتمی‌کیا بعنوان کارگردانی متعهد، انقلابی و جهادی گفت: در هنگام تماشای فیلم «چ» نتوانستم تا آخر در سالن بمانم و بیرون آمدم تا نماز شکر بجای بیاورم که همچنان کسانی هستند که یاد شهیدان را زنده نگه دارند و خدا را شکر می‌کنم امشب در کنار شما بزرگواران قرار دارم.

براساس این گزارش در ادامه فرزند شهید عباس جولایی با حضور بر روی صحنه گفت: ای کاش این شمع‌ روشن‌تر می‌شد، ای کاش مینای فیروزه‌ای دیار ما بیشتر جلوه‌گری کند و ای کاش کیان ایرانی به جمع اصحاب مختار برگردد.

وی همچنین خطاب به کارگردان مهاجر گفت: آن روزی که پدر من تفنگ برداشت مردی دوربین برداشت تا من با چشم غیرت او پدرم را در پل‌های خیبر ببینم، تو در عملیات مهاجر سردوشی زدی، در از کرخه تا راین سرگرد شدی و سرهنگی‌ات را با پوشیدن پیراهن یوسف گرفتی پس بی‌خیال کسانی که چشم ندارند، من سید محمد جولایی فرزند شهیدان همت، جولایی، باقری، نامجو، رستگار و فرزند همه شهیدان این سرزمین با دیده‌بان، از کرخه تا راین و آژانس شیشه‌ای گریسته‌ام اما با «چ» هم گریستم و هم بالیدم، آقا ابراهیم به امید روزی که ده‌ها سرلشکر بسازی اما در مورد شهیدان فقط یک آرزو دارم آن هم اینکه پس از ساختن آخرین فیلم دفاع مقدسی‌ات در ۱۰۰ سالگی به شهادت برسی.

براساس این گزارش در ادامه این مراسم کلیپی پخش شد که در آن علی مدق فرزند شهید مدق، بنت‌الهدی ترابیان فرزند شهید ترابیان، افرا آبشناسان فرزند شهید آبشناسان، زهرا کاوه فرزند شهید کاوه، محمد صالحی فرزند شهید صالحی، رضا شفیع‌خانی فرزند شهید شفیع‌خانی و مصطفی رمضان فرزند شهید رمضان از خاطرات خود پس از تماشای فیلم‌های حاتمی‌کیا سخن گفتند و هرکدام در پایان این کلیپ از کارگردان متعهد سینمای ایران خواستند تا همچنان در این مسیر باقی بماند و فرزند شهید آبشناسان نیز حاتمی‌کیا را در روزگاری که همه خانواده شهدا را فراموش کرده‌اند تنها کسی دانست که هنوز خانواده شهدا را فراموش نکرده است.

در ادامه این مراسم، فرزند شهید رستگار که در زمان شهادت پدرش تنها ۴۰ روز داشت با بیان متنی زیبا و گلایه‌آمیز از اینکه چرا قهرمانان معاصر کشور به فراموشی سپرده‌شده‌اند گفت: ملت‌های دیگر قهرمانان جنگ‌های خود را بلند آوازه می‌کنند و آنها الگویی برای جوانانشان هستند، قهرمانان جنگ‌های جهانی اول و دوم هنوز سوژه فیلم‌های غربی است و کارخانه رویا پردازی هالیوود هنوز قهرمانانی می‌سازد از جنگ‌هایی که هیچ افتخاری ندارند اما ما را چه شده است که بهترین فرزندان آفتاب و خاک خود را به فراموشی سپرده‌ایم.

وی ادامه داد: هنوز چند دهه از این روزها نگذشته است که عده‌ای راه دنیا پیش گرفته‌اند و با اینکه چندین نهاد مستقیم و غیر مستقیم مسئول زنده نگه داشتن یاد شهدا هستند اما بجز ساخت چند اثر ناموفق و کلیشه‌ای برای شهدا چه کرده‌ایم، البته انصاف را باید در قدردانی از مردانی که خود در آتش آن روزها گداخته شدند و ما رای تجلیل از یکی از آنها گردهم آمدیم رعایت کنیم اما مابقی چه کرده‌اند، من به عنوان فرزندان یکی از قهرمانان ۸ ساله دفاع مقدس از مسئولین تقاضا می کنم نسبت به این عزیزان کم لطفی نکنید.

در بخش بعدی مراسم علی کشوری فرزند شهید کشوری گفت: از حاتمی‌کیا تشکر می‌کنم بخاطر اینکه در بین فرزندان شهدا حضور دارد اما چرا انقد دیر، من از آنجایی که هنر خوانده‌ام دلم می‌خواهد کسانی که مثل شما دفاع مقدس کار کرده‌اند تصور نکنند که دفاع مقدس دیگر تمام شده و دعوت بسازند.

وی ادامه داد: الان احساس قلبی من این است که دل‌های بچه‌های شهدا پر از درد است و دلم می‌خواهد تقدیر اینچنینی که شایسته شما و خیلی از فیلم‌سازان دیگر است انجام شود اما یک سئوال دارم و آنهم این است چرا کسانی که براساس مستندات تاریخی می‌خواهند فیلم بسازند فریاد فرزندان شهدا را در می‌آورند و من در فیلم «چ» شهید چمران را ندیدم و حتی شهید کشوری را هم ندیدم چرا که شهید کشوری در عملیات پاوه و حصر آن حضور داشت و امیدوارم بار دیگر مستندات تاریخی را مرور کنیم و نقش شهدای ارتش بخصوص تیمسار فلاحی را جدی‌تر ببینیم اما همچنان معتقدم اگر یک فیلم در کل سینمای ایران خوب باشد همچنان آژانس شیشه‌ای است و امیدوارم آثار جنگی که بر ما تحمیل شد هرگز فراموش نشود و این موضوع را دوست دارم بعنوان یک فرزند شهید از من بشنوید.

در ادامه این مراسم با حضور لیلا زین‌الدین فرزند شهید زین‌الدین، فاطمه مرقاطی فرزند شهید مرقاطی، سید ناصر نامجو فرزند شهید نامجو، حسن آزما فرزند شهید آزما، رضا رودکی فرزند شهید رودکی، مهدی همت فرزند شهید همت و جلال کاوند از عموابراهیم فرزندان شهدا با اهداء کتابی تقدیر شد.

فرزند شهید رودکی در هنگام تقدیم این هدیه به حاتمی‌کیا گفت: هدیه‌ای که برای شما تدارک دیده شده یک کتاب است، کتابی که دلنوشته بچه‌های شهداست، خیلی از ما پدرانمان را ندیدیم اما با دیدن این فیلم‌ها فکر کردیم اگر پدرانمان بودند همان صحنه‌ها را بعنوان خاطره برای ما تعریف می‌کردند و این کتاب پیرنوشته دله ما است.

براساس این گزارش، در ادامه این مراسم ابراهیم حاتمی‌کیا گفت: واقعیت این است که بسیار سخت است در این فضای کاملاً حسی سخن گفتن و من می‌خواستم نوشته‌ای را آماده کنم تا از روی آن بخوانم اما احساس کردم جایش نیست و باید دلی صحبت کنم.

سپس حاتمی‌کیا با ذکر خاطره‌ای بسیار تاثیرگذار از حضورش در دشت هویزه بعنوان فیلمبردار دفاع مقدس، گفت: این خاطره را قبلاً هم گفتم و شاید هم تکراری باشد اما در عملیات بدر و در منطقه هویزه من بعنوان مسئول گروه فیلمبرداری همراه با گروه با قایق عازم دشت هویزه شدیم که منطقه‌ای بسیار قشنگ و زیبا بود و من حتی صدای بلبل‌های وحشی را هم می‌شنیدم و اگر کسی نمی‌دانست در این منطقه جنگ است تصویر بسیار شاعرانه‌ای برایش بود، دشتی بسیار زیبا که برای عکس قاب قشنگی بود و من دیدم ستون‌های کوچکی از دور دارند می‌آیند و این نقطه‌ها دائم نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند و کم کم دیدم افراد را می‌توانم ببینم که عده‌ای زخمی هستند و عده‌ای سالم و به زخمی‌ها کمک می‌کنند تا اینکه به من رسیدند و هرکس چیزی به من گفت. اولین نفر گفت دیر آمدی برادر، یکی دیگر گفت بهت توصیه می‌کنم جلوتر نروی، دیگری گفت چرا جرأت نداشتی دیشب با ما باشی و همه داشتند تصویری از جلو می‌دادند که یک خوفی به جان همه ما افتاده بود و اولین حرکت از این خوف هلیکوپتر عراقی بسیار غولپیکری بود که بالای سر ما ظاهر شد و خیلی راحت داشت تیراندازی می‌کرد و من یک لحظه احساس کردم دقیقاً روبروی ما است و از آتش راکت آن فهمیدم که ما را نشانه گرفته و با فریاد من هرکدام به سمتی پرت شدیم که این راکت بزرگ بین ما فاصله انداخت و زمین را کاملاً شخم انداخت. این راکت منفجر نشد و من حیرت زده به آن نگاه می‌کردم و این نقطه عطفی بود بر میدانی که به این زیبایی که دیده بودم نیست و به این نتیجه رسیدم که جلو رفتن فایده‌ای ندارد و در نهایت برگشتیم به دژی که دیشب آن را فتح کرده بودیم اما دیدم گلوله‌ها دیگر از روبرو نمی‌آید و از سمت چپ و راست هم می‌آید. یک عقب‌نشینی آغاز شد به مقصدی که نمی‌دانستم باید کجا برویم، من بودم و پسر عمویم که عکاس جنگ است و دستیار فیلمبردار و هرکدام باید از مسیرهایی گذر می‌کردیم که برای من جهانی دیگر بود و در عبور از این مسیرها من تشییع جنازه خود را دیدم، تنها بچه‌ام را که آن زمان داشتم دیدم و حتی دیدم که زن عمویم یقه من را گرفته که چرا محمود را با خودت نیاوردی و خمپاره‌ها نیز هر لحظه قدرت بیشتری می‌گرفت، نهایتاً به یک سنگر عراقی پناه بردی سنگری که عراقی‌ها در آن کار خرابی کرده بودند و ما مجبور بودیم دور آن بنشینیم و از بیرون هر لحظه خبر می‌آمد که عقب نشینی سخت است و در این بین سردار به نام عباس کریمی بود که آرپی‌جی پیدا می‌کرد و با وجود هشدارهای بچه‌ها دائم می‌گفت بچه‌های من آن جلو هستند، در حین عقب‌نشینی رزمنده‌ای که تا کمر در آب بود ناگهان پای من را گرفت و از من درخواست کمک کرد که هنوز جای دست او را پای خودم احساس می‌کنم.

حاتمی‌کیا خطاب به فرزندان شهدا گفت: عزیزان ما همان موقع قرارمان این نبود که در این مسیر بیاییم و عشق سینما ما را به این عالم نکشیده بود و خیلی سینما مسئله من نبود، من در همین ساختمان که متعلق به سپاه تهران بود حضور داشتم و برای بسیاری از عملیات‌ها از همین ساختمان اعزام شدم و این ساختمان (محل سازمان هنری رسانه‌ای اوج) برای من بسیار خاطره‌انگیز است و خوشحالم که شما در صحبت‌هایتان حرمت نگه می‌دارید و با اشارت ظریفی از فیلم‌هایی که شاید دوست ندارید صحبت می‌کنید.

وی تاکید کرد: هنرمند اگر به یک اجباری بیفتد برای آنچه باید بگوید اثر خوبی نمی‌سازد، من هم در همین جامعه زندگی می‌کنم و طغیان بشریت را می‌بینم، من هم فرزند دارم و من هم این طغیان‌ها را می‌بینم و دوست دارم در مورد آنها کار کنم.

کارگردان آژانس شیشه‌ای تصریح کرد: ممکن است گزارش جشن بسازم و برایم مهم است این گزارش در تاریخ کشور ماندگار باشد، خیلی خوشحالم که آقای کشوری فیلم‌ساز است و خیلی امیدوارم تا زنده باشم و فیلم‌های ایشان را ببینم، شما راست می‌گویید واقعاً دیر هنگام این نشست شکل گرفته اما من بی تقصیرم خیلی‌حرفها و حرفهای بسیار عمیقی را می‌شود از درون همین خانواده‌های انقلابی زد اما فکر می‌کنم لایه‌های تکراری و دیکته شده جلوی آنها را می‌گیرد.

حاتمی‌کیا خاطرنشان کرد: من خیلی جرات کردم که در مورد چمران فیلم ساخته‌ام و اصولاً واقعه‌هایی در انقلاب رخ داده که بسیار پیچیده است، من سعیم را کردم و تیرم را رها کردم اما نمی‌دانم چه اتفاقی می‌افتد و شما من را کمک کنید، خدا نکند که من در بستر آفیت بمیرم و اصلاً قرار ما هم این نبود.

کارگردان فیلم از کرخه تا راین در ادامه بیان داشت: ما بازماندگان قطعاً مشغول چیزهایی می‌شویم و حواسمان به چیزهای دیگر پرت می‌شود اما من هم مثله شما از ذریه آدم هستم، ما انتخاب می‌خواهیم کنیم و اصلاً نسل انتخاب‌گر بودیم و دعا کنید عمر من وقف این انتخاب باشد اما دعوت هم به نوبه خود جنگی‌ترین فیلمی من است به مفهومی که من به آن اعتقاد دارم، پس من را دعا کنید و دعا کنید ساخت چیزی از من بر بیاید که به آن ایمان دارم.

حاتمی‌کیا در خاتمه گفت: نسلی که با دست خالی در عملیات بیت‌المقدس جنگید و بدون اسلحه به میدان رفت و عملیات بیت المقدس را توانست فتح کند، من باید از آنها حرف بزنم و اگر قرار است وقت من تمام شود خدا کند سر صحنه‌ای باشم که پیش شما شرمنده نباشم و امیدوارم نفس‌های شما مسیری را که من پیش می‌روم مطهر کند.

در خاتمه این مراسم بخش‌هایی از پشت صحنه فیلم سینمایی «چ» به نمایش درآمد.

براساس این گزارش، علاوه بر حضور پر تعداد خانواده شهدا می‌توان به حضور مسئولین و هنرمندانی همچون مهدی چمران، علیرضا رضا داد، پژمان لشگری پور، گل‌علی بابایی، سید نظام‌الدین موسوی و … اشاره کرد.

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=17522

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x