به گزارش گروه استانی «کمال مهر»،استان نوپای البرز در سال های اخیر به دلیل تغییرات مختلف از افزایش جمعیت، حاشیه نشینی، آسیب های اجتماعی و مشکلات زیرساختی شهری گرفته تا ورود مدیران غیربومی و ناآشنا به گذشته البرز و به ویژه عمر کوتاه مدیریتی آنها دستخوش نابسامانی و پس رفت در بسیاری از زمینه ها شده است تا جایی که البرزی ها را به این باور رسانده که شرایط استان روز به روز بدتر خواهد شد.
در این بین مردم به مدیران استانی که چندصباحی در البرز مسئولیت نهادی را بر عهده می گیرند و بعد در یک مراسم تودیع و معارفه جای خود را به دیگری می دهند، مدیران پروازی می گویند و تفاوت قومیت آنها را دلیلی برای مطلوب نبودن شرایط استان می دانند.
اما در البرزمدیرانی هم هستند که با تفاوت قومیت و به اصطلاح پروازی بودن با عملکرد مناسب و دلسوزانه در حوزه مدیریت خود تلاش می کنند تاشرایط مطلوبی را برای البرز رقم بزنند.
سازمان بهزیستی استان البرز یکی از این نهادهاست که دو سال قبل در ارزیابی های اختصاصی و عمومی بین ۴۰ دستگاه استانی در رتبه ۳۷ قرارداشت اما اکنون به واسطه ورود مدیردلسوز و عملکرد این مجموعه، اکنون در رتبه نخست دستگاه های استانی قرار گرفته و تغییراتی که طی دو سال گذشته در عملکرد این مجموعه در استان ایجاد شده به وضوح دیده می شود و علاوه بر آن طبق نظرسنجی از مددجویان میزان رضایت آنها در این دوره افزایش یافته است.
به طور قطع هنوز هم کاستی هایی در این حوزه وجود دارد که نیاز به بررسی است اما آنچه اهمیت دارد تلاش این سازمان برای ارائه بهترین خدمات و وظایف است.
خبرنگار تیتریک با «داریوش بیات نژاد» مدیر بهزیستی البرز به گفتگو نشست که در ذیل به شرحی از آن می پردازیم.
تحصیلات و اصالت خود و سابقه حضور در سازمان بهزیستی را بگویید.
متولد شهر یاسوج، فوق لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه شیراز هستم و از ابتدای سال۷۷ به خدمت سازمان بهزیستی درآمدم. بیشتر دوران خدمت را در استان کهگیلویه و بویراحمد گذراندم، یکسال در تهران و از حضورم در البرز حدود دوسال و دوماه می گذرد.
چطور شد برای اشتغال بهزیستی را انتخاب کردید؟
در گذشته به دلیل کم بودن تحصیلات دانشگاهی فرصت کار در اداره ها بیشتر از امروز بود و در سازمان های متعددی فرصت کار بود اما من با توجه به رشته تحصیلی و شناختی که از فعالیت ها و جامعه هدف سازمان بهزیستی داشتم به استخدام سازمان بهزیستی درآمدم و تازمانی که خداوند فرصت و توان کار کردن به من بدهد غیر از سازمان بهزیستی هیچ جای دیگر خدمت نخواهم کردحتی اگر بهترین و بالاترین جایگاه شغلی در نهادی دیگر باشد، چرا که فقط و فقط نوع کار در سازمان بهزیستی برایم خیلی مهم است و کار در آن را برای خود یک فرصت طلایی می دانم که نیت و اهداف و علایقم را به ثمر برسانم.
چه چیز باعث این نوع نگرش در شما می شود؟
نوع دوستی و توجه به وجود انسان و تقویت صفت مهربانی برایم ارزش و هدف است است ودر گذشته وجوامع مختلف تجربه شده هرجا که به نوع دوستی و هم دلی و منافع جمع توجه خاص شود توفیق به دست آمده وهرجا که منافع فرد یا طیف خاصی در نظر گرفته شود و صفت هایی که مطلوب نوع بشر نیست به کار گرفته شود آسیب و بدی به دنبال دارد.
آیا با توجه به شرایط خاص بهزیستی مدیریت این مجموعه سخت نیست؟
با توجه به اینکه همه مراجعان ما ناراحتی، گرفتاری و استرس دارند کار در بهزیستی سخت است اما هیچگاه از کار خسته نمی شوم مخصوصا روزهایی که بدانم و احساس کنم برای مخاطبین و افراد مورد هدف موثر بودم آن شب احساس خوب و آرامش دارم و با وجود عشقی که در کارم دارم هیچگاه از کارخسته نمی شوم اما گاهی خسته می شوم و این زمانی است که با کسانی روبرو می شوم که عمق گرفتاری آنها و مشکلات و آسیب هایشان خیلی زیاد است و در این مواقع تایمی را برای تخلیه اندوه و حس درونی خود نیاز دارم.
چه عواملی موجب شده طی دوران مدیریت شما تغییرمحسوسی درحوزه بهزیستی ایجاد شود؟
من و همه همکارانم خود را مددکار می دانیم ودرهر فرصتی ازهمکاران مجموعه می خواهم وقتی ارباب رجوع و مراجعه کننده ای دارید خود را جای آن شخص بگذارید اگر این اتفاق افتاد معنای آن این است که با همه وجود درک می کنید که طرف چه شرایط و چه انتظاراتی دارد و این موجب می شود با صبوری و روی گشاده و نوع دوستی حرف وی را بشنویم و از هر روزنه و امکاناتی که در مجموعه وجود دارد بتوان به بهترین شکل خدمت رسانی کرد. البته لزوما نباید خواسته آن فرد حتما اجرا شود چرا که قانون و دستورالعمل هایی وجود دارد که باید بر اساس آنها اقدام کرد اما مهمترین مسئله در این بین این است که شخص مراجعه کننده می داند برای حل مشکل وی سعی شده و با رضایت مجموعه را ترک می کند.
کار در البرز چگونه است؟
به دلایل متعددی کار در البرز سخت تر، پیچیده تر و پراسترس تراست چرا که به دلیل ترکیب جمعیتی که از همه اقوام در البرز وجود دارد انواع و اقسام آسیب ها وجود دارد. مهاجر پذیری،شاهراه مواصلاتی بودن،همجواری با پایتخت و اینکه تبدیل به یک خوابگاه بزرگ شده کار در استان را سخت می کند. مهمتر ازهمه اینها اینکه استان شدن البرز به هیچ وجه امتیازی برای این شهرنشده چرا که هرمنطقه ای که تبدیل به وضعیتی بالاترمی شود شرایط اقتصادی و سیاسی و زیرساخت ها و امکانات آن هم متناسب با جایگاه جدید باید گسترش یابد اما درالبرزاین اتفاق نیفتاده و دردسر های استان زیاد و امکانات آن کم است. البته یکی از دلایل تطبیق نداشتن امکانات و زیرساخت ها این است که درصد کمی از ۳میلیون نفر جمعیت استان بازیگر عرصه سیاسی و اجتماعی هستندو به دلیل خوابگاه بودن استان توجه و علائق آنها به دیگر جاهاست و اگر این جمعیت ذهن و تمرکز خود را روی کمبودها و مشکلات و کاستی های استان گذاشته و احساس وابستگی می کردند شرایط بهتر بود.
استان البرز در چه آسیب های اجتماعی با بحران مواجه است؟
در دنیا چند پدیده زنگ خطر شده که می تواند به بحران تبدیل شود پدیده هسته ای، زیست محیطی، فقر و مواد مخدر. و بیشترین خطری که امنیت جامعه را تهدید می کند و البرز نیز از آن مستثنی نیست گسترش فقر و فاصله طبقاتی که روزبروز بیشتر می شوداست. همچنین پایین آمدن نشاط در خانواده که زمینه ساز آسیب های اجتماعی استان است .
آمارافراد تحت پوشش بهزیستی در البرز را بگویید.
افراد معلول تحت پوشش بهزیستی در استان ۲۸هزارو۳۹۳ نفر است که شامل معلولان صوت وگفتار، شنوایی، روانی، ذهنی، جسمی حرکتی و بینایی هستند. تعداد ۱۵۸ فرزند تحت سرپرستی مراکز دولتی و ۲۰۷ فرزند نیز در مراکز غیردولتی شبه خانواده نگهداری می شوند. تعداد یک هزارو۸۹۰ خانواده زن سرپرست تحت پوشش استان هستند که یک هزارو۲۴۵نفر آنها زنان سرپرست خانوار قابل بازتوان و ۶۴۵ نفراز آنها زنان سزپرست خانوار غیرقابل بازتوان هستند.
تاثیرکار درروحیه شما و بازتاب آن درزندگی شخصی شما ؟
تنها عاملی که در زندگی مرا خوشحال می کند کار در بهزیستی است و همسرم نیز با توجه به نسبت فامیلی و شناختی که از ابتدا از من داشت نه تنها مشکلی با این قضیه ندارد بلکه گاهی نسبت به من در مواجهه با برخی مسائل مهربان تر و پیش قدم است.
بهترین خاطره و بدترین خاطره دوران خدمت شما؟
بهترین زیاد بوده همه موفقیت هایی که مددجویان بهزیستی کسب کردند برای من بهترین خاطره بوده اما به عنوان مثال، در یکی از دورترین روستاهای کهگیلویه و بویراحمد در برنامه ای به نام روستامد دختری را که توانسته بود دیپلم بگیرد اما به به دلیل فقر حاکم بر خانواده با وجود زیبایی آثارسوء تغذیه بر ظاهر وی تاثیر گذاشته بودو در ارتباط اولیه وحتی صحبت کردن مشکل داشت با رضایت خانواده وی را به مرکز شبانه روزی بهزیستی منتقل کردم. یک ماه بهترین مربی مهدکودک را مامور آموزش به وی کردم و از نظر تغذیه و پوشش ظاهری در عالی ترین سطح ممکن قرارگرفت. بعد از یک ماه باتغییرزیادی که در ظاهر، سلامتی و رفتاروی ایجاد شد بهترین تجهیزات را برای راه اندازی مهدکودک در این روستا مستقر کردیم واین کار در این منطقه محروم منجر به تغییرات اساسی تحت آموزش وی و آن محیط برای بچه های روستا شد.
اما بدترین خاطره روزجهانی ایدز امسال بود که در بازدید از خانواده ای با بانوی جوانی روبرو شدم که بدون اینکه خود کمترین سهم و دخالتی داشته باشد به بیماری ایدز مبتلا شده بود. این زن جوان از طریق همسرمعتاد و تزریق مشترک وی که به ایدز مبتلا و دراثر شدت بیماری فوت شد، مبتلا شده بودو پس از مرگ همسرش از ابتلای خود مطلع شد.
انتهای پیام/
منبع:تیتریک