تاریخ : جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳ Friday, 19 April , 2024
1

داستان تلخ زندگی خانواده ۹ نفره در یاسوج/پرهام و پرنیا چشم انتظار یاری هموطنان در ماه مبارک رمضان هستند+تصاویر

  • کد خبر : 213085
  • 13 خرداد 1397 - 5:31
داستان تلخ زندگی خانواده ۹ نفره در یاسوج/پرهام و پرنیا چشم انتظار یاری هموطنان در ماه مبارک رمضان هستند+تصاویر

همه خانواده گرم صحبت بودند که یک اتفاق تلخ همه جا را سیاه کرد به یک باره همه چیز ویران شد حاصل سالهای سال درد و رنج این پدر و مادر بر سرشان تخریب شد و ۷ نفر راهی بیمارستان شدند.

داستان تلخ زندگی خانواده ۹ نفره در یاسوج/پرهام و پرنیا چشم انتظار یاری هموطنان در ماه مبارک رمضان هستند+تصاویر

به گزارش «کمال مهر»؛ به نقل از ایل بانو، ضرب المثل هرچی سنگ مال پای لنگ است را بارهای بار شنیده ایم و گاهی برای خودمان و یا فامیل نیز به کار برده ایم هر چند انسان هیچگاه نباید ناامید باشد اما گاهی در زندگی اتفاقی رخ می دهد که این ضرب المثل به معنای واقعی نمود پیدا می کند مثلا یک خانواده دچار فقر و در کنار آن مبتلا به انواع بیماری هستند یا خانواده دیگر به دلایل مشکلات زندگی هیچگاه روی خوش زندگی را نمی بیند.

حتما در فامیل های دور و نزدیک ما نیز چنین خانواده هایی هستند که داستان زندگی شان غم انگیز است و یا زندگی پر رمز و راز دارند گاهی شنیدن و دیدن داستان خیلی از زندگی ها برای سایرین درس عبرت می شود و یا باعث می شود بیشتر به فکر خدا و همیشه شکرگزار نعمت ها و داده هایش باشیم.

امروز داستان زندگی خانواده ای ۹ نفری را به تصویر کشیده ایم داستانی که هم غم انگیز است و هم آموزنده؛ داستانی که وقتی شنیدم برایم عجیب بود هم ناراحت شدم و هم خوشحال ناراحت از اینکه یک زندگی و  یک عمر زحمت از بین رفت و خوشحال به این دلیل که هنوز زنده اند و می توانند زندگی کنند.

مادر و پدر عشایری نزدیک به ۱۵ سال قبل برای داشتن یک سرپناه برای ۷ فرزندشان همه گوسفندان خود را می فروشند تا بتوانند خانه ای را بسازند و در آن زندگی کنند خانه ای کوچک با سفقی چوبی سال های سال سرپناه این خانواده پر جمعیت بود و همه راضی از اینکه سرپناه دارند و در آن زندگی می کنند هر چند کوچک.

 پدر خانواده بیکار و گاهی کارگری می کرد مادر خانه دار بود و مسئولیت بزرگ کردن ۷ بچه را بر عهده داشت ۲۰ سال گذشت با هر مشقتی که بود بچه ها بزرگ شدند چند نفرشان ازدواج کردند و چند نفر دیگر هنوز در خانه پدری هستند همه چیز داشت به سختی و با کارگری پدر پیش می رفت تا اینکه یک اتفاق تلخ ۲۰ سال رنج کشیدن را تازه کرد.

 اتفاقی که در یک چشم بر هم زدن این سرپناه را به یک ویرانه تبدیل کرد وسایل خانه همه از بین رفتند ۷ نفر از اعضای خانواده راهی بیمارستان شدند و داغشان تازه شد اینجا بود که این مادر بغض کرد و با صدای خفته گریه می کرد، پدر و مادری که سال های سال با رنج و زحمت خانه ای با سقف چوبی و قدیمی برای سرپناه فرزندانشان ایجاد کردند اما در یک چشم بر هم زدن همه چیز ویران شد.

عصر روز بیست و یکم اردیبهشت، دختر بزرگ خانواده که یک دختر و یک پسر دارد به قصد سر زدن به خانه پدر و مادر می رود، پرنیای ۴ ماهه و پرهام ۵ ساله در حال بازی کردن  و شیطنت های بچگی هستند که  خودشان را برای پدربزرگ و مادربزرگشان لوس کنند، این خانه یک اتاق دارد  که هال و آشپزخانه آنها یکی است و همه خانواده در این هال نشسته بودند که در طرف دیگر آن آشپزخانه بود.

همه خانواده گرم صحبت بودند که یک اتفاق تلخ همه جا را سیاه کرد به یک باره همه چیز ویران شد حاصل سالهای سال درد و رنج این پدر و مادر بر سرشان تخریب شد و ۷ نفر راهی بیمارستان شدند، نشتی گاز در این خانه باعث شد که یک انفجار مهیب در آشپزخانه رخ دهد و همه آنهایی که در آشپزخانه بودند به اطراف پرتاب و دچار سوختگی شدید شوند.

شدت انفجار به حدی بوده که هیچکس از آن در امان نبود حتی آن  دختری  که تازه رسیده بود جلوی درب و هنوز داخل نشده بود به بیرون پرتاب شد، انفجار این خانه تیتر یک رسانه های استان شد درصد سوختگی همه آنها بالا بود و سه آمبولانس به محل اعزام و به بیمارستان منتقل شدند همه جا از این انفجار صحبت می شد اما هیچکس نگفت این خانه، همه زندگی این خانواده بود.

پدر و مادر ۵۰ ساله باید از اول شروع کنند خانه پلمپ شد و طبق گفته کارشناسان به هیچ وجه امکان سکونت ندارد و باید تخریب و از اول ساخته شود  اکنون این خانواده مانده اند با خانه ای تخریب شده که توان ساخت مجدد آن را ندارند؛ وسایلی سوخته و سوختگی ۷ نفرشان که همه در  بیمارستان شهید بهشتی بستری شدند و پدری که به دلیل سوختگی دست و پا و صورت دیگر توان  کارگری کردن را هم ندارد.

پرنیای ۶ ماهه دنیا را ندیده باید با صورتی سوخته در بیمارستان بستری شود، پرهام ۵ ساله به دلیل شدت سوختگی به بیمارستان شیراز منتقل می شود و هنوز هم تحت درمان است مادر انها به علت پرتاب شدن از ناحیه کمر دچار درد و از ناحیه پا نیز دچار سوختگی شده است.

پدر پرهام و پرنیا و پدر بزرگشان را وقتی در بیمارستان دیدم اصلا قابل شناسایی نبودند صورت و دستانشان از شدت سوختگی ورم کرده بود اصلا ادم های گذشته نبودند  دیدن مادر خانواده که از یک طرف زندگی اش رفته بود و از طرف دیگر خانواده اش را در این حالت می دید و خودش نیز از ناحیه پهلو و پا دچار سوختگی شده بود قابل تحمل نبود.

اکنون که سه نفرشان مرخص شده اند  اما هنوز در بستر هستند هر کدام در خانه یکی از فامیل هستند و چند نفر دیگر در بیمارستان هستند.

 بر روی سه نفر از آنها عمل جراحی انجام شده است اما در این میان پرهام کوچولو تا کنون ۳ عمل جراحی انجام داده و منتظر عمل بعدی است و هنوز در بیمارستان شیراز بستری است.

ماه رمضان است خیلی ها در این روزها نذر و نذورات زیادی دارند بدون تعارف همه می دانیم گاهی این نذورات در قالب غذا داده می شود و گاهی به افرادی داده می شود که نیازمند نیز نیستند و گاهی نیز اسراف هایی هم می شود بیایید این بار به جای دادن غذا و اسراف، پول آن را به این خانواده اهدا کنیم.

اکنون این خانواده به کمک نیاز دارند اول دعا می کنیم ان شالله برای هیچ خانواده ای رخ ندهد اما یک لحظه خودمان را جای انها بگذاریم خانه ای که تخریب شده خانواده ای که سوخته اند و پدری که توان کارگری هم ندارد کمک کنیم تا شاید اندکی از دردهایشان تسکین یابد.

این کمک می تواند هر چند ناچیز باشد اما در این ماه خیر و برکت دارد این بار نذرهایمان را در این راه هزینه کنیم که به مستحق برسد هر فردی که قصد کمک داشته باشد می تواند مبلغ مورد نظرشان را به شماره کارت ۵۸۹۴۶۳۱۵۶۷۷۶۷۰۴۱ انتقال دهند که به خانواده مورد نظر برسد.

 به دلیل حفظ آبروی خانواده از آوردن اسم و فامیلی خودداری شده است در صورت داشتن سوالات بیشتر می توانید با شماره ۰۷۴۳۳۲۳۵۴۶۰ تماس بگیرید.

 انتهای پیام/

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
لینک کوتاه : https://kamalemehr.ir/?p=213085

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
0
افکار شما را دوست دارم، لطفا نظر دهیدx
()
x